بهجای اینکه به خوشحال یا ناراحتشدن رئیستان فکر کنید، باید روی جلوگیری از عصبانیت او تمرکز کنید و با اقدامی پیشگیرانه مانع از این شوید که شما را به چشم نیرویی ناکارآمد ببیند
شفاآنلاین>اجتماعی>کلی کار روی سرتان ریخته است. اربابرجوع مدام تماس میگیرد و میخواهد ببیند که پروژه چطور پیش رفته است. کارهای ماه قبل را تمام نکردهاید. میخواستید که امسال به باشگاه بروید و حسابی ورزش کنید، اما این برنامه هم، شدنی نیست.
به گزارش
شفاآنلاین،هیچمیدانید که اگر کارها را به موقع و سروقت انجام بدهید، چقدر از این وضعیت و استرس ناشی از آن خلاص میشوید؟ میدانید چقدر کارآییتان بهبود پیدا میکند و شادتر خواهید شد؟ چارهای برای خلاصی از تلنبارشدن کارها روی هم، به تعویق انداختن آنها و بیمیلی نسبت به انجام وظایف مختلف پیدا کنید و خود را از این وضعیت بیحوصلگی و نگرانی<
are you worried> نجات بدهید.
اما چطور و چگونه؟ راه چاره در شناخت دلیل این از زیر کار در رفتنهاست. اگر بدانید که چرا حوصله و میلی برای پیگیری درست برنامهریزیهایتان ندارید، مشکلات بسیاری را حل خواهید کرد.
تمرکز پیشگیرانه
با دو رویکرد میتوان به هر وظیفه و مسئولیتی نگاه کرد. رویکرد نخست، همان طرز تفکر و نگاهی است که به موجب آن فکر میکنید با پایان یافتن یک پروژه و مسئولیت، نتایج خوبی به ثمر خواهد نشست و رئیستان را تحت تاثیر قرار خواهید داد یا دستآوردی عالی خواهید داشت.
به این سبک از تمرکزکردن روی انجام وظایف و کارها، در روانشناسی تمرکز ارتقایی میگویند. تحقیقات نشان میدهد که خوشبینی و اشتیاق برای انجام کارهای مختلف باعث موفقیت بیشتری در نتیجه میشود.
حال تصور کنید که از بهدستآوردن نتایج نامطلوب میترسید و دلهره دارید. بدبینی و اضطراب باعث کاهش انگیزه برای رشد و موفقیت میشوند و امکان موفقیت را کاهش میدهند. برای مقابله با احساس ترس و دلهره باید اقدام کنید.
یعنی شک و تردید را کنار بگذارید و به سمت انجام کار بروید. یعنی لازم است نوع دیگری از تمرکز را در خود به وجود آورید که به آن تمرکز پیشگیرانه گفته میشود. در این طرز تمرکز و تفکر باید بهجای نتیجهگرایی به انجام کار و جلوگیری از به وجودآمدن فقدان و شکست فکر کرد.
برای مثال بهجای اینکه به خوشحال یا ناراحتشدن رئیستان فکر کنید، باید روی جلوگیری از عصبانیت او تمرکز کنید و با اقدامی پیشگیرانه مانع از این شوید که شما را به چشم نیرویی ناکارآمد ببیند.
مثالی دیگر، درباره ورزشکردن است که این تفکر نیز میتواند مثبت باشد. اگر به خودتان بگویید که باید ورزش کنم تا اجازه ندهم وزنم افزایش پیدا کند، نیروی محرکی در وجودتان پا میگیرد که باعث انجام اقدامات فوری میشود. یعنی به واسطه انگیزهای که در خود به وجود میآورید، دیگر کارها را پشت گوش نمیاندازید و سراغ انجام تصمیمات خود میروید.
هر چقدر تفکر پیشگیرانه در شما بیشتر رشد کند، سریع و فوری برای جلوگیری از خسارت بهدنبال انجام کارهایتان خواهید رفت. به عبارت دیگر، نگرانی بیشتر به معنای اقدامات سریعتر خواهد بود.
البته شاید این طرز تفکر و تمرکز برایتان کمی عجیب باشد، بهخصوص اگر از افرادی باشید که با تمرکز ارتقایی و مثبتاندیشی، کارهایتان را پیش میبرید. اما واقعیت این است که این روش شاید چندان جالب بهنظر نرسد، در هر صورت روشی مؤثر برای جلوگیری از به تعویق انداختن کارها و مبارزه با بیحوصلگی است.
نادیدهگرفتن احساسات
همه ما بهطور ناخودآگاه فکر میکنیم که برای شروع یک کار و قدم گذاشتن در مسیر آن باید حتما حوصله کافی پیدا کنیم تا انگیزه بیشتری برای پیشرفت داشته باشیم یا انگیزه کافی در وجودمان باشد، اما این تفکر کاملا اشتباه و بیمعنی است.
چرا اینطور فکر میکنیم؟ البته درست است، برای شروع کارهایی مانند ورزشکردن برای حفظ سلامت یا زودتر از خواب بیدارشدن تاحدی نیاز به انگیزه و تعهد داریم، اما اینکه ۱۰۰ حالوحوصله چیزی در وجودمان باشد و بعد شروع به انجام آن کار کنیم، بیمعنی است.پس اگر یک گوشه نشستهاید و منتظرید که حالوحوصله کارکردن به سراغتان بیاید، باید همین حالا از جا بلند شوید و شروع کنید. باور کنید که هیچچیز مانع و جلودارتان نیست.
استفاده از روش اگر … آنگاه …
حتما برایتان پیش آمده که به خود بگویید: دفعه دیگر حتما زودتر کار را شروع میکنم، بار دیگر حتما بهتر این کار را انجام میدهم و … همه به خودشان وعده و وعیدهایی درباره بهبود عملکرد در دفعات بعدی انجام یک کار میدهند، اما همه ما زیادی روی ظرفیتمان برای خودکنترلی حساب باز کردهایم. خب، اگر توانایی بهتر کارکردن در کسی وجود داشته باشد، همان بار اول هم کارش را به بهترین شکل انجام میدهد.
باید بپذیریم که ارادهمان با محدودیتهایی روبهروست. به همین خاطر کمی سخت است که خود را به انجام کارهایی که خستهکننده یا دشوار هستند، وادار کنیم. پس نیاز به یک راهکار داریم: استفاده از طرح اگر …، آنگاه … . این روش و طرح فقط مشخصکردن گامهای یک کار و پروژه نیست؛ بلکه باید دقیقا مشخص کنید که کار را در کجا و چه موقع انجام خواهید داد.
برای مثال باید مشخص کنید که در ساعت ۱۱ صبح باید کارتان را متوقف کنید و به استادتان برای هماهنگی برنامه ملاقات تماس بگیرید و برنامهریزی کنید یا برای مثال اگر در جلسه کاری فردا با رئیس، او حرفی از ترفیعتان نزد، قبل از پایان جلسه حتما خودتان، موضوع را مطرح کنید.اگر دقیقا از قبل برای انجام کارها، زمان و مکانشان تصمیمگیری کنید، دیگر دچار تعلل نمیشوید و نسبت به انجام یا به تعویق انداختن کارها در دو راهی قرار نمیگیرید.
با این طرز تفکر به اراده خود بها میدهید و به آن تکیه میکنید. نتایج بیش از ۲۰۰ مطالعه نشان میدهد که استفاده از روش اگر … آنگاه …، نرخ بهرهوری و تحقق اهداف را بهطور متوسط ۲۰۰ تا ۳۰۰درصد افزایش میدهد.
در آخر
احتمالا این روشهای پیشنهادی کمی با توصیههای انگیزشی و روانشناسی معمول فرق داشتند. درست است؟ برای مثال همیشه در مقالات و فیلمهای آموزشی میگویند که مثبتاندیش باشید، علایقتان را دنبال کنید و… اما همه این راهکارهای کلیشهای زمانی مفید هستند که تصمیم قطعی برای انجام کار در وجودتان شکل گرفته باشد.آرمان