توصیه میشود قبل از ازدواج از خدمات مشاوره استفاده شود تا اگر زوجین مبتلا به بیماریهای روحی و روانی هستند به راحتی تشخیص داده شوند
شفاآنلاین>
اجتماعی>
متاسفانه برخی از افراد بر این باور هستند که میتوان با ازدواج بسیاری از مشکلات روحی و روانی خود را درمان کنند که این مهم تنها به دلیل پایین بودن سواد سلامت روانی افراد است هر چند باید متذکر شد که هر شخصی حق ازدواج دارد اما این مهم بدان معنا نیست که فرد بیمار ازدواج کند تا درمان شود بلکه این تفکر تنها خیانتی به خود و طرف مقابل خواهد بود.
به گزارش
شفاآنلاین،لازم به ذکر است که بر اساس تحقیقات به عمل آمده برخی از بیماریهای روحی شامل وسواس، افسردگی، اضطراب، اختلالات شخصیت، اعتیاد، عقب ماندگی ذهنی و یا روانپریشیهای شدید مثل اسکیزوفرنی میباشد از این رو ازدواج با افراد مبتلا به هر یک از این بیماریها بهتر است با نظر روانشناس صورت گیرد چرا که در بسیاری از موارد طرف مقابل به دلیل ناآشنایی با بیماری و یا نحوه صحیح برخورد با بیمار ممکن است باعث وخیم شدن شرایط بیمار(همسرخود) شود بنابراین توصیه میشود قبل از ازدواج از خدمات مشاوره استفاده شود تا اگر زوجین مبتلا به بیماریهای روحی و روانی هستند به راحتی تشخیص داده شوند.
جالب است بدانیم که یکی از مشاوران قبل از ازدواج<Marriage> میگوید چنانچه یکی از طرفین و یا هر دو مبتلا به بیماریهای روحی و روانی باشند طی جلسات مشاوره به آنها گوشزد میشود و برای ادامه درمان آنها را به مشاوره و یا پزشک ارجاع میدهند هر چند در این میان متاسفانه برخی از افراد توجه چندانی به تشخیص مشاوره ندارند و با وجود اخطارهایی که به آنها داده میشود ازدواج میکنند که متاسفانه در بیشتر موارد این نوع روابط دوام چندانی نخواهد داشت که این خود میتواند در آینده برای طرفین بسیار مشکلساز باشد بنابراین بهتر است در صورت تشخیص بیماری روحی و روانی در فرد در گام اول روند درمان آغاز شود و سپس در صورت صلاحدید پزشک ازدواج صورت بگیرد.
گفتنی است از گذشته تا به امروز بسیاری از افراد معتقد هستند که میتوان بسیاری از بیماریهای روحی و روانی را با ازدواج و تشکیل زندگی مشترک به راحتی درمان کرد اما این در حالی است که ازدواج میتواند شرایط بیمار را وخیمتر کند و یا حتی مشکلات جسمی و یا روحی فراوانی را برای طرف مقابل نیز رقم بزند از این رو باید متذکر شد که ازدواج با افراد دارای بیماریهای روحی و روانی بسیار خطرناک میباشد و زندگی با این دسته از افراد نیز دوام چندانی نخواهد داشت.
آنچه مسلم است ازدواج به تنهایی نمیتواند دوای هیچ درد و همچنین مشکل گشای هیچ مسالهای باشد بلکه تنها میتواند فرد را برای نهایت سه ماه در شرایط تازهای قرار داد و بعد از این مدت فرد به حالت قبلی خو باز خواهد گشت بنابراین ازدواج راه درمان افراد مبتلا به بیماریهای روحی و روانی نخواهد بود.
بدیهی است هرچند بنا بر تحقیقات صورت گرفته اختلالات روانی در متاهلان کمتر از افراد مجرد گزارش شده است، اما نباید به ازدواج به عنوان یک روش درمانی مناسب برای این دسته از بیماران نگریست، چرا که زمانی که فرد نتواند مسائل و مشکلات درونی خود را مدیریت کند چگونه میتواند در مدیریت کردن ارتباط خود با همسرش موفق باشد به طور حتم این نوع زندگی با مشکلات عدیده مواجه خواهد شد به گونه ای که با گذشت زمان دیگر امکان ادامه زندگی نیز وجود نخواهد داشت.
به طور کلی باید در نظر داشت که در پاره ای از موارد زوجین از بیماریهای روحی و روانی طرف مقابل خود آگاهی دارند اما به دلیل علاقه بیش از اندازه از ازدواج با آنها صرف نظر نمیکنند و معتقد هستند که با محبت و توجه به راحتی میتوانند مشکلات او را برطرف کنند و وی را به زندگی عادی برگردانند اما این درحالی است که افراد دارای مشکلات روحی و روانی باید زیر نظر مستقیم پزشک و روانشناس باشند و هیچ یک از این بیماران تنها با محبت و توجه به بهبودی دست نیافته است بنابراین این نوع ازدواج خود ظلم بزرگی به طرفین تلقی میشود.
از سوی دیگر باید خاطرنشان کرد که برخی از خانوادهها مشکلات روحی و روانی فرزندان خود را از طرف مقابل پنهان میکنند که این خود میتواند نشان از قبول نکردن بیماری فرزند و یا باور داشتن این مهم که ازدواج میتواند سلامت را به فرزند آنها بازگرداند، باشد اما باید در نظر داشت که هنگام متوجه شدن بیماری طرف مقابل بهتر است برای درمان به پزشک مراجعه شود و یا در صورت نامناسب بودن شرایط باید به آن زندگی خاتمه داد، چرا که ادامه داشتن این نوع زندگی میتواند با تبعات منفی بسیاری همراه باشد،همچنین باید یاد آور شد که پنهان کردن بیماری خود میتواند برای فرد مبتلا فشار روانی بسیاری را به دنبال داشته باشد به گونهای که ادامه این روند خود عاملی برای وخیم شدن شرایط بیمار شود و البته از نظر قانونی و شرعی نیز این مهم مشکلاتی را به همراه خواهد داشت.
متاسفانه برخی از افراد بر این باور هستند که مشکلات جنسی، علت اصلی بیماریهای روانی هستند. با این اوصاف چنانچه خلأ جنسی فرد پر شود، این موضوع باعث بهبود او نیز خواهد شد! خانوادههایی که چنین باوری دارند، فرزند بیمار خود را تشویق به ازدواج میکنند.
اما این در حالی است که درمان بیمار تنها با روان درمانی و دارو<medicine> درمانی میسر خواهد بود و ازدواج در این میان شاید به وخیمتر شدن شرایط منجر شود، چرا که ا ازدواج یک تغییر بزرگ در زندگی افراد محسوب میشود و هر تغییری حتی نوع مثبت آن میتواند استرسزا باشد و نیاز به تطابق دارد که برای یک بیمار روانی، این مهم خود کار دشواری خواهد بود.
«ازدواج» درمانکننده مشکلات روحی نیست
یک روانشناس بالینی گفت: هرچند پژوهشها نشان میدهد که اختلالات روانی در متاهلان کمتر از افراد مجرد است، اما هیچگاه نباید به ازدواج به عنوان یک راه درمان نگریست. زمانی که فرد نتواند مسائل و مشکلات درونی خود را مدیریت کند بعید به نظر میرسد که بتواند در مدیریت کردن ارتباط خود با همسر موفق باشد.
فرزاد فرهودی اظهار کرد: بسیار اتفاق میافتد که افرادی برای مشاوره ازدواج مراجعه میکنند و در حین مصاحبه شرح حال، تشخیص داده میشود که یکی یا هر دو نفر از یک اختلال عصبی یا روانی رنج میبرند؛ در چنین مواقعی وظیفه دشواری به عهده درمانگر است تا فارغ از بحث تناسب دو طرف برای ازدواج در مورد اینکه آیا این اختلال میتواند احتمال شکست ازدواج را بالا ببرد یا خیر، اظهار نظر کند.
وی ادامه داد: در چهارمین دستنامه ÊÔÎیصی و آماری اختلالات روانی DSM-IV حدود ۳۰۰ اختلال روانی ذکر شده که عمده آنها مربوط به دوران بزرگسالی است. این اختلالات گستره وسیعی را در بر میگیرد که از وسواس و افسردگی و اضطراب تا اختلالات شخصیت، اعتیاد، عقب ماندگی ذهنی یا روانپریشیهای شدید مثل اسکیزوفرنی را شامل میشود.فرهودی عنوان کرد: بسیاری از این مسائل پس از آغاز به وسیله دارو درمانی یا مشاوره و روان درمانی برای همیشه حل میشود و در بسیاری نیز تنها با دارو یا روان درمانی میتوان بیماری را کنترل کرد و با قطع درمان احتمال عود وجود دارد.
این روانشناس بالینی خاطرنشان کرد: جدای از نوع بیماری میتوان گفت که هر کسی حق دارد ازدواج کند ولی هیچگاه نباید با این دیدگاه سنتی به ازدواج نگریست که «زنش بدهید خوب میشه» یا اینکه «شوهر کنه درست میشه».فرهودی با بیان اینکه ازدواج نه تنها به عنوان درمان مشکلات روحی شناخته نمیشود، بلکه میتواند به عنوان عاملی در جهت تشدید مشکل شناخته شود، تذکر داد: ازدواج مستلزم تغییر و پذیرش مسئولیت است.
هر تغییری هرچند مثبت به همراه خود فشار و استرس به همراه میآورد و تحت تاثیر استرس احتمال تشدید مشکلات عصبی وجود دارد، بنابراین غالبا توصیه میشود که قبل از اقدام به ازدواج، فرد در جهت درمان مشکل خویش اقدام کند.
در نهایت ...
در پایان باید خاطر نشان کرد که ازدواج تنها در صورتی میتواند برای بیماران روحی و روانی مناسب باشد که از قبل شریک زندگی آنها با شرایط او به طور کامل آشنا شود و بداند که چگونه باید با همسر خود برخورد داشته باشد تا شاید در این صورت نه بیمار آسیب ببیند و نه طرف مقابل! در غیر این صورت احتمال وخیم شدن شرایط بیمار وجود دارد بنابراین توصیه میشود در صورت ابتلا به بیماریهای روحی و روانی طرف مقابل را به صورت کامل در جریان بگذارید.آرمان