به گزارش شفا آنلاین،روایت اول : اهالی محل
آدرس روبهروی امامزاده محمد
کن است. یک سمت جاده دیوار کاهگلی باغهاست و آن سمت خانههای یک طبقه و
دوطبقه غیرمجاز. دیوار باغ وقفی امامزاده هم از تخریب در امان نمانده است.
کمی آنسوتر از خانهها، شیشههای خردشده، ماشینهای آسیبدیده و بالاخره
خانهای تصرفی که تخریب شده، دیده میشود.
ساعت پنج صبح هفتماردیبهشت
ماموران شهرداری ناحیه دو منطقه پنج به همراه مامورهای گارد امداد افسریه
برای تخریب یکی از خانههای غیرمجاز راهی میشوند. بیش از صد مامور به
همراه دو دستگاه لودر و...
در متن گزارش کلانتری «کن» به «پلیس فاتب»،
درباره حادثه آمده است: «مقارن ساعت هفت مورخ هفتماردیبهشت حسب اعلام مرکز
کنترل مبنی بر درگیری و تخریب توسط عوامل شهرداری به آدرس کن، خیابان
دروازه، روبهروی امامزاده محمد گشت 110 این یگان به محل اعزام و طی گزارشی
اعلام داشتند عوامل شهرداری و حدود صد نفر از عوامل شهرداری ناحیه دو
منطقه پنج بههمراه یک گروهان 57نفری از عوامل یگان امداد از ارایه هرگونه
اطلاعات به عامل کلانتری خودداری کرده و اقدام به تخریب پلاکهای 20، 22،
24 و 26 با استفاده از گاز اشکآور و لودر نمودهاند و... در این تخریب یک
دختر سهساله بهنام رها به بیمارستان اعزام شده لازم به ذکر است اقدامات
بدون اطلاع کلانتری محل بوده و از ارایه هرگونه حکم ماموریت به کلانتری
خودداری کرده و در اظهارنظر شفاهی اعلام کردند که بهقصد ممانعت از تخریب
به محل اعزام شدهاند. در حالیکه گزارشها حکایت از تخریب داشت. همچنین
دونفر از اهالی را در محل دستگیر کرده که آثار ضربوشتم در بدن آنها مشهود
بود و بدون حکم ماموریت قصد تحویل به کلانتری را داشتند که کلانتری از
تحویل خودداری نموده است.»
وارد خانه تخریبشده میشویم به هرزحمتی هست.
دستگاه تلویزیون «السیدی» سوخته با باقی اثاث منزل و کابینتها و فرش
و...، یخچال وارونه پرت شده کف هال. دیوارها ویرانند. اهالی میگویند:
ماموران شهرداری آمده بودند یک خانه دیگر را تخریب کنند اما این خانه را
تخریب کردند. میگویند مال بیوهزن و پسرش بوده. پسرش داشته طبقه بالا را
میساخته که با نامزدش بیاید زندگی کند. مدعی میشوند: بعد از تخریب
ماموران شهرداری بنزین ریختند و وسایل را هم آتش زدند. پسر کتکخورده و حتی
گریههای مادر هم نتوانسته مانع کتکخوردنش شود حالا مادرو پسر بیخانه،
بخوانید بیخانه غیرمجاز رفتهاند شهریار پیش فامیلهایشان. خانه تخریبشده
درست روبهروی آستان مقدس امامزاده محمد است.
یکی از زنان محل دم در
خانه نشسته است. در جواب سوالم میگوید: «شیشههای سهتا خانه را از بالا
تا پایین شکستند. دوتا لودر هم ماشینها را برداشتند.»
پیکان وانت آسیب دیده است. جلویش خرد شده. چرخهایش پنچر و در جایجای ماشین جای قمه است.
-یکی
از اهالی که شیشه خانهاش خرد شده و کتک خورده خودش را رضا مومیوند معرفی
میکند و مدعی است: ساعت 5:30 صبح 60مامور امداد و صد مامور شهرداری آمدند.
حکم برای تخریب این خانه بود اما آن خانه را خراب کردند. خانه ما هم با
اینجا 30متر فاصله دارد. اما شیشههای ما را شکستند و من را کتک زدند و
بدون اجازه از پشتبام خانهام استفاده کردند. [...].»
بهسراغ خانهای
میروم که ادعا میکنند داخلش گاز اشکآور زدهاند. زن جوان ریزنقشی نشسته
است. مدعی میشود: «ما خواب بودیم. من برای نماز صبح بلند شدم. یکهو دیدم
دارند شیشه را میزنند. گفتم نندازید ما اینجاییم. گاز اشکآور زدند توی
خانه. اصلا توجهی نکردند. شیشه شکست و ریخت روی سرم. گاز خفهمان کرد. بچه
دوساله خواهرم اینجا بود بعد آبجیام زد تو سرش رفت در را باز کند بگوید
نزنید گاز خورد تو صورتش. شوهرم زنگ زد گفت پنجرهها را باز کنید.
نمیذاشتند کسی نزدیک بیاید. شوهرم داد میزد خانواده اینجاست این کارها را
نکنید. اهمیتی نمیدادند. اصلا اجازه ندادند کفشهامو بپوشم. روی شیشه راه
میرفتیم. بدون حکم ریختند تو خونه من. اینجا و آنجا و حتی کشوها را گشتند
که پوکه گاز اشکآور را پیدا کنند. یکی جا موند.» پوکه اشکآور را نشانم
میدهد. «ما را انداختند بیرون. شوهرم را کتک زدند که چرا سنگ پرت کردی و
دفاع کردی از خانوادهات. بیرون رفتیم با پای برهنه هل میدادند که بروید.
شوهرم را گرفتند بردند من گفتم اگه میخواهید خراب کنید رو سر ما خراب
کنید. ما اینجا مستاجریم. مشکلشان با صاحبخانه بود. طبقه پایین صاحبخانه
بود.»
وارد محله میشوم برای پرسوجو. یکی از اعضای محل که مرد پیری است
میگوید: «صبح من خواب بودم یکهو دیدم صدای «اللهاکبر» میآید. مامورهای
شهرداری ریختند تو محل. بچهام داشت خفه میشد. همه همسایهها شاهد
بودند.»
پیرمرد دیگری میگوید: «سروصدا آمد آمدیم بیرون نمیدانم با کی
لج بودند و خصومت داشتند. اگر مشکلی نداشتند، چرا اونموقع اومدند. ما جرات
نمیکردیم جلو بیاییم. نمیذاشتند مردم یک عکس بگیرند.»
خانم دیگری
میگوید: «من اولش که جیغ زدند، دیوانه شده بودم. داد میزد آقا درو باز
میکنیم. با لودری ماشین را برداشتند انداختند آنور. واقعا تا سهروز
هیچجا را نمیدیدم از اثرات اشکآور. خودشان نقاب زده بودند. میخواستند
خراب کنند؛ میکردند، اما نباید پنج صبح بیایند این کارها را بکنند.»
روایت دوم:
«رضایی» شهردار ناحیه2 منطقه5: اینها باند زمینخوارند و نیروهای شهرداری را کتک زدند
مامورهای
ما که رسیدند داخل کوچه با کوکتلمولوتف بهشان حمله شد. بچههای ما
سوختند، داغان شدند. معلوم نبود از کجا خبردار شده بودند. یک وانت را
گذاشته بودند وسط کوچه که نتوانیم وارد شویم. اینها باندهای اراذلواوباش و
زمینخوار هستند. این روایت «محسن رضایی» شهردار ناحیه 2 منطقه 5 از تخریب
خانه غیرمجاز در هفتم اردیبهشت است. در ادامه سوالهای «شرق» و پاسخهای
شهردار ناحیه دو را میخوانید:
اهالی محل میگویند که حکم تخریب شما
برای ملکی دیگر بوده اما اشتباهی تخریب کرده و از گاز اشکآور استفاده
کردهاید و اهالی را مورد ضربوشتم قراردادهاید پاسخ شما به این اظهارات
چیست؟
خیر، حکم تخریب ما برای همان ملک بوده است. اینها یک باند
زمینخواری و اراذلواوباش در منطقه کن هستند و اگر دقت میکردید ادامه آن
خانهها باغ بود و اینها درختان را قطع و به حریم باغ تجاوز و ساختوساز
غیرمجاز کردهاند. در پرونده نیز برای قطع اشجار از اینها شکایت کردیم.
اینها سابقه خودزنی هم دارند و بهواسطه ارتباطات با کلانتری محل این کارها
را انجام میدهند.
برای ملکهایی هم که میسازند بهواسطه ارتباطاتی که
در ثبت کن دارند سند میگیرند و از طریق تخریب باغات سودهای کلانی به جیب
میزنند.
چرا ساعت 5 صبح و با این شرایط برای تخریب رفتید و باعث وحشت اهالی محل شدید؟ آیا نمیتوانستید در طول روز بروید؟
6:20 رفتیم و عکسهایش موجود است و هوا روشن بوده است. ساعت 5صبح در ناحیه قرار گذاشته بودیم.
چرا نیروهای یگان امداد افسریه را بدون اطلاع کلانتری بههمراه بردید؟
ما
آنجا که رسیدیم با پرتاب کوکتلمولوتف ماشینهای ما را آتش زدند و بچههای
ما را با کوکتلمولوتف و سنگ و آجر مصدوم کردند بعد نیروهای یگان وارد
شدند. بچههای ما از ناحیه سر، چشم و... مصدوم شدهاند. اگر عکسها را
ببینید حالتان بد میشود، اینقدر که بچههای ما مصدوم شدهاند.
اما اهالی محل صحبتهای شما را تایید نمیکنند.
اهالی محل را اینها اجیر کردهاند. روششان این است که زن و بچهها را هم با پول اجیر میکنند.
اهالی یکی از این خانهها که داخل خانهشان بچه دوساله بوده و با اشکآور مصدوم شده مستاجر بودهاند؟
از داخل همه این خانهها به سمت بچههای ما سنگ پرتاب میشد و مطلع شده بودند.
درباره جابهجایی ماشینهای اهالی با لودر چه توضیحی میدهید؟
اینها
ماشین را وسط کوچه پارک کرده بودند تا ما نتوانیم وارد شویم. من نمیدانم
از چه طریق اما مطلع بودند و بچههای ما را غافلگیر کردند.
چرا بدون اطلاع کلانتری این عملیات انجام شد؟
برگه
ماموریت نیروهای یگان از سمت قاضی صادر شده بود. بدون برگه ماموریت امکان
همکاری نیست. بعد هم اینکه در خانههای اینها گالنهای بنزین و نفت برای
ساخت کوکتلمولوتف وجود دارد.
اهالی محل میگویند شما بعد از تخریب، وسایل خانه را آتش زدهاید، آیا صحت دارد؟
خیر
ما آتش نزدیم. میخواهند با سیاهنمایی اصل موضوع را تحتتاثیر قرار دهند.
در تمام این خانهها اراذلواوباش ساکن بودند تا سنگپرانی کنند. کلانتری
با بچههای ما هماهنگ نیست. حتی وقتی حکم قضایی داریم اینقدر موضوع را کش
میدهند تا ما نتوانیم حکم را اجرا کنیم و اینها باغات کن را از بین ببرند.