کد خبر: ۱۸۱۴۶۵
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۰ - ۲۵ دی ۱۳۹۶ - 2018January 15
طبیعی است که تا یک سالگی کودک متوجه رفتار والدین و آموزش نکات تربیتی نمی‌شود و تنها نیازمند حمایت آنهاست. در این سنین رفع نیازهای جسمی و روانی کودک در اولویت قرار دارد و تربیت در مورد او مؤثر نیست
شفاآنلاین>اجتماعی> تربیت صحیح فرزندان یکی از مهم‌ترین اهداف هر پدر و مادری است. آگاهی از راز و رمز فرزندپروری و به‌کارگیری نکات و راهکارهای تربیتی موجب می‌شود شخصیت کودک از ابتدا بدرستی شکل بگیرد و در سنین مختلف زندگی بخصوص در دوران بزرگسالی کمتر دچار آسیب‌های اجتماعی شود.

به گزارش شفاآنلاین، طبیعی است که تا یک سالگی کودک متوجه رفتار والدین و آموزش نکات تربیتی نمی‌شود و تنها نیازمند حمایت آنهاست. در این سنین رفع نیازهای جسمی و روانی کودک در اولویت قرار دارد و تربیت در مورد او مؤثر نیست.

اما بعد از یک سالگی رفته رفته کودک توانایی درک سخنان و رفتار والدینش را به‌دست آورده و کم کم شخصیتش شکل می‌گیرد. متخصصان معتقدند هرچند نمی‌توان از این سنین قوانین تربیتی سختی را در خانه برقرار کرد اما می‌توان با رفتار مناسب گام‌های محکمی در مسیر تربیت فرزندان برداشت.

ویدا فلاح - روانشناس (Psychologist)- در توضیح این موضوع می‌گوید: پایه ارتباط هر والدی با فرزندش را ارتباط اولیه او با همسرش تشکیل می‌دهد. به عبارت دیگر اگر زن و شوهری در برقراری ارتباط صحیح با یکدیگر دچار مشکل باشند قطعاً در برقراری ارتباط با فرزند خود نیز مشکل خواهند داشت. در چنین شرایطی نه تنها نمی‌توانند او را بدرستی تربیت کنند بلکه فرزندی با مشکلات فراوان خواهند داشت. در حقیقت این مشکلات حتی اگر در کودکی شروع نشود بعد از سنین 12 یا 13 سالگی و در دوران بلوغ به شکل بسیار بدی نمایان خواهد شد.

این روانشناس معتقد است، ارتباط بین والدین بر اساس احترام، اعتماد و عشق شکل می‌گیرد. از این‌رو هریک از والدین وظیفه دارد به گونه‌ای رفتار کند که فرزندش همواره این سه اصل را ببیند، بشنود و درک کند.

وی در ادامه توضیح می‌دهد: زن و شوهر باید تحت هر شرایطی(conditions) به‌ یکدیگر احترام بگذارند. یعنی هنگامی که یک زن به‌دلیل اختلاف نظری که با همسرش داشته یا به‌دلیل نوع رفتار همسرش از او دلگیر است بازهم باید در حضور فرزندان محترمانه با او صحبت کند یا در غیاب وی نیز در مورد همسرش محترمانه صحبت کند.

حتی اگر فرزندی از پدرش گله کند و بگوید: «مادر، رفتار پدر با شما مرا ناراحت کرده و من از او دلگیرم» مادر باید خیلی محترمانه برای فرزندش توضیح دهد که اختلاف نظر او و همسرش و حتی ناراحت شدن آنها از یکدیگر به هیچ وجه دلیل بی‌احترامی هیچ یک از اعضای خانواده به پدر نیست. پدر و مادر در رفتار با سایر اطرافیان هم باید این اصل را مورد توجه قرار دهند.

باورها و جهان بینی کودکی که در چنین خانواده‌ای بزرگ می‌شود و شاهد روابط احترام‌آمیز والدین با یکدیگر است، بدرستی شکل می‌گیرد.

چنین کودکی می‌آموزد که باید با دیگران بدرستی رفتار کند و اجازه ندارد هنگام اختلاف نظر با دیگران به آنها توهین کند یا رفتار ناشایستی نشان دهد.

به گفته این مدرس مهارت‌های زندگی، رعایت این اصل نیازمند آموزش و بازسازی شناختی است. هریک از ما باید دوباره خودمان را مورد تحلیل قرار دهیم چون متأسفانه بسیاری از خانواده‌ها نیاموخته‌اند که اختلاف نظر داشتن با دیگران به معنای اجازه برای رفتار ناشاسیت و توهین‌آمیز با آنها نیست.

ویدا فلاح در ادامه تأکید می‌کند: «عشق» اصل دیگری است که باید در روابط بین زن و شوهر حاکم باشد. ابراز عشق و علاقه به صورت کلامی به گونه‌ای که کودکان شاهد آن باشند بسیار اهمیت دارد.

ابراز کلمات تحسین‌آمیز و تشویقی مانند «عزیزم»، «خوشحالم کردی» یا «چقدر برایم مهمی» و تبادل احساسات خوشایند بین زن و شوهر باعث می‌شود بچه‌ها احساس امنیت و آرامش داشته باشند. در واقع چنین کودکانی احساس می‌کنند انسان‌های مهم زندگیشان، پایدار هستند و رابطه محکم آنها محیط خانه را امن کرده است. حس این کودکان مانند افرادی است که هنگام بروز زلزله در خانه‌هایی ایمن و محکم زندگی می‌کنند. هرچند ممکن است این افراد احساس ترس داشته باشند اما مطمئن هستند که در بحران‌ها کمتر آسیب می‌بینند.

این روانشناس با اشاره به اینکه پیش نیاز عشق پذیرش تفاوت‌ها است خاطرنشان می‌کند: خانواده‌هایی که ساختارهای روانی و عاطفی محکم تری دارند کمتر آسیب می‌بینند و بچه‌های چنین خانواده‌هایی سالم بزرگ می‌شوند و از نظر شخصیتی افراد استوار و محکمی هستند که می‌توانند بعد‌ها با دیگران روابط صمیمی برقرار کنند.

وی اظهار می‌کند: «اعتماد» اصل دیگری است که یک خانواده سالم برای ایجاد روابط سالم به آن نیاز دارد. بی‌اعتمادی که با ترس، استرس و احساسات منفی توأم می‌شود استحکام و تداوم یک رابطه را به خطر می‌اندازد. از این‌رو هریک از زوجین باید اعتماد به نفس و عزت نفس خود را تقویت کنند تا بی‌دلیل دچار بی‌اعتمادی به همسر خود نشوند.

این مدرس مهارت‌های زندگی در خاتمه می‌افزاید: پدر و مادری که در این زمینه‌ها کمبودهای اساسی داشته باشند الگوی مناسبی برای تربیت فرزندان نخواهند بود. از این‌رو بهتر است برای خودمان وقت بگذاریم، ساختارهای فکری و نگاهمان به اطرافیان و زندگی را بازبینی کنیم و در صورت نیاز برای داشتن زندگی بهتر و آرامش بیشتر آموزش ببینیم.
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: