خودسوزی، یکی از خشنترین و دردناکترین روشهای خودکشی است؛ به دلیل زخمها و عفونتهای عمیق و پیچیده در خودسوزی، میزان هلاکت با آن حتی از روشهایی چون حلقآویزی هم بیشتر است
شفاآنلاین>اجتماعی> «خودسوزی در ایران در حال افزایش است»، «آمار سوختگی در ایران هشت برابر آمار جهانی است» و «خودسوزی در استانهای ایلام، کردستان، کرمانشاه، سیستانوبلوچستان و شمال خوزستان بسیار شایع است» اینها فقط بخشی از جملاتی است که در روزهای اخیر درباره وضعیت سوختگی در کشور منتشر شده که به نظر میرسد جای تامل و بررسی دارد. به گزارش شفاآنلاین، خودسوزی، یکی از خشنترین و دردناکترین روشهای خودکشی است؛ به دلیل زخمها و عفونتهای عمیق و پیچیده در خودسوزی، میزان هلاکت با آن حتی از روشهایی چون حلقآویزی هم بیشتر است. گفته میشود امروزه استفاده از این روش برای خودکشی، در کشورهای پیشرفته رایج نیست اما در بخشهایی از آفریقا، آسیا و بهویژه هندوستان از این روش بسیار استفاده میشود.شاید خواندن چند ماجرا از خودسوزی چند جوان در سال گذشته قابل توجه باشد. پنج مرداد سال 95 «ایمان»، جوانی ٢١ساله از خانه خود در منطقه «جامجم» زاهدان و احتمالا با نیت پایان دادن به زندگی خارج شد، او ساعتی بعد سه بطری 1/5لیتری بنزین از یکی از چندین کیوسک روزنامهفروشی خیابان دانشگاه که در کنار روزنامه و تنقلات، نفت و بنزین نیز میفروشند، خریداری کرد، لباسهایش را از تن درآورد، شناسنامه خود را روی آنها قرار داد و شروع به روشن کردن فندک کرد.
اگرچه فندک سر یاری نداشت و در چند دقیقه بنزین به مجاری تنفسی آسیب رسانده بود اما درنهایت روشن شد تا لحظاتی بعد، از دانشجوی ترم چهارم تربیتبدنی، شعلههای آتشی که روی خاک درحال غلتیدن است، باقی بماند. او هفته بعد از این اقدام، بر اثر جراحات ناشی از سوختگی در بیمارستان امام رضا(ع) مشهد جان باخت و جسدش برای تشییع و خاکسپاری به زادگاهش یعنی زاهدان انتقال یافت.
آنطور که یکی از اعضای خانواده «ایمان» میگوید پسردایی او هم که جوان ورزشکاری بود، به این شیوه خودکشی کرد. «محمدانور» 25ساله بود و حتی در یک باشگاه ورزشی مسئولیت داشت اما او هم ١6سال پیش خودسوزی کرد.
اما ماجرای خودسوزی در ایران به همین چند مورد ختم نمیشود چراکه موارد مختلفی هم از خودسوزی در دیگر استانها مانند ایلام، لرستان، خوزستان و کهگیلویهوبویراحمد گزارش شده است. بهطور خاص خودسوزی زنان ایلامی موضوعی است که گاه جلبتوجه میکند و چرایی علت افزایش این اقدام از سوی مردمان منطقهای سوالات زیادی را در ذهن به وجود میآورد. علیپور، کارشناسارشد مسائل اجتماعی در اینباره میگوید: اکثر زنان خودکشیکننده سواد پایینی دارند زیرا برای افراد دارای تحصیلات عالی، امکانات امیدبخش بیشتری در جامعه فراهم است و آنان از طریق مشورت با دیگران و دسترسی به امکانات اجتماعی، مشکلات(Difficulties) خود را برطرف میکنند.
ایجاد نشاط، افزایش امکانات فرهنگی
حتی چند سال پیش مشاور وقت استاندار ایلام در امور بانوان توضیح داد که خودکشی مهمترین آسیب اجتماعی در این استان محسوب میشود و راهکارهای مناسب برای پیشگیری از این آسیب ضروری است. به گفته فریده الیاسپوریان، برای کاهش این معضل، آموزش میتواند یک راهکار اصلی و بسیار موثر و مفید باشد. او معتقد است: افزایش امکانات فرهنگی نقش مهمی در روحیه و نشاط مردم دارد اما استان ایلام با کمبود امکانات فرهنگی نیز مواجه است.
موضوعی که محمدنعیم امینیفرد، نماینده مردم ایرانشهر در مجلس هم معتقد به آن است و میگوید: خودسوزی در استانهای محروم ازجمله ایلام و سیستانوبلوچستان بالا رفته که نشانهای از وضع روحی نابسامان در این مناطق است. ما معذوریتهای فرهنگی در استان داریم. به اعتقاد سخنگوی کمیسیون بهداشت(Health) و درمان، شکل اعتراضی و افسردگی نهان درنهایت خود را به شیوه خودسوزی نشان و بروز میدهد. مسئله دیگر نیز پراکندگی شدید جمعیت در استان ماست که امکان درمان را پس از چنین حوادثی با مشکل مواجه میکند. علاوهبر این تنها مرکز برای درمان سوختگی در زاهدان قرار دارد که بین ١۵٠ تا ٨٠٠کیلومتر با دیگر شهرستانها فاصله دارد و این انتقال بیمار خود امکان مرگ را افزایش میدهد.
با عبور از ماجراهای خودسوزی و ارزیابی علت وقوع آن در جامعه ایران، به مشکلاتی میرسیم که راوی آن رئیس مرکز تحقیقات سوختگی دانشگاه علوم پزشکی ایران است. محمدجواد فاطمی در تازهترین اظهارات خود میگوید: خودسوزی در کشور درحال افزایش است، این اتفاق درحالی است که جزو فجیعترین نوع سوختگیها بهشمار میآید. افرادی که خودسوزی میکنند به علت اینکه درصد بالایی از بدنشان میسوزد بیشتر از دیگر بیماران در معرض مرگومیر هستند.
اما آنطور که این مقام مسئول توضیح میدهد بهطور کلی آمار بیماران سوخته در ایران بسیار بالاست؛ ثبت سالانه ۳۰هزار بیمار سوختگی موید این موضوع است. به گفته فاطمی، آمار سوختگی در کشور هشت برابر آمار جهانی است که این وضعیت نیازمند توجه به پیشگیری از سوختگی است.
بازتوانی بیماران رها شده است
با وجود این آمار در بخش سوختگی و خودسوزی، این دسته از بیماران با مشکلات زیادی علاوهبر تحمل درد روبرو هستند چراکه به گفته رئیس مرکز تحقیقات سوختگی، مسائلی مانند بازتوانی بیماران رها شده و لباس سوختگی تحت پوشش بیمه قرار ندارد، بسیاری از کاردرمانها با مسائلی سوختگی آشنا نیستند و مشکلات روانی واجتماعی بیماران سوختگی اصلا لحاظ نشده است، همه این موارد از مشکلاتی است که بیماران سوختگی با آن درگیر هستند اما مسئله اصلی سوختگی در ایران پیشگیری است.
تعداد بسیار زیادی از موارد سوختگی قابل پیشگیری است.
از سوی دیگر، وضعیت درمان و بیمارستانهای کشور در حوزه سوختگی خوب نیست، فاطمی در اینباره میگوید: بیمارستان «کن» باید تا پایان سال ۹۵ به بهرهبرداری میرسید که در حال حاضر متوقف شده، همچنین وضعیت شهرستانها اصلا در این حوزه مناسب نیست. بخشهای سوختگی در برخی بیمارستانها به بخشهای دیگر تبدیل شده، مانند بیمارستان زاهدان که به بخش اطفال تغییر پیدا کرده و بهنوعی وضعیت در حال بدتر شدن است.
او با اشاره به عملکرد دولت در این زمینه توضیح میدهد: دولت تا حدودی اقداماتی در این زمینه انجام داده اما نه آنقدری که مورد انتظار بوده است. در این سالها استانداردسازی تختها و تجهیزات، تهیه امکانات و پانسمانهای نوین برای بیماران و بیمه برخی اقلام و کاردرمانی از جمله انتظاراتی بوده که دولت باید به آنها توجه میکرده اما هیچ کدام از این موارد تا امروز محقق نشده است.
بخش اختصاصی برای کودکان نداریم
نکته دیگری که نباید از آن غافل شد میزان مرگومیر ناشی از سوختگی در کودکان است. رئیس جمعیت حمایت از بیماران سوخته در اینباره میگوید: فوتیهای ناشی از سوختگی در کودکان بالاتر و درجه سوختگی عمقیتر است چون آنها پوست نازکتری دارند.
همچنین پوست کمتری در بدن آنها میتوان برای پیوند برداشت. علاوهبر این خطر عفونت نیز در آنها بیشتر و مدیریت سوختگی مشکلتر است. کودکان حتی اگر بهبود پیدا کنند نیز مدت بیشتری با سوختگی روبرو میشوند؛ یعنی اگر پنج سالگی بسوزد عوارض و نشانههای آن را تا آخر عمر با خود دارد. با این حال باید در مراکز درمان سوختگی بخش اختصاصی شامل آی سی یوی مخصوص و تیم درمان ویژه برای درمان سوختگی کودکان وجود داشته باشد اما در حال حاضر در بیشتر بیمارستانها چنین بخشی نداریم، این درحالی است که در استانهای مرزی و محروم مانند کردستان، ایلام و سیستانوبلوچستان آمارهای بیشتری از سوختگی اعلام میشود.
حالا با همه اینها، آمار سوختگی و خودسوزی چه ناموفق چه موفق درحالی با افزایش روبروست که در سوختگی با نوعی سهلانگاری و در خودسوزی با پدیدهای اجتماعی مواجه هستیم. یک کبریت، یک جرقه و یک شعله و بعد آتشی که به جان فرد میافتد و اگر هم زنده بماند باید تا پایان عمر زخم به جا مانده را در تن خود ببیند. به هرحال آنطور که آمار و امکانات موجود نشان میدهد باید مسئولان ذیربط نسبت به تامین تجهیزات ضروری برای بخش درمان سوختگی و بررسی ابعاد فرهنگی و اجتماعی بروز خودسوزی حساس شوند تا این اعتراض خاموش و پنهان را به حداقل ممکن کاهش دهند.