از دست دادن پدر باعث بروز نوع بغرنجی از غم در پسر میشود. پسازآنکه پدر فوت میکند، بهسرعت جای خالی او را در ذهن پسر احساسها یا عواطف متغیری پر میکنند، ااز جمله غم آمیخته با تسکین ناشی از خلاص شدن پدر بیمار از رنج و درد، محبت آمیخته با دلخوریهای باقیمانده از گذشته و احساس سپاسگزاری آمیخته با انتقاد تند. به همین دلیل احساس غم مرد به دلیل مرگ پدرش اغلب خود را با اشکالی مبدل نشان میدهد.
شفا آنلاین:
از
دست دادن پدر<Loss of father> باعث بروز نوع بغرنجی از غم در پسر میشود. پسازآنکه پدر
فوت میکند، بهسرعت جای خالی او را در ذهن پسر احساسها یا عواطف متغیری
پر میکنند، ااز جمله غم آمیخته با تسکین ناشی از خلاص شدن پدر بیمار از
رنج و درد، محبت آمیخته با دلخوریهای باقیمانده از گذشته و احساس
سپاسگزاری آمیخته با انتقاد تند. به همین دلیل احساس غم مرد به دلیل مرگ
پدرش اغلب خود را با اشکالی مبدل نشان میدهد.چهار شیوه برای واکنش به مرگ یک پدر
به گزارش
شفا آنلاین:مردها را بر اساس واکنش آنها به مرگ پدر خود میتوان به چهار دسته تقسیم کرد:
•
عجله کنندهها: از همان صبح پس از مرگ زندگی عادی خود را دوباره از سر
میگیرند و غالبا هیچ گریهای نمیکنند. در عوض، یک رویکرد منطقی به مرگ
پدر خود پیش میگیرند. رویکردهایی همچون «پدر پیر بود» و «از بدبختی راحت
شد» را اتخاذ میکنند. بهعبارتدیگر، آنها برای نگرش منطقی خود استدلالی
میآورند. عجله کنندهها به فکر راهی هستند تا خود را از غم خلاص کنند.
•
تاخیراندازها: آنها نیز بهمانند عجله کنندهها هیجان یا احساس اندکی به
مرگ پدر خود نشان میدهند؛ اما یک تاخیرانداز ماه یا حتی سالها پس از مرگ
پدر ممکن است واکنش شدیدی را تجربه کند. این واکنش شدید احتمالا پسازآن رخ
میدهد که فرد یک جامعه حمایتی برای خود تشکیل داده است یا احساسهای خود
را بهتر درک میکند.
•
نمایشدهندهها: این گروه از مردها برعکس دیگر مردها واکنشهای هیجانی
شدید و قوی نشان میدهند. آنان بهگونهای به تجربه غم تمایل دارند که گویی
مستقیما برای خود آنها رخداده است. آنها قادر به کنترل غم نیستند.
•
انجامدهندهها: حدود ۴۰ درصد از افرادی که پدر خود را از دست میدهند جزء
این گروه هستند. وقتیکه پدر این افراد فوت میکند عمیقا تحت تاثیر قرار
میگیرند، اما از طریق عمل کردن با آن مواجه میشوند. برای مثال، مردی پس
از مرگ پدرش از ابزارهای او برای درست کردن یک جاسیگاری استفاده کرده بود.
آن چیزی که انجام دهندهها را با دیگر گروهها مجزا میسازد این است که
انجام دهندهها روی عمل تمرکز میکنند. اغلب اوقات، اعمال آنها چیزهایی
هستند که آگاهانه پسر را با خاطره پدر پیوند میدهند. مرگ پدر تاثیر بزرگی
روی اکثر مردها میگذارد، مخصوصا وقتیکه پسر یک ارتباط نزدیک با پدر خود
ندارد.
اهمیت پیوند میان پدرها و پسرها
عدم
موفقیت یک پسر در برقراری ارتباط با پدرش میتواند یک منبع مداوم غم برای
پسر باشد، بهطوری پس از مرگ پدر بهآسانی تخم افسردگی را در او میکارد.
پدرها غالبا با نبود خود بیشتر شخصیت پسرهایشان را شکل میدهند.
نبود
پدر باعث میشود که پسر تحت تربیت زن- مادر، خواهر، معلم قرار بگیرد و این
زنها بهاحتمال بیشتر تمرکز بیشتری روی تبدیل شدن به «آقایی خوب و
ملاحظهکار» قرار میدهند.
با
اینکه این به اصطلاح «خوب و ملاحظهکار بودن» چندان مشکل به نظر نمیرسد،
اما بعضی از مردها در این روند نیازهای خود را سرکوب میکنند و برای به دست
آورد تایید خوب بودن خودشان را وقف میکنند.
همین
تلاش برای تبدیل شدن به چنین مردی میتواند آنها را ذاتا تبدیل به یک فرد
ناصادق مخصوصا در ارتباطشان با زنان کند. مردها باید نیازهای خود را
بپذیرند و تبدیل به یک فرد منسجمتر شوند.
یک
مرد منسجم میتواند هر چیزی را پذیرا باشد که او را منحصربهفرد میکند.
برای مثال میتوان به قدرت، قاطعیت، شهامت، شور و علاقه او و همچنین
نقصها، اشتباهات و جنبه تاریک او اشاره کرد.
داشتن
پدر دلسوزی که نقش مهمی در زندگی شما ایفا میکند میتواند به پذیرش
مردانگی به پسر کمک کند و در تبدیل او به یک مرد صادق، قابلاعتماد و منسجم
موثر باشد. در بسیاری از جوامع مناسک مخصوصی برای وارد شدن پسر به دوران
مرد بودن وجود دارد و پس از این مناسک مرد باید بهجای جستوجوی آرامش به
دنبال جستوجوی چالشی برای گذران زندگی خود باشند. پسرها برای موفقیت در
این مرحله گذار به کمک یک مرد نیاز دارند.
درنتیجه
اگر یک مرد پیوندی را با پدر خود برقرار نکند، حتی اگر پدرش یک مرد
سفتوسخت، بداخلاق و بدزبان باشد، با مرگ پدرش باغم طاقتفرسایی مواجه
خواهد شد. وقتیکه پدر میمیرد، برقراری ارتباط با شبح سختتر از برقراری
ارتباط با افراد حقیقی است. پدر هیچکسی خیلی خوب یا خیلی بد نیست. مردهایی
که پیش از مرگ پدر پیوندی را با او برقرار میکنند آرامش بیشتری از او به
دست میآورند.سپید
WebMD