. این لحظههای بدون انگیزه و کسلکننده زمانی رخ میدهند که در فعالیتهای روزمره بیهدف خود تمرکزمان را از دست میدهیم.
شفا آنلاین:اگر
فکر میکنید که اکنون اندکی احساس بیحوصلگی و تنبلی<Feeling laziness and laziness> میکنید این را باید
گفت که شما تنها فردی نیستید که این احساس را دارید
.
به گزارش شفا آنلاین :این لحظههای بدون
انگیزه و کسلکننده زمانی رخ میدهند که در فعالیتهای روزمره بیهدف خود
تمرکزمان را از دست میدهیم. این لحظهها برای هرکسی رخ میدهند و معمولا
باعث تعجب هر فرد میشوند. این حس تنبلی و بیحوصلگی ناگهان به سراغ فرد
میآید. برای مثال، فرد در صف ساندویچ است یا روی تخت خواب خود قرار دارد
که ناگهان احساس میکند که هیچ انگیزهای ندارد و احساس غم اندکی دارد. حال
این سوال مطرح میشود که در این لحظهها چهکاری میتوان انجام داد؟ در
این لحظهها به حس ششم خود گوش دهید و آن را تنظیم کنید و سعی در خاموش
کردن این صدا نکنید. و از خودتان سه سوال ساده اما قدرتمند زیر را بپرسید.
چه چیزی کار نمیکند؟
مهم
این نیست که چقدر سرتان شلوغ است، مهم این است که وقتی بیحوصلگی و تنبلی
ناگهان به سراغ شما میآید چیزی –یا شخصی یا شغلی-خوب کار نمیکند، یعنی
مشکلی وجود دارد. آیا شغلی دارید که از آن نفرت دارید؟ آیا سلامتی خود را
نادیده میگیرید؟ آیا نیازهای فرد دیگری را برطرف میکنید و نیازهای خود را
نادیده میگیرید؟ از خودتان بپرسید که متوجه چه چیزی از زندگی خود نیستید.
این را بررسی کنید که زندگی شما فاقد چه چیزی است؟ اگر برای چند لحظه سکوت
و تمرکز کنید، صدای درون شما میگوید که مشکل شما چیست؟ تنها به صدای درون
خود گوش فرا دهید. بهعبارتدیگر، اگر یک فرد به درون خود گوش دهد
میتواند دلیل تنبلی و بیحوصلگی خود را بیابد. درنتیجه، وقتیکه بیحوصلگی
و تنبلی به سراغ فردی میآید باید در گام اول به درون خود گوش دهد تا
دریابد چه جیزی از زندگی او بهخوبی کار نمیکند، یعنی در کدام بخش از
زندگی خود مشکل دارد.
چرایی زندگی من چیست؟
وقتیکه
چرایی زندگی خود را گم میکنید، بهمانند یک کشتی میمانید که مقصد خود را
در اقیانوس گمکرده است و خود را در اختیار عناصر و نیروهای خارجی قرار
داده است. باید چرایی خود برای بودن در هر نقطه از سیاره زمین را بدانید.
چرا با یک شخص خاص ملاقات میکنید، چرا انقدر سخت روی پروژهای کار میکنید
یا چرا رویاهای خود را نادیده میگیرید.
بنابراین،
ما در زندگی خود بهندرت این سوال را از خود میپرسیم که دلیل، نیت و هدف
من چیست؟ هر شخصی باید در صورت مواجهشدن با مشکلی این سوال را از خود
بپرسد و به خودش یادآوری کند که دلیل و هدف زندگیاش چیست؟ چرایی زندگی فرد
را در مسیر هدف نگه میدارد و باعث میشود که فرد از برآمدگیهای موجود در
این مسیر عبور کند. بهعبارتدیگر، هر فردی اگر چرایی یا هدف زندگی خود را
همواره به خود یادآوری کند در صورت مواجهه با مشکلاتی که در راه رسیدن به
هدفش وجود دارند دچار لغزان نمیشود و در جهت رفع این مشکلات نهایت تلاش
خود را میکند. دانستن چرایی زندگی این کمک را به فرد میکند که راه خود را
در زندگی ادامه دهد. درنتیجه، در صورت مواجهه با تنبلی و بیحوصلگی دومین
گام این است که چرایی یا هدف زندگی خود و تلاش خود را به خودتان یادآوری
کنید تا همین یادآوری چرایی یا هدف به شما در ادامه دادن در مسیر هدفتان
کمک کند.
اکنون نیاز به انجام چهکاری است؟
یک
حقیقت زندگی این است که تا کاری را انجام ندهیم هیچچیزی انجام نمیشود.
بهعبارتدیگر، تنها با عمل و نه حرف میتوان زندگی خود را پیش برد و به
موفقیتهای بزرگی دستیافت. عمل تنها چیزی است که میتواند شما را از تنبلی
و بیحوصلگی خارج کند. عمل بهترین پادزهر نگرانی، ترس و مسامحه است. برای
آنکه به نتیجهای برسید باید صبر کنید. همواره ضربالمثل «گر صبر کنی ز
غوره حلوا سازی» را به خودتان یادآوری کنید. بهعبارتدیگر، اگر درراه
رسیدن به هدفی زود به نتیجه نرسیدید از تلاش خود دست برندارید، بلکه همچنان
به تلاش خود ادامه دهید و در راه رسیدن به هدفتان صبور باشید.
انجام
وظایف سادهای همچون تمیز کردن میز خودتان، پیادهروی یا انجام کارهایی که
انجامشان به تاخیر افتاده است میتواند باعث تقویت انرژی شما شود.
بهطورکلی، حرکت باعث احساس و شتاب میشود، یعنی حرکت باعث تقویت احساسها و
انرژی فرد میشود. درنتیجه، در صورت احساس تنبلی توصیه میشود که بدنتان
را حرکت دهید و دست به فعالیت سادهای بزنید. برای مثال، تمیز کردن اتاقتان
یا کمد لباستان میتواند باعث افزایش انرژی و انگیزه شما شود. اینگونه
میتوان بیان داشت که فعالیت دشمن تنبلی است. درنتیجه، در صورت مواجهه با
تنبلی و بیحوصلگی سومین گام این است که دست به انجام کاری همچون یک فعالیت
فیزیکی بزنید و باعث تقویت انرژی خود شوید. بهعبارتدیگر، اینگونه
میتوان گفت که عدم تحرک تنبلی میآفریند و تحرک دشمن تنبلی است.
وقتیکه
به این سوالها پاسخ دادید، از خودتان بپرسید که با توجه به پاسخهای این
سوالها امروز چه گامهای کوچکی را میتوانم بردارم. سپس در جهت برداشتن
چنین گامهایی تلاش کنید و برای خود برنامهریزی کنید. وقتیکه فرد این
گامهای کوچک را برمیدارد با نتایج شگفتانگیزی مواجه میشود.
سپیدReaders Diges