پیرو طرح مطالبی از طرف آقای دکتر شوشتری عضو انجمن دکترای علوم آزمایشگاهی استان فارس و پاسخ آقای دکتر کرمی نایب رئیس انجمن آسیب شناسی ایران برخود لازم دیدم که مطالبی به اطلاع عموم برسانم .
کلیه مستندات و نامههای
موجود از ابتدای تاسیس رشته تا کنون موید این نکته است که دکترای علوم
آزمایشگاهی یک رشته پروانه دار و دارای صلاحیت علمی و حرفهای برای تاسیس و
مسئولیت فنی آزمایشگاههای تشخیص پزشکی بوده و هست . با وجود مستندات غیر
قابل انکار در مورد
رشته دکترای علوم آزمایشگاهی و قوانین موجود در مورد
این رشته ، بداخلاقیهایی با رویکردی کاملاً صنفی در آینده نیز در حذف این
رشته راهگشایتان نخواهد بود. بیش از ۴٠ درصد از آزمایشگاههای کوچک و بزرگ
در اقصی نقاط کشور پهناور ایران به دست توانای دانش آموختگان دکترای
حرفهای علوم آزمایشگاهی اداره و مدیریت میشوند .
خدمتی که این دانش
آموختگان در طی ٢۵ سال اخیر به نظام سلامت و آزمایشگاهی کشور نمودهاند بی
سابقه بوده است و همکارانی که آزمایشگاههای تشخیص پزشکی را تنها قلمرو
خود میدانستند قادر به ارائه این خدمات نبودند. ایشان فرمودهاند که دوره
دکترای علوم آزمایشگاهی ۴ سال است، جهت یادآوری ذکر میکنم که دانش
آموختگان دکترای حرفهای علوم آزمایشگاهی به مدت حداقل ١٠ نیم سال تحصیلی و
گذراندن بیش از ١٩٠ واحد درسی به فراگیری واحدهای اختصاصی آزمایشگاهی
مشغول بودهاند و مجموعاً از مقطع دیپلم حدود هفت سال و نیم با گذراندن بیش
از ٢٧٠ واحد فارغ التحصیل میشدند. تصور بنده این است که این مدت و این
تعداد واحد که حدوداً 35 واحد بیش از واحدهای گذرانده شده در دوره پزشکی
عمومی در همان زمان است ناخودآگاه دوره پزشکی عمومی را به ذهن ایشان متبادر
میکند چرا که دکترای حرفهای علوم آزمایشگاهی با گذراندن واحدهایی نظیر
آناتومی ، پاتولوژی ، فیزیولوژی ، فیزیوپاتولوژی و فارماکولوژی بطور مشترک
با دانشجویان گروه پزشکی با همان اساتید و پایاننامهای کاملاً تحقیقی و
پژوهشی ، به حدی از کمال مطلوب برای تصدی مسئولیت فنی آزمایشگاه رسیدند و
این موردی است که به هیچ وجه در آموزش کلینیکال پاتولوژی به چشم نمیخورد
حال چگونه میتوان با هفت سال دوره پزشکی عمومی و فقط دو سال آموزش علوم
آزمایشگاهی آن هم بصورت دوره کارورزی بیمارستانی خود را سر آمد
آزمایشگاهیان خطاب کرد ؟ از دکتر کرمی گرامی درخواست میکنم که یکی از
دانشنامههای فارغ التحصیلان این دوره را مشاهده کنند تا ببینند که در این
مدارک صادر شده از سوی دانشگاههای معتبر و بزرگ کشور چه عنوانی نوشته شده
است. دوره دکتری رشته علوم آزمایشگاهی تشخیص طبی .
مگر اینکه ایشان
بخواهند مدارک دانشگاهی را نیز زیر سوال ببرند که در این صورت وزارت بهداشت
، درمان و آموزش پزشکی باید به این ادعای ایشان پاسخگو باشد . نایب رئیس
انجمن آسیب شناسی در نوشتار خود اشاره داشتند که هدف از آموزش دکترای
حرفهای علوم آزمایشگاهی تصدی مسئولیت فنی آزمایشگاهها در شهرهایی با کمتر
از سی هزار نفر جمعیت بوده است . با رجوع به متن فصل اول مصوبه یکصد و
چهل و نهمین جلسه شورای عالی برنامه ریزی و در بخش مقدمه ذکر شده است :
"تربیت افراد لایق که بتوانند نیازهای آزمایشگاههای تشخیص طبی را در سراسر
مناطق ایران اسلامی تامین نمایند " . البته که عدم تمکین به قانون در مورد
برخی از گروهها مسبوق به سابقه است و همواره با رویکرد اعتراضی همراه بوده
است. همانطور که خود ایشان نیز اذعان داشتهاند اعتراضات آنها باعث توقف
ادامه رشته دکترای علوم آزمایشگاهی شد.
هر چند که ادامه رشته فقط با امضای
شورای معاونین به دلیل عدم نیاز متوقف شد تا بتواند بر خلاف نیاز ده ساله
کشور تعداد معتنابهی آسیب شناس تربیت کنند. در بخش دیگری دکتر کرمی مطالبی
در مورد تاسیس آزمایشگاه و بحث فاصله و مواردی از این قبیل بیان فرمودند
که با مطالعه دقیقتر آنها و نحوه نوشتار به خوبی میتوان دریافت که نگرانی
اصلی در بیان آنها نوعی نگرانی صنفی با رویکرد اقتصادی است. در حالیکه
همگان اگاهند که پویایی و رقابت نکته مثبتی است که میتواند باعث بهبود و
پیشرفت شود و در صورتی که همکاران آسیب شناس تمامی مناطق خوش آب و هوا و
مرفه را به تسخیر خود در میآوردند آنگاه مردم نیازمند شهرهای محروم و دور
افتاده ، باید از چه کسی خدمات کلینیکال پاتولوژی دریافت میکردند و آیا در
این صورت شهرهای بزرگ شاهد افت کیفیت خدمات نمیشدند؟ نایب رئیس محترم
انجمن آسیب شناسی از سختی قبولی در کنکور ، امتحانات علوم پایه ، پیش
انترنی ، انترنی ، دستیاری و ارتقا سخن به میان آوردهاند . نگارنده این
متن هم به سختیها و مرارتهای این دورهها اذعان داشته و معتقد است که
پویندگان علم و دانش در علوم پزشکی راه سخت و دشواری را برای رسیدن به مقصد
طی میکنند که شایسته احترام و تقدیر است و دارندگان مدرک دکترای علوم
آزمایشگاهی نیز به نوعی دیگر این سختیها را متحمل شدهاند. اما نکتهای که
همواره برای بنده جای سوال داشته این است که چه مقدار از دروس و دانش و
مهارتی که در دوره پزشکی عمومی توسط دانش آموختگان پزشکی فرا گرفته میشود
، در دوره کلینیکال پاتولوژی و تصدی مسئولیت فنی یک آزمایشگاه در آینده
کاربرد دارد ؟ پاسخ به این سوال خیلی از مباحثات و منازعات موجود را بر طرف
خواهد کرد .
ای کاش به جای تجزیه و تحلیل سایر رشتههای مرتبط فقط برای
یکبار هم که شده است دوستان نقدی بر رشته ترکیبی آناتومیکال و کلینیکال
پاتولوژی داشتند چرا که نقد خویشتن بر نقادی دیگران ارجح است . نکتهای در
مستندات سالهای قبل مبنی بر اعتراض دوستان آسیب شناس به رشته دکترای
حرفهای علوم آزمایشگاهی مشاهده کردم. در سال ١٣۶٩ همکاران پاتولوژیست در
رابطه با تصدی مسئولیت فنی آزمایشگاهها توسط دکترای علوم آزمایشگاهی به
مصوبهای که در سال ١٣۵٨ صادر شده بود اشاره کرده بودند که سرپرستی و اداره
آزمایشگاهها فقط به عهده دانش اموختگان کلینیکال پاتولوژی است . این
موضوع را از این جهت یاداوری کردم که ظاهراً از نظر دوستان ارائه مصوبات
قدیمی برای پیشبرد اهداف شخصی کاری پسندیده است ولی وقتی مصوبهای از
سالهای قبل در مورد دیگران ارائه میشود به قدیمی بودن مصوبه اشاره میشود .
این نوع برخورد دو گانه با موضوعات بیشتر نشانهای از توجه به اموراقتصادی
صنف است تا نگرانی از وضعیت سلامت جامعه . در پایان آرزومندم که آنچه به
صلاح مردم و کشور است رقم بخورد و با وجود داشتن رویکردهای صنفی و اقتصادی
( که بخشی از آن طبیعی است ) همگان تابع قانون باشیم . سپید
کمال الدین باقری
دکترای علوم آزمایشگاهی