برای مقابله با سرطان خون ابتدا باید با ماهیت آن آشنا شد تا بتوان با آن به مقابله برخواست.
شفا آنلاین:سرطان
خون و لوسمی همیشه در نظر عموم مردم بیماری خوفناک و غیرقابل درمانی بوده
است و تا اندازهای هم میتوان در این مورد حق را به عموم داد چون این نوع
از سرطانها از دیرباز شناخته شدهاند و همیشه عامل مرگ ترسناکی شناخته
میشدند که درمانهای موجود برای آنها هم مدت زمان زیادی نیست که در دسترس
قرار گرفتهاند.
به گزارش
شفا آنلاین:به نقل از سپید با این همه پیشرفت علم میتواند درهای بسته زیادی را برای
پزشکان باز کند و پاسخ به پرسشهای بیجواب در سرطان خون نیز در همین دسته
میگنجد.
اما برای مقابله با سرطان خون ابتدا باید با ماهیت آن آشنا شد تا
بتوان با آن به مقابله برخواست. به همین منظور با سیدمحسن رضوی، فوقتخصص
هماتولوژی و آنکولوژی و استاد دانشگاه به گفتگو نشستیم تا با انواع سرطان
خون و همه جوانب آن آشنا شویم. این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
در ابتدا بفرمایید سرطان خون به صورت کلی و جامع به چند دسته قابل تقسیمبندی است و چگونه فردی را به خود مبتلا میکند؟
سلول
تخم بعد از تشکیل و ورود والد نر، ماموریت دارد یک سری سلولهای تخصصی
بسازد که هر کدام برای ساخت یک عضو یا یک مجموعه اقدام کنند. برای مثال یک
سلول بنیادین برای ساخت سیستم عصبی میرود و یک سلول بنیادین هم مسئول
تولید سیستم قلبی عروقی میشود. سلولی با نام هماتوپوئتیک برای تشکیل عناصر
خونی میرود و وظیفه تولید گلبولهای قرمز، پلاکتها و گلبولهای سفید را
به عهده دارد. از همان بدو تقسیم، یک شاخه برای ساخت لنفوسیتها جدا میشود
و شاخه دیگر، برای ساخت گلبولها میرود. این سلولها به مرور بالغ
میشوند و هرکدام زیرگروهی را تشکیل میدهند که ماموریت تولید بخش خاصی را
به عهده دارند. اما اگر در مسیر تولید، تکثیر و بلوغ سلولهای پیشساز
خونی، اختلالی ایجاد شود که منجر به تولید بیرویه سلولهای خونی شود، یعنی
فرد به سرطان خون مبتلا است. یعنی سرطان خون یعنی اختلال در جهت تولید
بیرویه سلولهای خونی است، چه این اختلال در تکثیر سلولهای لنفوسیتی باشد
و چه غیرلنفوسیتی. این تولید بیرویه منجر به تجمع این سلولها خواهد شد،
حالا اگر این سلولهای تکثیر شده، بالغ باشند، گفته میشود لوسمی از نوع
مزمن است. اما اگر بالغ نباشند و صرفاً زیاد شوند، لوسمی از نوع حاد است.
لوسمی حاد مانند شهرکی است پر از کودک نابالغی که در آن رها شدهاند و هیچ
آموزشی برای اینکه چطور باید راه خود را برای رشد طی کنند، ندیدهاند.
اصولاً منظور از سرطان خون به صورت کلی، همین لوسمی است. لوسمیها، حاد یا
مزمن هرکدام به دو دسته تقسیم میشوند، لوسمیهایی که منشا لنفوسیتی دارند و
لوسمیهای غیرلنفوسیتی. به لوسمیهای مزمن غیرلنفوسیتی به صورت تخصصی CML
یا لوسمیهای مزمن ملوئید میگوییم. لوسمیهای حاد نیز سیر رشد بیشتر و
تندتری دارند. چرا که این سلولها تخصصی نیستند، در تمام بافتهای بدن
بیگانه هستند و امکان دارد سیر تولید چنان تندی داشته باشد که میزبانش را
در چند هفته از پا دربیاورد. ولی لوسمی مزمن، چون سلولها حداقل بالغ
هستند، بافتها بهتر آنها را تحمل میکنند و خود سلولها نیز در بافتهای
بدن احساس غریبگی نمیکنند. سیر آن هم طبق نامش مزمن است و گاه تا 20 سال
طول میکشد و بعضی از آنها حتی نیاز به درمان هم ندارد.
اگر لوسمی مزمن خطر بسیار کمی دارد، چطور بیماری سرطان محسوب میشود؟
زمانی
که رشد میکنند میتوانند تبدیل به غدد لنفاوی بشوند و فردی سالها با غدد
لنفاوی بزرگ زندگی کند. در طول زمان ممکن است این حالت منجر به کمخونی،
بزرگی طحال، کم یا زیاد شدن گلبولهای سفید یا پلاکتها شوند. این علائم
که دیده شد باید برای افراد درمان تجویز کرد. ولی به طور کلی، لوسمی مزمن
لنفوسیتی، شایعترین سرطان خون در بین سالمندان است و در بین سالیان متمادی
از خود نشانه بروز میدهند. لوسمیهای مزمن ملوئیدی، از همان بدو تشخیص
باید تحت درمان قرار بگیرند. در گذشته گفته میشد این CMLها را تا مدتها
میشود درمان نکرد. اما امروزه با درمان جدید که شاهکار رشته آنکولوژی است،
به صورت ریشهای ما سلول هدف را نشانه میگیریم و درنتیجه عارضه درمان
سرطانی ندارد و فقط سلولهای سرطانی را مدنظر قرار میدهد. حدود 70 تا 75
درصد بیماران CML ظرف چند سال به صورت کامل درمان میشوند. اما درمانهای
لوسمی حاد نسبت به دو دهه گذشته تغییر چندانی نداشتهاند و پس از
شیمیدرمانی بیماری حدود 80 درصد آنها عود میکنند و از پا درمیآیند، مگر
اینکه پیوند مغز استخوان شوند که روش بهتری است ولی پاسخگویی آن هیچگاه
صددرصد نیست. با این حال 50 درصد بیماران زیر پیوند، نجات پیدا میکنند.
علت اینکه در لوسمی حاد در زمینه درمان با دشواری روبهرو هستیم، چیست؟
در
این حالت سلولها اصطلاحا دیوانه هستند و تابع هیچ قانون و سنتی در خلقت
نیستند. به این سلولها زایا گفته میشود و ذات آنها ذات سلولهای جنینی
است. جنین در طول 9 ماه، میلیونها برابر اندازه بزرگتری پیدا میکند، به
همین دلیل رشد سلولی بسیار سریعی نیز دارد. هیچ سلولی جز سلول جنینی وجود
ندارد که در عرض 9 ماه، از یک کیلو به سه و نیم کیلو برسد. سرعت رشد، خصیصه
سلول زایشگر است. سلول سرطانی حاد نیز، ویژگیهای سلولهای جنینی را دارد.
با این تفاوت که در سلولهای جنینی، رشد سلولی حد و مرز دارد، سلول سرطانی
هیچ محدودیتی برای تکثیر خود نمیشناسد.
چه عوامل موثری وجود دارند که میتواند فردی را به چنین بیماری مبتلا کند؟
اطلاعات
بشر در مورد هر دو نوع این سرطانها محدود است و شاید بتوان تنها برای 15
تا 20 درصد این سرطانها بتوان علل قبلی پیدا کرد و در 80 درصد مواقع کسی
نمیداند علل ابتلای افراد به این بیماری چیست. مسلماً ساختار ژنتیکی سلول
بههم ریخته است، اما نمیتوان به دقت گفت چه چیزی باعث این بههمریختگی
شده است. اما در مورد آن 15 تا 20 درصد میتوان گفت پرتوهای رادیواکتیو،
اشعههای سرطانزا، مجاورت با برخی عوامل شیمیایی مثل بنزن و چیزهایی از
این قبیل. این موارد مطرح هستند، اما دلیل ابتلای فرد در اکثر مواقع مشخص
نیست.
کدام عامل بیشتر از باقی آنها، تشدید کننده چنین سرطانی است؟
پرتوهای
رادیواکتیو، بین عوامل محیطی بیشترین نقش را در ابتلا به سرطان خون دارند.
اما در باقی 80 درصد، علت یک اختلال در ساختار DNA است که کسی نمیداند
این اختلال از کجا ایجاد شده و بسیار به اصطلاح هتروژن است. برای سرطان
مزمن، همهچیز تعریف شده و مشخص است، اما در مورد سرطان حاد همهچیز ساختار
مکانیکی آن هتروژن است و تعریف مشخصی وجود ندارد.
سن افراد تا چه اندازه در ابتلای آنها موثر است؟
با
افزایش سن افراد، شیوع تمام سرطانها بیشتر میشود. سرطان خون نیز مستثنی
نیست. لوسمی مزمن یا CLL سرطانی است که با افزایش سن پیک خود را دارد و در
80 سالگی به اوج تعداد مبتلایان میرسد. اما لوسمیهای حاد در کودکان
بیشترین میزان شیوع را دارد، که در 80 درصد آنها این لوسمی حاد از نوع
لنفوسیتی است. در سنین بالاتر AML یا لوسمی حاد ملوئیدی و ALL یا لوسمی حاد
لنفوسیتی شایعتر میشود. شیوع آنها نیز با افزایش سن به مرور زمان بیشتر
هم میشود. بنابراین هرچه سن فرد بیشتر باشد، شانس وی برای ابتلا به این
بیماری نیز بیشتر است.
میزان شیوع این بیماری به چه صورتی است؟ آیا طی دهههای گذشته در آن افزایشی دیده شده است؟
خیر،
افزایش خاصی دیده نشده است. البته دنیا به طور کلی، معتقد است، سرطان رو
به افزایش دارد. وقتی سن میانگین یک جامعه بیشتر میشود، مسلماً بیماریهای
مربوط به آن سن هم بیشتر میشود. یعنی اگر میانگین سنی در چند دهه گذشته
30 تا 40 سالگی بوده است، اکنون میانگین سنی جامعه به 50 تا 60 سالگی
میرسد. بنابراین میزان بیماریهای این دوره سنی نیز بیشتر میشود چون
میزبانهای بیشتری دارد. سرطان خون نیز با افزایش سن جامعه، افزایش پیدا
میکند. اما در مکانهایی که میانگین سنی افزایشی نداشته است هم، شیوع
سرطان بیشتر بوده که دلیل آن هم نامشخص است.
میزان مرگومیر این بیماری به چه صورتی است؟
در
لوسمیهای حاد تا 80 درصد مرگومیر داریم که در 5 سال اول بیماری نیز
اتفاق میافتد. اما در لوسمیهای مزمن در طی 5 سال 80 درصد آنها زنده
میمانند.
چه علائمی در این بیماران وجود دارد که میتواند به پزشکان عمومی و کادر
درمانی کمک کند تا با توجه به این عوامل بیمار را به متخصص ارجاع دهند؟
پزشکان
عمومی این دورهها را به صورت کامل در دورههای آموزش خود گذارندهاند،
ولی به صورت خلاصه میتوان گفت سرطان خون دو سری علائم دارد، یکی عوامل
عمومی مانند تب و لرز و رنگپریدگی که به علت کمخونی ایجاد میشود و یک
سری علائم تخصصی که مثلا به علت کم شدن پلاکت باعث ایجاد خونریزی خصوصاً در
بخش پوستی مخاطی میشود. علائم دیگر به علت کم شدن گلبولهای سفید و ضعف
سیستم ایمنی است که میتواند منجر به تب و ایجاد عفونتهای مقاومتی شود که
احتمال دارد پیش از تشخیص یا همزمان با تشخیص منجر به مرگ بیمار شود.
بنابراین سرطان خون منبعث از سه اتفاق است: کم شدن گلبولهای قرمز، کم شدن
گلبولهای سفید و ضعف سیستم ایمنی بدن و عفونتهای مهلک و در نهایت هم
پلاکتهای پایین و خونریزیها غیرمترقبه پوستی و مخاطی.