کد خبر: ۱۳۷۲۹۰
تاریخ انتشار: ۱۲:۵۹ - ۱۷ دی ۱۳۹۵ - 2017January 06
،قتل،جنایت و خونریزی با توجیه عشق،شیفتگی و وابستگی مجنون وار به طرف مقابل از واقعیت های تلخی است که هر از چند گاهی اخباری در این خصوص در صفحه حوادث جراید و خبرگزاری های نقش می بندد.

شفا آنلاین:قتل،خونریزی و جنایت به دلیل وابستگی و یا عشق به جنس مخالف،از نمونه اخباری است که هر از چند گاهی به همراه تصاویر تیره و تار شده جوان یا نوجوانی بر صفحه حوادثِ جراید و خبرگزاری های نقش می بندد،واقعیتی تلخ که در ذیل این گزارش مورد بحث و واکاوی قرار می گیرد.

به گزارش شفا آنلاین،قتل،جنایت و خونریزی با توجیه عشق،شیفتگی و وابستگی مجنون وار به طرف مقابل از واقعیت های تلخی است که هر از چند گاهی اخباری در این خصوص در صفحه حوادث جراید و خبرگزاری های نقش می بندد.

جوان و نوجوانی که به زعم خویش،شیفتگی دیوانه وار،آن را به سمت جنایت سوق داده است،کاردها و تیزی هایی که قلب و جگر را می دَرَد و گاه تعداد ضربات آن به میزانی می رسد که به روشنی خشم و عصبانیت در پشت پرده آن هویدا است.

برخی معتقدند این کاردها در همان ضربات اولیه،جان طرف مقابل را می گیرد و او را از پای در می آورد و هر آنچه بر تعداد آن افزوده می شود،بیش از پیش به عقبه تلخ و تاسف آور چنین جنایاتی پی می بریم.

مصطفی روزبهانی،روانشناس و آسیب شناس مسائل اجتماعی در گفت و گو با خبرنگار گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان،در تشریح و واکاوی قتل ها و خونریزی های اینچنینی اظهار داشت:این افعال،ناشی از بی تدبیری،هیجانات افسار گسیخته و عدم آشنایی به تکنیک های کنترل خشم و راه و رسم صحیح زندگی است.

وی افزود:سلب کردن جان و حیات کسی که به او علاقه مند هستیم،نمونه ای بارز از اندیشه و ذهنیت های غبار گرفته ای است که در یک لحظه،سرنوشت قاتل و قربانی را به ناکجا آباد سوق می دهد.

روزبهانی عنوان کرد:در اکثریت قریب به اتفاق این جنایت ها،پشیمانی و تاسف،حاصل و نهایت ماجراهای عاشقانه ای است که قاتل و مقتول را در یک لحظه نابود می سازد.

وی افزود:سوزاندن،مثله کردن و رفتارها و افعال خشونت بار اینچنینی،موید ضریب خشونتی است که قاتل و مقتول را گرفتار می سازد و به واقع در تحلیل و واکاوی این جنایت،عشق و نفرت واژه و عبارتی است که توامان با هم در کنار یکدیگر جای می گیرند و علیرغم معنای متضادی که از آن به ذهن متبادر می شود،گاه آنچنان با یکدیگر هم نشین و عجین می شوند که در نگاه اول،علت و معلول یکدیگر نیز قلمداد می شود.

روانشناس و آسیب شناس مسائل اجتماعی گفت:عمده این جنایت و قتل ها در سنین پایین و ابتدای جوانی رقم می خورد و این پدیده موید و نشان دهنده ناپختگی و خامی است که سرنوشت قاتل و مقتول را به نحوی مَنحوس و نامیمون مختومه می کند.

*نقش بحران های فردی،روحی و عاطفی در جنایاتی با جنس شیفتگی و عاشقی

منصور لولاگر،جامعه شناس و آسیب شناس مسائل اجتماعی در گفت و گو با خبرنگار گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان،با اشاره به لزوم تبیین و تحلیل عمیق و هوشمندانه چنین قتل هایی گفت:اگرچه هیجانات و التهابات روحی و روانی و تصمیمات ناپخته آنی و لحظه ای باعث بروز چنین افعال خشونت بار و اَسَفناکی می شود،اما نباید این واقعیت را نادیده گرفت که ظهور و بروز چنین رفتارهایی ریشه و عقبه ای عمیق تر از لحظات و تصیمات آنی و زودگذر دارد.

وی افزود:تنهایی های طولانی مدت، خلاءهای روحی و عاطفی، تجربه خشونت های خانوادگی، عدم ارتباط و وجود تعامل مثبت و سازنده میان والدین و فرزندان،فاصله گرفتن فرزندان از محبت و عاطفه پدر و مادر و مشکلات و نارسایی های اینچنینی از مولفه های اثرگذار در بروز چنین قتل هایی است.

لولاگر عنوان کرد:به واقع،انباشت چالش ها و معضلات روحی و روانی،فرد را به مسیری سوق می دهد که در لحظات حساس،قادر به بروز واکنش های صحیح،منطقی و عقلانی از خود نخواهد بود و در نتیجه،در مقاطع و لحظات بحرانی،اتخاذ تصمیماتی نادرست،او را به ناکجا آبادی سوق می دهد که نه تنها شخص او را،بلکه گاهی خانواده و جامعه ای را دچار بحران می سازد.

وی افزود:تردیدی وجود ندارد که عاشقی،از موضوعاتی است که تمامی افراد در دوران جوانی یا نوجوانی به نوعی آن را تجربه می کنند و در این وادی،برخی پخته تر و هوشمندتر می شوند و برخی دیگر با سرنوشتی تلخ و تاسف آور مواجه می شوند که در هر دو حالت مذکور،میزان پختگی فرد و کیفیت مناسبات درون خانوادگی آنها نقش بسزایی در بروز واکنش های مثبت یا منفی ایفا می کند.

جامعه شناس و آسیب شناس مسائل اجتماعی عنوان کرد:به واقع سهم والدین در بروز قتل های ناشی از وابستگی ها و عشق های افسارگسیخته غیر قابل انکار است.

وی افزود:رابطه دوستانه پدر و مادر با فرزندان و ایجاد بستر و فضایی که نوجوان یا جوان،بدون نگرانی امکان طرح دغدغه های خویش را پیدا کند،از مولفه هایی است که تا حدود بسیاری از بروز رفتارهای پرخطر اینچنینی در این سنین پیشگیری می کند.

لولاگر گفت:نفرت و خود شیفتگی دو عنصر تاثیرگذار در بروز رفتارهای پر خطر و افعال جنایی در این نوع خاص از روابط عاطفی محسوب می شود.

جامعه شناس و آسیب شناس مسائل اجتماعی عنوان کرد:در مورد نخست(نفرت)روحیه انتقام گیری،فرد را به مسیری سوق می دهد که تلاش می کند با حذف فیزیکی فرد مورد علاقه خویش،او را به سزای عملش برساند!!! و در مورد دوم(خوشیفتگی)نیز،فرد گمان می کند،فرد مورد علاقهاش حق وی است و هیچکس حق ندارد حتی در خواست ازدواج یا خواستگاری را با او یا خانواده اش مطرح نماید که افراط و تفریط در هر دو مورد از آسیب هایی است که به صورت بالقوه مستعد بروز رفتارهای پرخطر اینچنینی است.

وی در خاتمه یادآور شد:نقش والدین و نظام آموزشی در آگاهی بخشی،تربیت صحیح و آموختن مهارت های زندگی به فرزندان بسیار مهم و حائز اهیمت است و تا زمانی که به واسطه ملاحظات سطحی،امکان طرح،بحث و تبادل نظر در این خصوص فراهم نشود،احتمال بروز چنین ناهنجاری هایی بصورت بالقوه وجود خواهد داشت.
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان،قتل،جنایت و خونریزی با توجیه عشق،شیفتگی و وابستگی مجنون وار به طرف مقابل از واقعیت های تلخی است که هر از چند گاهی اخباری در این خصوص در صفحه حوادث جراید و خبرگزاری های نقش می بندد.

جوان و نوجوانی که به زعم خویش،شیفتگی دیوانه وار،آن را به سمت جنایت سوق داده است،کاردها و تیزی هایی که قلب و جگر را می دَرَد و گاه تعداد ضربات آن به میزانی می رسد که به روشنی خشم و عصبانیت در پشت پرده آن هویدا است.

برخی معتقدند این کاردها در همان ضربات اولیه،جان طرف مقابل را می گیرد و او را از پای در می آورد و هر آنچه بر تعداد آن افزوده می شود،بیش از پیش به عقبه تلخ و تاسف آور چنین جنایاتی پی می بریم.

مصطفی روزبهانی،روانشناس و آسیب شناس مسائل اجتماعی در گفت و گو با خبرنگار گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان،در تشریح و واکاوی قتل ها و خونریزی های اینچنینی اظهار داشت:این افعال،ناشی از بی تدبیری،هیجانات افسار گسیخته و عدم آشنایی به تکنیک های کنترل خشم و راه و رسم صحیح زندگی است.

وی افزود:سلب کردن جان و حیات کسی که به او علاقه مند هستیم،نمونه ای بارز از اندیشه و ذهنیت های غبار گرفته ای است که در یک لحظه،سرنوشت قاتل و قربانی را به ناکجا آباد سوق می دهد.

روزبهانی عنوان کرد:در اکثریت قریب به اتفاق این جنایت ها،پشیمانی و تاسف،حاصل و نهایت ماجراهای عاشقانه ای است که قاتل و مقتول را در یک لحظه نابود می سازد.

وی افزود:سوزاندن،مثله کردن و رفتارها و افعال خشونت بار اینچنینی،موید ضریب خشونتی است که قاتل و مقتول را گرفتار می سازد و به واقع در تحلیل و واکاوی این جنایت،عشق و نفرت واژه و عبارتی است که توامان با هم در کنار یکدیگر جای می گیرند و علیرغم معنای متضادی که از آن به ذهن متبادر می شود،گاه آنچنان با یکدیگر هم نشین و عجین می شوند که در نگاه اول،علت و معلول یکدیگر نیز قلمداد می شود.

روانشناس و آسیب شناس مسائل اجتماعی گفت:عمده این جنایت و قتل ها در سنین پایین و ابتدای جوانی رقم می خورد و این پدیده موید و نشان دهنده ناپختگی و خامی است که سرنوشت قاتل و مقتول را به نحوی مَنحوس و نامیمون مختومه می کند.

*نقش بحران های فردی،روحی و عاطفی در جنایاتی با جنس شیفتگی و عاشقی

منصور لولاگر،جامعه شناس و آسیب شناس مسائل اجتماعی در گفت و گو با خبرنگار گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان،با اشاره به لزوم تبیین و تحلیل عمیق و هوشمندانه چنین قتل هایی گفت:اگرچه هیجانات و التهابات روحی و روانی و تصمیمات ناپخته آنی و لحظه ای باعث بروز چنین افعال خشونت بار و اَسَفناکی می شود،اما نباید این واقعیت را نادیده گرفت که ظهور و بروز چنین رفتارهایی ریشه و عقبه ای عمیق تر از لحظات و تصیمات آنی و زودگذر دارد.

وی افزود:تنهایی های طولانی مدت، خلاءهای روحی و عاطفی، تجربه خشونت های خانوادگی، عدم ارتباط و وجود تعامل مثبت و سازنده میان والدین و فرزندان،فاصله گرفتن فرزندان از محبت و عاطفه پدر و مادر و مشکلات و نارسایی های اینچنینی از مولفه های اثرگذار در بروز چنین قتل هایی است.

لولاگر عنوان کرد:به واقع،انباشت چالش ها و معضلات روحی و روانی،فرد را به مسیری سوق می دهد که در لحظات حساس،قادر به بروز واکنش های صحیح،منطقی و عقلانی از خود نخواهد بود و در نتیجه،در مقاطع و لحظات بحرانی،اتخاذ تصمیماتی نادرست،او را به ناکجا آبادی سوق می دهد که نه تنها شخص او را،بلکه گاهی خانواده و جامعه ای را دچار بحران می سازد.

وی افزود:تردیدی وجود ندارد که عاشقی،از موضوعاتی است که تمامی افراد در دوران جوانی یا نوجوانی به نوعی آن را تجربه می کنند و در این وادی،برخی پخته تر و هوشمندتر می شوند و برخی دیگر با سرنوشتی تلخ و تاسف آور مواجه می شوند که در هر دو حالت مذکور،میزان پختگی فرد و کیفیت مناسبات درون خانوادگی آنها نقش بسزایی در بروز واکنش های مثبت یا منفی ایفا می کند.

جامعه شناس و آسیب شناس مسائل اجتماعی عنوان کرد:به واقع سهم والدین در بروز قتل های ناشی از وابستگی ها و عشق های افسارگسیخته غیر قابل انکار است.

وی افزود:رابطه دوستانه پدر و مادر با فرزندان و ایجاد بستر و فضایی که نوجوان یا جوان،بدون نگرانی امکان طرح دغدغه های خویش را پیدا کند،از مولفه هایی است که تا حدود بسیاری از بروز رفتارهای پرخطر اینچنینی در این سنین پیشگیری می کند.

لولاگر گفت:نفرت و خود شیفتگی دو عنصر تاثیرگذار در بروز رفتارهای پر خطر و افعال جنایی در این نوع خاص از روابط عاطفی محسوب می شود.

جامعه شناس و آسیب شناس مسائل اجتماعی عنوان کرد:در مورد نخست(نفرت)روحیه انتقام گیری،فرد را به مسیری سوق می دهد که تلاش می کند با حذف فیزیکی فرد مورد علاقه خویش،او را به سزای عملش برساند!!! و در مورد دوم(خوشیفتگی)نیز،فرد گمان می کند،فرد مورد علاقهاش حق وی است و هیچکس حق ندارد حتی در خواست ازدواج یا خواستگاری را با او یا خانواده اش مطرح نماید که افراط و تفریط در هر دو مورد از آسیب هایی است که به صورت بالقوه مستعد بروز رفتارهای پرخطر اینچنینی است.

وی در خاتمه یادآور شد:نقش والدین و نظام آموزشی در آگاهی بخشی،تربیت صحیح و آموختن مهارت های زندگی به فرزندان بسیار مهم و حائز اهیمت است و تا زمانی که به واسطه ملاحظات سطحی،امکان طرح،بحث و تبادل نظر در این خصوص فراهم نشود،احتمال بروز چنین ناهنجاری هایی بصورت بالقوه وجود خواهد داشت.
برچسب ها: عشق ، قتل ، خونریزی
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: