شفا آنلاین: این
روزها وزارت بهداشت در معرض بیشترین هجمهها در مورد کاستیهای طرح تحول
سلامت است اما به گمان من این بحرانها در اثر بیتدبیریهای وزارت رفاه
شکل گرفت و میتوانم بگویم اگر بیتدبیری در وزارت رفاه بیشتر از وزارت
بهداشت نباشد، همپای آن است.»
به گزارش
شفا آنلاین: به نقل از سپید این سخنان آغازین محسن ایزدخواه در نشست نقد
طرح تحول سلامت بود که شامگاه دوشنبه در موسسه مطالعات دین و اقتصاد برگزار
شد.
ایزدخواه
ادامه داد: «در واقع صندوقهای بیمهای خودشان میدانند در چه گردابی قرار
گرفتهاند اما باز هم تاکید میکنند که طرح تحول سلامت را یک طرح ملی
میدانند و از آن حمایت میکنند. این نشان میدهد نه در آغاز و نه امروز،
صندوقها ارزیابی درستی از بار مالی طرح تحول سلامت نداشتهاند.»
وی
با اشاره به وجود حدود 25 صندوق بیمهای در کشور گفت: «از این تعداد، 4
صندوق عمومی است که شامل سازمان تامین اجتماعی، صندوق بازنشستگی کشوری،
صندوق بیمه روستاییان و عشایر و صندوق نیروهای مسلح است. در مجموع حدود 85
درصد بیمهشدگان تحت پوشش این چهار صندوق قرار دارند.»
ایزدخواه
ادامه داد: «در اصول بیمهای تعریفی داریم که توانمندی صندوقهای بیمهای
را محک میزند که با عنوان نسبت پشتیبانی از آن یاد میشود. بر اساس
تجربیات جهانی، هر چه این عدد بزرگتر باشد، وضع صندوق پایدارتر است و گفته
میشود اگر نسبت پشتیبانی به سمت 5 میل کند، صدای ورشکستگی و بحرانزدگی
منابع شنیده میشود. جالب این است که در مجموعه صندوقهای خصوصی در کشور
ما، نسبت پشتیبانی برابر با یک است، در صندوق تامین اجتماعی اگر دولت
تعهداتش را پرداخت کند، این نسبت 8/5 و در صندوق بازنشستگی نیروهای مسلح و
صندوق بازنشستگی کشوری هم حدود یک است. پس بنابراین آن 20 صندوق خصوصی در
واقع ورشکسته هستند و تحت عناوین مختلف از رانتهای مختلف استفاده میکنند.
از 4 صندوق عمومی هم به جز صندوق بیمه روستاییان که نسبت پشتیبانی آنها
حدود 60 است، سه صندوق دیگر بدون کمک دولت قادر به ادامه حیات نیستند. به
همین دلیل است که هم برای صندوق بازنشستگی کشوری و هم برای صندوق نیروهای
مسلح در لایحه بودجه اقلام بسیار درشتی آمده است. برای سازمان تامین
اجتماعی نیز برآوردها اینگونه است که سالانه حداقل 15 هزار میلیارد تومان
سهم دولت منظور شده با نرخ سه درصد.»
این
کارشناس تامین مالی نظام سلامت با اشاره به بحرانزدگی صندوق تامین
اجتماعی گفت: «قانونگذاران وقتی ساختار جامع نظام تامین اجتماعی را طراحی
میکردند به این نتیجه رسیدند که برای مدیریت درست در صندوقهای بیمهای،
باید یک وزارتخانه مستقل شکل بگیرد. متاسفانه عمر دولت اصلاحات کفاف اجرای
نظام جامع را نداد. در دوره احمدینژاد با توجه به شعارهای
عدالتخواهانهای که میدادند، گمان میرفت وزارت رفاه به یک وزارتخانه مهم
و اساسی بدل میشود اما اگر در خاطر داشته باشید این وزارتخانه تا مدتها
اصلا وزیر نداشت و بعد هم وزیری منصوب شد که تقریبا هیچ آشنایی به حوزه
رفاه و تامین اجتماعی نداشت. همان زمان من به واسطه مسئولیتی که داشتم،
باید گزارشی به وزیر ارائه میکردم. در آن جلسه متوجه شدم ایشان نسبت به
همه مسائل مهم صندوقها بیاطلاع است و فقط میخواهد تراز مالی ما را ببیند
که آیا سود داریم یا خیر. بعد هم وزارت رفاه به سمت باشگاهداری رفت و
برای مثال اسپانسر باشگاه استقلال شد. در نهایت هم با یک اقدام ناباورانه و
غیرکارشناسی، وزارت رفاه و تامین اجتماعی را به وزارت کار، تعاون و رفاه
اجتماعی تغییر دادند.»
ایزدخواه
به لزوم وجود توان کارشناسی در صندوقهای بیمهای بزرگ اشاره کرد و ادامه
داد: «همان موقع پیشبینی میشد که وزارت کار چنین پتانسیلی را ندارد. یعنی
چون انباشت و ذخیره دانش در وزارت کار وجود نداشت، پیشبینی میشد که
صندوقهای بیمهای با چنین چالشهای بزرگی روبهرو شوند. به نظر میرسد از
طرفی چون این وزارتخانه قانون مدون ندارد و از طرف دیگر صندوقهای بیمهای
به دلیل گردش مالی بالا خیلی جذابیت دارد، مسائل اساسی تامین اجتماعی به
فراموشی سپرده شده است. برای مثال چند روز پیش وزیر تعاون میگویند ما 7
فروند هواپیمای ایرباس میخواهیم بخریم. سئوال من این است که این مساله به
وزیر رفاه چه ارتباطی دارد؟ یا افزایش تولید قیر از یک میلیون تن به 5/1
میلیون تن در پالایشگاه آبادان چه ارتباطی با وظایف وزارت کار و رفاه
دارد؟»
وی
با اشاره به اجرای طرح تحول سلامت، بحران کنونی را ناشی از ناتوانی شورای
عالی بیمه در پیشبینی تبعات آن دانست و گفت: «از ابتدا وزارت بهداشت به
صورت هوشمندانه به دنبال این بود که از مکانیزم قیمتی وارد شود و طرح تحول
را پیش ببرد. این آرزوی دیرینه جمعی از پزشکان و مجموعه نظام پزشکی بود.
بسیاری از اعضای شورای بیمه پزشک هستند و اگر بخواهیم خیلی خوشباورانه نگاه
کنیم، بحران ناشی از افزایش چندین برابری تعرفهها به خاطر فقر علم و دانش
لازم در وزارت رفاه بود و اگر بخواهیم با عینک بدبینی نگاه کنیم، میشود
گفت مدیران عامل سازمان تامین اجتماعی، بیمه سلامت و خدمات درمانی نیروهای
مسلح پزشک هستند و خدای نکرده از منظر تضاد منافع و توجه به مسائل صنفی به
این مساله توجه کردهاند.»
این
کارشناس تامین اجتماعی ادامه داد: «طرح تحول سلامت از طریق پنجره قیمتی
وارد این معرکه شد و اگر دبیرخانه شورای عالی خدمات درمانی دقت کرده بود،
میتوانست وزیر اقتصاد و رییس سازمان برنامه را توجیه کند که این طرح چه
پیامدهای ناگواری دارد. متاسفانه مسئولان بیمهای بیتوجه بودند و نتیجه آن
شد که بدون توجه به ملاحظات قانونی چه در برنامه پنجم توسعه، چه در ساختار
جامع و چه در قانون خدمات درمانی، بیش از 75 درصد بار مالی ناشی از طرح
تحول سلامت به دوش بیمه سلامت افتاد.»
ایزدخواه
به وضعیت بودجه تامین اجتماعی هم اشاره کرد و گفت: «در سال 92 بودجه
درمانی تامین اجتماعی 7 هزار میلیارد تومان بوده اما در سال 1396 پیشبینی
شده که 22 هزار میلیارد تومان شود. این یعنی سازمان تامین اجتماعی از دو
سوراخ گزیده شده چون هم خریدار درمان است و هم تولیدکننده درمان. در واقع
طبیعی بود که تامین اجتماعی ابتدا به درمان مستقیم بپردازد. منابع را آنجا
هزینه کردند و دیدند که دیگر چیزی ندارند. الان تعداد کارکنان تامین
اجتماعی در بخش درمان به 55 هزار نفر رسیده که به معنای یک تورم بسیار بزرگ
است. به هر حال مشکلات این سازمان به مراجع عالی تصمیمگیری کشیده شد و در
نهایت سازمان تامین اجتماعی را وادار کردند در یک اقدام ناباورانه و
غیرعلمی از بانک رفاه، بانک ملت و بانک تجارت وام بگیرد تا بدهیهایش را به
مراکز درمانی و کلینیکی پرداخت کند.»
وی
به مصوبه مجلس برای انتشار 8 هزار میلیارد تومان اوراق قرضه برای بیمه
سلامت هم پرداخت و گفت: «بانک مرکزی هم زیر بار تضمین این اوراق نرفت و
گفته شد وزارت رفاه باید بیاید و پرداخت آن را تقبل کند. وزارت رفاه چه
منابع درآمدی برای بازپرداخت دارد جز چند بیمارستان و مدرسه فنی و حرفهای؟
تجربه تاریخی نشان میدهد که دولت در پرداختهایش خوش حساب نیست. اصلا
دولت پولی ندارد که پرداخت کند. در نتیجه اگر قرار باشد بیمارستانهای
تامین اجتماعی در گروی پرداخت بیمه سلامت به مراکز دولتی قرار بگیرد، در
آینده نه چندان دور، بیمارستانی مثل میلاد یا فیاضبخش تحت مالکیت فلان
بانک قرار میگیرد.»
ایزدخواه
در پایان گفت: «به هر حال این طرح تحول سلامت منجر به این شد که سازمان
تامین اجتماعی، سازمان بیمه سلامت و سایر صندوقها به ورطه ورشکستگی
بیفتند. طرح تحول سلامت چون مبانی کارشناسی درستی نداشت نظام بیمهای ما را
به این روز انداخت اما به اعتقاد من همانطور که گفتم گناه وزارت رفاه
کمتر از وزارت بهداشت نیست. این بحران هم تا بیاعتنایی ما به قانون ادامه
داشته باشد، ادامه خواهد یافت. تنها راه نجات، اجرای دقیق و درست قانون
است.»