کد خبر: ۱۲۶۰۱۹
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۰ - ۱۵ مهر ۱۳۹۵ - 2016October 06
شفاآنلاین>اجتماعی>ازدواج است كه به زندگي افرد معنا مي‌دهد به همين دليل خوشبخت‌ترين افراد دنيا از ميان افرادي هستند كه ازدواج كرده‌اند. از طرف ديگر تحقيقاتي وجود دارد كه در كشورهاي مختلف دنيا با اديان مختلف انجام شده است و نشان مي‌دهد كه مذهبي‌ها، معتقدين به وجود خدا و با‌ايمان‌ها احساس رضايت و خوشبختي بيشتري دارند. پس براساس تحقيقات كاملاً علمي و عيني اكثر متأهل‌ها خوشبخت‌ هستند.
 «كي توي اين اوضاع و اوحوال ميره زن ميگيره؟مگه ديوونه شدم. توي خرج خودم موندم حالا برم يكي ديگه رو هم... همه چيز خوبه. كار و درآمد. حالا وقتشه لذت ببرم. نه اينكه خودم رو اسير دست يه نفرديگه كنم!... الان آقاي خودمم و سرور خودم هر جا بخوام برم هرطور بخوام زندگي كنم... مگه عقلم كمه بيام زندگيم رو با يه دختر سهيم بشم...» اين جمله‌ها آشنا نيست؟ تقريباً براي همه ما شنيدن اين جمله‌ها از زبان جوان‌هاي اين روزها آشنا و عادي است. آنقدر شنيده‌ايم كه با شنيدن حرف‌ها، دلايل و به اعتقاد من بهانه‌هاي اينچنيني ديگر تعجب نمي‌كنيم.


جالب اينجاست دختر و پسرجواني كه در جمع دوست‌هاي مجرد خود هستند در مورد ازدواج نظراتي مشابه اين حرف‌ها را مي‌زنند اما كافي است يك يا چند نفر از همين جمع مجردها ازدواج كند، آن وقت است كه حالت‌ها و عكس‌العمل‌ها ديدني است! يكي بعد از ديگري به هول و ولاي اين مي‌افتند كه مبادا دير شد، نكند حواسمان نبود ديگر خواستگاري نيايد. دقيقاً در همين اوضاع و احوال است كه تازه عقل سرجايش مي‌آيد. به اصطلاح همين دختر و پسري كه ديروز ايده‌هاي آنچناني در مورد شريك زندگي داشتند حالا به اين فكر مي‌كنند كه مبادا به اشتباه و از سر بي‌عقلي يك خواستگار را رد كرده‌اند. مي‌نشينند دانه دانه خواستگارهايشان را مرور مي‌كنند و تازه مي‌فهمند چند درصد از موارد را بدون آينده‌نگري و كاملاً سرسري رد كرده‌اند. به اصطلاح خود ما جوان‌ها وقتي كله‌مان داغ است، جوگير هستيم، اصلاً متوجه نمي‌شويم و صرفاً به خاطر تبعيت از شرايط دوستان نه مي‌گوييم.

در مقابل پسرها هم به تبعيت از خوشگذراني‌هاي جمع مردانه مجردي قيد گزينه‌هاي مناسب ازدواج را مي‌زنند، حالا كافي است يك نفر از همين جمع مجردي مردانه ازدواج كند اينجاست كه ذهن آنها هم مشغول مي‌شود و اولين سؤالي كه در ذهنشان نقش مي‌بندد اين است كه «نكند دير شد؟» از طرف ديگر انسان عاقل موجودي است كه كاري را نمي‌كند مگر اينكه بداند نفعي براي او در پي دارد. انسان مجرد ازدواج نمي‌كند مگر اينكه به اين نتيجه برسد كه ازدواج كردن او منافعي دارد كه در دوران تجرد قطعاً به آن دست پيدا نمي‌كند. جالب اينجاست كه محاسن و نكات مثبت ازدواج درست همان اهدافي است كه هركسي مي‌تواند با ازدواج كردن به آنها دست پيدا كند. ما طبيعي است كه اگر تصميم به ازدواج مي‌گيريم به اين فكر كنيم كه بعد از ازدواج شرايطمان چه تغيير مثبتي خواهد كرد يا چه منفعتي كسب مي‌كنيم تا بپذيريم كه رفتار عاقلانه‌اي انجام مي‌دهيم. به عنوان شخص سوم وقتي بهانه‌هاي جوان‌ها را براي ازدواج نكردن يا دير ازدواج كردن مي‌شنويم اولين سؤالي كه بايد به آن پاسخ بدهيم اين است كه «چرا بايد ازدواج كنيم؟»


ساز مخالف با طبيعت‌مان نزنيم


براي پاسخ دادن به اين سؤال كه «چرا بايد ازدواج كنيم؟» بايد از چند منظر بدانيم اصلاً چرا ازدواج ضروري است؛ مثلاً اولين مورد اين است كه من و شما به عنوان يك جوان مجرد با چه هدفي بايد ازدواج كنيم؟ متأسفانه با توجه به تغيير شرايط كشور اعم از اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي نه تنها اهداف ريز و فرعي ازدواج تغيير كرده بلكه امروز حتي هدف اصلي و مهم ازدواج هم تغيير كرده است به طوري كه اهداف فرعي و ريز هدف اصلي ازدواج را تحت‌الشعاع قرار داده‌است. در حقيقت وقتي هم امروز جوان ايراني نظري خوب يا بد در مورد ازدواج مي‌دهد به اقتضاي برداشتي است كه او بر اساس تغييرات به هدف ازدواج كردن رسيده است. مثلاً تغييرات باعث شده است كه هدف اصلي ازدواج كردن در نظر او رفع نيازهاي جنسي شود پس او تصميم مي‌گيرد نيازش را به شكل ديگري رفع كند و قيد ازدواج را بزند. حالا ما بايد براي يك جوان در مرز ازدواج و حتي يك جوان مجرد از سن ازدواج گذشته توضيح بدهيم كه اصلا چرا بايد ازدواج كنيم؟


ما كه هيچ، خلاف جريان طبيعت هيچ كس نمي‌تواند حركت كند. اگر طبيعت جسم شما نفس كشيدن، غذا خوردن و تحرك است به عنوان يك انسان چند روز مي‌توانيد در مقابل اين طبيعت وجودي مقاومت كنيد؟ قطعاً در هر مورد چند ساعت تا چند روز و نه بيشتر! طبيعت آن چيزي است كه ذات هر آفريده‌اي بر اساس آن شكل گرفته است. ازدواج و تشكيل خانواده جزو طبيعت ما انسان‌هاست. اگر غير از اين بود در ابتداي خلقت خداوند مي‌توانست به راحتي سرشت زن و مرد را طوري پايه‌گذاري كند كه بدون ازدواج تكثير نسل كنند اما چطور طبيعت ما را رقم زد؟ با ازدواج اولين انسان‌ها. ازدواج باعث ماندگاري و بقاي آدم و حوا شد. علاوه بر انسان، ما در بين ساير موجودات هم مي‌بينيم كه بقاي آنها بر اساس طبيعتي به اسم ازدواج است. قطعاً بقا و تكثير نسل از اهداف و آورده‌هاي ازدواج است، اما در اين مبحث رويكرد ما صرفاً ازدواج بر اساس طبيعت و ذات آفرينش آدمي است تا بماند. اين طبيعت در ميان ساير موجودات اعم از حيوانات، گياهان و ساير جانداران هم ديده مي‌شود پس ازدواج طبيعت جهان هستي است كه انسان نمي‌تواند و نبايد در جهان به اين بزرگي ساز مخالف بزند و طبيعت را حذف كند.


متأهل‌ها خوشبخت‌ترند


تعريف ما از خوشبختي با ديگري متفاوت است. اگر من خوشبختي را رفاه نسبي اقتصادي و كاري مي‌بينم ممكن است ديگري خوشبختي را صرفاً در بچه‌دار شدن بداند و يك نفر سوم خوشبختي‌اش را محدود به مسافرت يا تملك كند. خلاصه اينكه خوشبختي نسبي است و معيارها و ملاك‌هاي خاص خودش را در ذهن هر فردي دارد، اما مهم اين است كه اگر ما از فردي پرسيديم خوشبختي؟ او بر اساس همان معيارهاي ذهني و شخصي‌اش به ما جواب دهد كه خوشبخت است يا نه. نتايج يك مطالعه در سال 2013 كه در 17 كشور پيشرفته دنيا انجام شد نشان مي‌دهد كه «افراد متأهل بسيار خوشبخت‌تر از مجردها هستند». اين يعني اينكه در كشوري كه ملاك دارايي، رفاه، شغل و سلامت در ايده‌آل‌ترين شرايط است و تقريباً همه از نظر اجتماعي و اقتصادي و سلامت در سطح عالي قرار دارند متأهل‌ها رضايت بيشتري از زندگي‌شان دارند اما چرا؟ مارتين سليگمن، روانشناس برجسته دانشگاه پنسيلوانيا در اين باره مي‌گويد: ازدواج بيشتر از هر پيوند ديگري بين انسان‌ها، در خوشبختي آنها نقش دارد. ازدواج است كه به زندگي افرد معنا مي‌دهد به همين دليل خوشبخت‌ترين افراد دنيا از ميان افرادي هستند كه ازدواج كرده‌اند. از طرف ديگر تحقيقاتي وجود دارد كه در كشورهاي مختلف دنيا با اديان مختلف انجام شده است و نشان مي‌دهد كه مذهبي‌ها، معتقدين به وجود خدا و با‌ايمان‌ها احساس رضايت و خوشبختي بيشتري دارند. پس براساس تحقيقات كاملاً علمي و عيني اكثر متأهل‌ها خوشبخت‌ هستند.


نسخه آرامبخش دو نفره


بر اساس بلوغ‌هاي مختلف عقلي، جسمي، اقتصادي و... تصميم مي‌گيريم با كسي كه دوستش داريم و معتقديم پايه عشق زندگي‌مان است زندگي كردن را سهيم شويم. ما در حقيقت با ازدواج كردن تصميم مي‌گيريم رابطه‌مان را با كسي كه به او عشق مي‌ورزيم، دائمي و هميشگي كنيم. همين الان برگرديد و چند جمله اول اين بخش‌ها را با دقت و احساس بيشتري دوباره بخوانيد: «ما تصميم مي‌گيريم عشق زندگي‌مان را براي هميشه در كنار خودمان نگه داريم، از انرژي خوبي كه به ما مي‌دهد، از انگيزه‌اي كه براي كار و اميد به آينده مي‌بخشد تا آخر عمر استفاده كنيم و در مقابل خوشبختي را با او بسازيم.» اين حقيقت ازدواج است شيرين است مگر نه؟ حتي خواندن توصيف اين هدف ازدواج واقعاً شيرين و لذتبخش است چه برسد به انجام دادنش. همين تصور شيرين مي‌تواند بخش مهمي از نگراني‌هاي زندگي‌هاي صنعتي اين سال‌ها را از ما دور كند حالا تصور كنيد اگر به عينيت برسد چقدر مي‌تواند تأثير‌گذار باشد؟


ازدواج مي‌تواند ما را از استرس‌ها و تنش‌هاي يك رابطه عاشقانه بي‌هدف، با هويت‌بخشي و آينده‌نگري نجات دهد. با ازدواج رابطه ما از آن چه هست استوارتر مي‌شود و ديگر اين نگراني را نداريم كه ممكن است او را از دست بدهيم. يك علت اين آرامش عشق است. نيروي عشق آرامشي بي‌نظير به ما مي‌دهد كه در كمتر جايي مي‌توانيم آن را پيدا كنيم. خداوند در چند مورد از آيات قرآن هدف از آفرينش بعضي چيزها را صرفاً آرامش انسان عنوان كرده است. خداوند فرموده است شب را براي آرامش شما آفريديم و در جاي ديگري مي‌گويد: «براي شما همسراني از جنس خودتان آفريديم تا به واسطه آنها به آرامش برسيد و بين شما محبت و دوستي برقرار كرديم.» وقتي خداوند نويد آرامش مي‌دهد پس قطعاً برايمان آرامش را بعد از انتخاب درست و ازدواج رقم مي‌زند.


زوج درماني كنيم


وقتي حرف از سنت به ميان مي‌آيد بسياري از نسل جديد به تصور خودشان با تفكر مدرني كه دارند سريع اخم‌هايشان را درهم مي‌كنند و اعتراض كه چرا حرف از هر چيز مي‌شود پاي سنت را وسط مي‌كشيد! قبول! اصلاً حرف در مورد محاسن و اهداف ازدواج بهتر است با سند و مدرك علمي باشد كه خيلي هم سنتي به نظر نرسد. مثلاً تحقيقات نشان مي‌دهد كه زوجين، زن و مرد متأهل در مقايسه با ساير افراد بهتر بيماري‌هايشان را درمان مي‌كنند حتي زخم‌هاي متأهل‌ها بهتر و سريع‌تر از مجردها بهبود مي‌يابد. رابطه خوب با همسر سيستم دفاعي بدن را به ميزان قابل توجهي تقويت مي‌كند. علاوه بر اين بررسي‌هاي روانشناسان نشان مي‌دهد كه ازدواج تأثير بسيار عميقي روي سلامت روان دارد و حتي تأثير‌گذاري آرامش و سلامت رواني يك نفر از زوجين بر ديگري بسيار زياد است تا جايي كه نتيجه يك مطالعه وسيع نشان مي‌دهد متأهل‌ها كمتر در بيمارستان بستري مي‌شوند و ميزان مبتلايان به بيماري‌هاي رواني در ميان متأهل‌ها بسيار اندك است. ازدواج سالم مي‌تواند شما را از گرفتاري به بسياري از ناراحتي‌هاي رواني از جمله افسردگي نجات دهد. البته جامعه‌شناسان هم معتقدند كه اگر يك نفر دچار مشكلات رفتاري و آسيب‌هاي اجتماعي باشد و با فرد ديگري كه ايده‌آل است ازدواج كند ميزان خطاهاي رفتار اجتماعي‌اش بسيار كاهش پيدا مي‌كند.


ترس از نداري را با ازدواج جبران كنيد


تقريباً يك بهانه عادي در ميان نسل جوان براي دوري از ازدواج، شرايط مالي و عدم درآمد بالاست. از طرف ديگر در بين اهداف ازدواج يعني هدف‌هايي كه قرار است با ازدواج به آن برسيم «مديريت مالي و افزايش درآمد» وجود دارد. يعني ما قرار است با ازدواج كردن به هدف افزايش درآمد برسيم اما چطور؟ اولين قدم اينكه خداوند كه رقم‌زننده طبيعت آدم است (هدف اول ازدواج) حرفي كه عملي نشود را نمي‌زند؛ خداوند در آيه 32 سوره نور در قرآن فرموده: «مردان و زنان مجرد خود را همسر دهيد،... اگر فقير و تنگدست باشند خداوند آنها را از فضل خود بي‌نياز مي‌كند. خداوند گشايشگر و آگاه است.» وعده از اين بهتر؟ خود خدا قول مي‌دهد كه حتي اگر فقير و تنگدست باشيم با ازدواج از فضل و رحمت او بهره‌مند مي‌شويم. دومين دليل نمونه‌هاي عيني است. همه ما در اطرافمان جوان‌هايي را داريم كه ديدشان نسبت به وضعيت مالي قبل از ازدواج كاملاً متفاوت با ديد بعد از ازدواج شده است.


تجربه ثابت كرده چون شرايط روحي و جسمي بعد از ازدواج بسيار ايده‌آل است پس توان كاري و انگيزه براي كار هم بيشتر مي‌شود، در نتيجه بازدهي مفيد كاري و درآمد هم افزايش پيدا مي‌كند مخصوصاً در سال‌هاي اول بعد از ازدواج. بررسي‌ها نشان مي‌دهد متوسط درآمد سالانه متأهل‌ها بيشتر از مجردهاست. بعضي از تحقيقات نشان مي‌دهد كه مردان متأهل حتي تا سه برابر بيشتر از مجردها درآمد دارند. علاوه بر اين چون نگاه به آينده‌نگري در ميان جوانان متأهل بيشتر است پس تلاش براي كسب ملك و ماشين و اندوخته مالي نيز در بين آنها بيشتر است به همين دليل مطالعاتي كه در سال 2004 از سوي يك مركز روانشناسي انجام شد نشان داد كه احتمال صاحب خانه بودن متأهل‌ها 7 برابر بيشتر از مجردهاست و متأهل‌ها 80 درصد بيشتر از مجردها داراي ثروت و سرمايه و پس‌انداز هستند. طبيعي است كه شما وقتي در بهترين شرايط زندگي از نظر روحي و رواني هستيد، وقتي عشق زندگي‌تان را در كنار خود داريد و زماني كه آرامش بيشتري را نسبت به همسن و سال‌هايتان به واسطه ازدواجتان كسب مي‌كنيد پس مي‌توانيد درآمد بيشتري داشته باشيد. مرد زماني كه متأهل مي‌شود مسئوليت‌پذيري بيشتري پيدا مي‌كند تا جايي كه دوست ندارد همسرش هر سال به عنوان يك مستأجر اسباب‌كشي كند يا بدون وسيله در سطح شهر تردد كنند پس در نتيجه تمام همتش را به‌كار مي‌بندد تا ماشين و خانه‌اي بخرد. روزنامه جوان

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: