شفا آنلاین>جامعه پزشکی> در جشنواره مشاهیر پزشکی چهرههای برجسته این صنف روی سن آمدند و به پاس سالها تلاش در رشته خود از دست وزیران بهداشت و رفاه و دیگر مسئولان حاضر در برنامه تقدیرنامه گرفتند.
به گزارش
شفا آنلاین،به نقل از سپید
چهرههایی که اگرچه بسیاری از آنها مانند مرضیه وحید دستجردی و محمدباقر
لاریجانی مشهور و نامآشنا بودند، بقیه هم حداقل در میان هم صنفیهای خود
شهرت کمتری نداشتند. در این مراسم که از روز بیستوهفتم تا بیست و نهم
مرداد ادامه داشت این چهرهها به مصاحبه پرداختند. آنها به سه سوال
این روزنامه جواب دادند:1) اگر وزیر بهداشت میشدید چهکار میکردید؟ 2)
اگر پزشک نمیشدید چهکاره میشدید؟ 3) درباره اخلاق پزشکی چه توصیههایی
دارید؟ آخرین مجموعه گفتوگوی ما با برخی از این چهرههای مشهور پزشکی
امروز منتشر میشود.
او نیمقرن کسوت پزشکی را داشته و فارغالتحصیل دانشگاه اصفهان است. از پزشکی هم خاطرات تلخ دارد هم خاطرات شیرین.
در مطبش یک تابلو دارد که رویش نوشتهشده ویزیت را براساس بضاعت بیماران
دریافت میکند. پایین آنهم یک تابلوی دیگر زده که روی آن نوشتهشده از
بیماران بیبضاعت ویزیت گرفته نمیشود و آنها رایگان درمان میشوند. عظیم
میگوید: «سالها پیش که ویزیت بیماران فقط 30 تومان بود مردی آمد و گفت که
توان پرداخت این مبلغ را ندارد. او 15 تومان پرداخت.
او بیماری مزمنی داشت
اما آن بیمار وقتی برای بار چندم به مطب من آمد ازآنجاکه فکر میکرد وقتی
ویزیت کمتری از او میگیرم امکان دارد برای معاینه او بهاندازه کافی وقت
نگذارم، گفت حاضر است همان 30 تومان را پرداخت کند بهشرط آنکه او را کامل و
دقیق معاینه کنم. این رفتار مرد به من نشان داد که معنای کارم را نفهمیده
است و به ارزش آن پی نبرده است.» این پزشک پیشکسوت امروز و جوان سبزواری
دیروز درمورد روزهایی که پزشکی را انتخاب کرد، اینگونه توضیح میدهد: «در
سبزوار پزشکی به نام دکتر متولی بود.
زمانی که وارد مطب میشد تمام مردم
کنار خیابان صف میکشیدند و به او احترام میگذاشتند. من که از 12 سالگی او
را میدیدم دوست داشتم پزشک شوم. » به گفته عظیم در آن زمان که ما جوان
بودیم چهار گروه ارجوقرب زیادی داشتند. پزشکان که به نام حکیم شناخته
میشدند، قضات که از کسی پولی نمیگرفتند و دبیران که طوری نسل جدید را
آموزش میدادند که سر کلاس همه یاد میگرفتند و چهارمین طبقه هم کارمندان
بانک بودند که هر وقت کسی به وام احتیاج پیدا میکرد به او میسپردند. او
میگوید: «من خدا را شکر میکنم که بعد از 50 سال پزشک بودن ثروتی ندارم
اما در همدان هرکس که مرا بشناسد تصویر خوبی از من در ذهنش دارد.» عظیم
اجرای طرح تحول نظام سلامت از سوی وزیر بهداشت را شایسته تقدیر و تشکر
میداند و میگوید: «مطب من نزدیک کلینیک ویژه است. از زمانی که این کلینیک
کارش را آغاز کرده، کار من کساد شده است اما من بازهم از وزیر تشکر میکنم
و اگر خودم بهجای او بودم برنامههای او را پیاده میکردم.»
او
از پیشکسوتان حوزه داروسازی است که در زمان جنگ مسئولیت نظارت بر امور
دارویی را به عهده داشته، میگوید اگر دوباره به دنیا میآمدم قطعا پزشک
میشدم. او میگوید:
«وظیفهشناسی، خدمت به مردم و
مسئولیتپذیری از ارزشهایی است که مرا تشویق کرده پزشک باشم.» نیک نژاد
در پاسخ به این سوال که آیا کار نیمهتمامی دارد یا نه، اینگونه پاسخ
میدهد: «ازآنجاکه هر مسئولیتی میپذیرفتم بهعنوان وظیفهای برای خود
میدانستم تا جایی که توان داشتم تلاش خود را کردهام و هیچ کاری نیست که
مانده باشد و من انجام نداده باشم. در زمان جنگ مدیریت لجستیکی وزارت
بهداشت به عهده من بود. تامین دارو، تجهیزات، ملزومات پزشکی در زمان جنگ را
تا سال 76 به عهده داشتم . بعدازاین هم به دانشگاه رفتم و بهعنوان استاد
فعالیت کردم.» او اضافه میکند: «در شرایطی که در جایگاه تصمیمگیرنده حضور
داشتم، کشور در جنگ بود و ایثار و فداکاری بیش از امروز دیده میشد
درحالیکه امروز بیشتر مشکلات مربوط به مسائل مالی است.» نیکنژاد براین
باور است که حساب وظیفه پزشکان جداست، قدرشناسی بابت وظیفه پزشکان هم جدا.
وزیر بهداشت باوجود همه مشکلات بودجهای کشور، طرح بزرگی را اجرا کرد که
البته ایراداتی هم داشته . این استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران در مورد
وضعیت اخلاق پزشکی هم به گذشته اشاره میکند و میگوید: «درگذشته به پزشکان
میگفتند حکیم. حکیم کسی است که ازنظر روانی به بیمار کمک میکرد. حتی به
مسائل مالی کمتوجه بود. البته یک دلیلش هم این بود که مسائل مالی در آن
زمان کمتر بود. ممکن است معدود پزشکانی باشند که بخواهند در کار پزشکی
انحراف ایجاد کنند اما این را نباید به حساب همه پزشکان گذاشت.»
دستجردی
باشرح خاطرهای از دوران دانشجویی خود میگوید :«بهترین خاطرات من مربوط
به زمانی است که بهعنوان دانشجو به زیرزمین بیمارستان امام خمینی همراه
استاد یلدا و استاد محرز در بخش عفونی بودیم. در آن زمان همدرس علم پزشکی
میگرفتیم، همدرس اخلاق. این را هیچوقت یادمان نمیرود و همیشه هر وقت
این خاطرات را به یاد میآورم دوست دارم دوباره دست آن اساتید را ببوسم.»
پرچمدار
مبارزه با بیماری ایدز و پزشکی هوشیار و جسور که در دومین جشنواره مشاهیر
پزشکی از او تقدیر شد، براین باور است که اگر بازهم به دنیا بیاید، پزشک
میشود اما بااینحال از اینکه فرزندانش پزشک نشدند، خوشحال است. استاد
عفونی دانشگاه علوم پزشکی تهران میگوید: «35 سال است که طبابت میکنم.
دوران رزیدنتی ما مربوط به زمانهای خیلی دور است. آن موقع که ما دانشجو
بودیم چون تعداد بیمارستانها کم بود، نمیتوانستیم در زمان کشیک استراحت
کنیم. چون بیماریهای عفونی زیاد و تعداد بیمارستانها هم خیلی کم بود. آن
زمان بیمارستان هزار تختخوابی، بیمارستان 500 تختخوابی بود. ساعت 4 صبح
بامن تماس گرفتند که بخش خون مشاوره دارند و من درحالیکه خیلی خسته بودم
در بخش را باز کردم، عدهای را دیدم که خوابیدهاند اما ازآنجاکه چهره آنها
خیلی سفید بود فکر کردم که مردهاند اما آنها منتظر بودند که افراد خون
بدهند. این صحنه همچنان در ذهن من مانده است.
این خاطره مرا به این نتیجه
رساند که در حرفه پزشکی میتوان کارهایی کرد که جان عده زیادی از انسانها
را نجات داد.» به گفته او جایگاه اخلاق در جامعه ایران روبه تنزل است و
جامعه پزشکی هم از همین تغییرات تاثیر پذیرفته است.» یکی از اساتید من
جملهای میگفت که دوست دارم آن را با طلا بنویسم. او میگفت: «روپوش ما
پزشکان سفید است. کوچکترین لکی که روی این لباس بیفتد مشخص میشود
درحالیکه در حرفههای دیگر به این شکل نیست. بنابراین ما باید تلاش کنیم
این روپوش را سفید نگه داریم.» محرز پیرامون همین موضوع خاطرهای نقل
میکند و میگوید: «چند وقت پیش بیماری از شهرستان آمد پیش من. از او سوال
کردم چرا اینهمه راه تا اینجا آمدی، آنجا دکتر خوب هست. او گفت: «شما
شبیه حکیم هستی.»
من دیدم که او نیاز دارد برای من حرف بزند. درحالیکه
پزشکان برای مردم وقتی صرف نمیکنند. شاید هم آموزش نمیبینند. ما اساتیدی
داشتیم که به ما اخلاق بیاموزند. اینکه پزشک را مقابل مردم بگذاریم اشتباه
است. اما این اشتباه رخ داد. در جامعه پزشکی هم مثل تمام گروههای دیگر
افرادی هستند که ممکن است رفتار اشتباهی کنند. ما تمام خاطرات خوب از
گذشتگان را فراموش کردهایم و آنچه باقیمانده، همین است که پزشک و مردم
مقابل هم قرارداده شدند و امروز نگرانیم که چگونه پزشکان و مردم را مقابل
هم قرار میدهند. در کشورهای خارجی فیلمهایی نشان میدهند و مردم با
پزشکان آشنا میشوند. اما اینجا برعکس است. » رئیس مرکز تحقیقات ایدز
بیمارستان امام خمینی در پاسخ به این سوال که اگر در جایگاه سیاستگذاری
قرار بگیرید، چهکاری انجام دهید؟ اینگونه پاسخ میدهد: «دانش پزشکی مردم
را بالا میبرم که خیلی تحت تاثیر هر جو و ادعایی قرار نگیرند و آموزش
پزشکی را تغییر میدهم. البته این کارها یک مقدار سخت است.»
از
سال 69 آموزش قضاوت را آغاز کرده و بیش از 26 سال است که در حوزه پزشکی و
حقوقی فعالیت میکند. او که دبیر شورای پیشگیری از قصور سازمان نظام پزشکی و
عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی است، براین باور است که
کارهای بر زمینمانده زیادی در حوزه اخلاق پزشکی وجود دارد. او در توضیح
شرایط اخلاق پزشکی میگوید: «در دورههای گذشته پزشکی و اخلاق درهمتنیده
بودند درحالیکه امروز از هم جداشدهاند و این انفکاک ضربه کاری به پیکره
اخلاق وارد کرده است.آنقدر که انتظار داشتیم و در کشور نیاز بود نتوانستیم
به اخلاق پزشکی بپردازیم. فکر میکنم یک دلیل آن نبود اراده قوی برای
پرداختن به این حوزه باشد. شاید موضوعات مهمتری هم در حوزه سلامت وجود
دارد که مانع از توجه به اخلاق پزشکی شد. ما سعی کردیم که چالشهای موجود
در این حوزه را کاهش دهیم و امیدواریم موفق بشویم.» عباسی ابراز امیدواری
میکند که طرح تحول سلامت میتواند نظام سلامت را متحول کند. برای مثال
میتوان با به کار بستن بخشهایی از این برنامه اخلاق را توسعه داد و این
نیازمند عزم برای اجرا است. استاد حقوق پزشکی میگوید: «من این تفکر که
کنار هر برنامهریزی یک بسته اخلاق تدوین کنیم را قبول ندارم. آموزشهای
اخلاق پزشکی را باید روی اساتید و فعالان این حوزه متمرکز کرد. از این
طریق میتوانیم اخلاق را بهصورت عملیاتی پیاده کنیم. ما به اسطورههایی
برای آموزش اخلاق پزشکی نیاز داریم تا آینده اخلاق پزشکی به دست آنها رقم
بخورد.» او با اشاره به اینکه حقوق پزشکی رشته نوپایی است، توضیح میدهد:
«تدوین فصلنامه، برگزاری نشستهای علمی، ازجمله قدمهایی است که برای
پیشبرد این رشته برداشتهایم اما هنوز در ابتدای راه هستیم. باید تلاش کنیم
دانشجویان و اساتید و پزشکان به حقوق خود و برخی مفاهیم قضایی آشنا شوند.»
وی بیان کرد در انتخاب بین حقوق پزشکی و حقوق جزای بینالملل احساس کردم
رشته حقوق پزشکی حوزه مظلومی است و به همین دلیل در این حوزه تحصیل کردم و
علیرغم آنکه 11 سال از فارغالتحصیل شدن من در این رشته میگذرد اما
همچنان تنها متخصص در این حوزه هستم.
متخصص
جراح مغز و اعصاب در دانشگاه علوم پزشکی تهران علاقه خود به پزشکی را تا
زمان کودکی دور میبرد. او میگوید: «من سال 1340 فارغالتحصیل شدم. از
بچگی دوست داشتم پزشک باشم. حتی درزمانی که کودک بودم، حیوانات را تشریح
میکردم. اگر این رشته را دوست نداشتم نمیتوانستم ادامه دهم و در شرایط
سخت درس بخوانم.» او میگوید: «کارهای زیادی هست که من نتوانستم انجام
بدهم. برای مثال آن زمان که در یکی از بیمارستانها رئیس بخش بودم، دوست
داشتم برخی از پزشکان توانمند را به همین بخش بیاورم اما موفق نشدم و آنها
هم مهاجرت کردند.» رحمت در پاسخ به این سوال که اگر قرار بود وزیر بهداشت
شود، چه اقدامی انجام میداد، میگوید: «من مسئولیت تصمیمگیری را در این
دوره به عهده نمیگرفتم. اگر قرار بود در دورههای گذشته چنین مسئولیتی را
به عهده بگیرم چون تمام همکاران و زیردستانم پزشک بودند نظارت شدیدی بر
آنها اعمال نمیکردم و کارهایم را با تعامل پیش میبردم.» رحمت در زمینه
اخلاق پزشکی هم اینچنین توضیح میدهد: «بیمار و پزشک هردو در موضوع اخلاق
پزشکی دخیل هستند و مسئولیتهایی به عهدهدارند. به پزشکان توصیه میکنم که
بیمار را مثل شی نبینند بلکه مثل یک انسان با او رفتار کنند.»
او که فوق تخصص غدد است و 25 سال است که طبابت میکند، بر ارائه خدمات منسجم و منظم تاکید میکند.
لاریجانی میگوید: «همه رشتههای علمی ارزشمند هستند. اگر هرکسی در هر
رشتهای خوب کار کند قطعا بااهمیت خواهد بود و ما نباید اینطور برخورد
کنیم که فقط یکرشته بااهمیت است.» او در توضیح ویژگیها مثبت پزشک بودن
میگوید: «پزشکی یکی از حرفههای خوب است که نتیجه کار خودمان را زود
میبینیم. اگر پزشک با نگاه خوب به درمان بیماران بپردازد میتواند احساس
رضایت کند. چون عین اثرات کارهایش را در بیماران میبیند و میتواند خدمت
مستقیمی به مردم داشته باشد. اینها مزایایی است که میتواند به حرفه پزشکی
جایگاه مناسبی بدهد.» لاریجانی کارهای نیمهتمام زندگیاش را اینگونه
توضیح میدهد: «بههرحال اگر آدم اهداف بزرگ داشته باشد و بزرگ فکر کند
کارهای مانده زیادی دارد اما بههرحال انسان محدودیتهای زیادی دارد.
هرلحظه
انسان به کارهای بزرگ فکر میکند اما فرصتهای کاری و مشغلههای زیاد
انسان را از خودش غافل میکند.یکی از چیزهای اساسی هر انسان است چه پزشک و
غیرپزشک همین توجه به معنویات است.» لاریجانی بر اینکه آرزو ندارد وزیر
بهداشت شود تاکید میکند و میگوید: «موضوعی که در عرصه سیاستگذاری مهم
است، نظام ارائه خدمات درست و مسنجم است. نظام ارائه خدمات ما بستر منظمی
ندارد و همین موضوع خیلی از اقدامات ما را با چالش مواجه میکند. باید تلاش
کنیم این مشکل را برطرف کنیم.»