١- مهمترین مانع در راه توسعه انرژیهای تجدیدپذیر در ایران، اختصاصندادن
بودجه دولتی است. بانکهای داخلی نهتنها منابع مالی کافی برای
سرمایهگذاری در این پروژهها ندارند، بلکه در صورت مشارکت هم نرخ سود
بالای تسهیلات آنها، توجیهپذیری اقتصادی طرح را به مقدار زیادی کاهش
میدهد. از طرف دیگر، اگرچه سازوکاری برای مشارکت مالی «صندوق توسعه ملی»
در این گونه پروژهها پیشبینی و برنامهریزی شده است، اما به دلایل
نامعلوم این برنامهها تاکنون عملیاتی نشدهاند.
٢- ریسک سرمایهگذاری خارجی در ایران بالاست. نتایج ارزیابی مؤسسات و
بنگاههای مالی بینالمللی سالهاست نشان میدهد ایران کشور مناسبی برای
سرمایهگذاری نیست. باوجود تغییرات مثبتی که در نگرش سرمایهگذاران خارجی
پس از توافق هستهای به وجود آمده است، هنوز ایران از نظر مؤسسه پول اروپا
رتبه پنج از پنج در امنیت سرمایهگذاری، از نظر سازمان همکاری و توسعه
اقتصادی رتبه شش از هفت در میزان ریسک سرمایهگذاری در ایران و از نگاه
مجله اکونومیست و سایر نهادهای مالی در ردههای آخر امنیت، ثبات و حجم
سرمایهگذاری خارجی، ارزیابی میشود. به همین دلیل بایستی مجموعه دولت و
مسئولان ذیربط در ایجاد و تقویت ساختارهای اعتمادسازی برای جذب سرمایههای
خارجی، با جدیت و سرعت اقدام کنند.
٣- باوجود اعلام خبر گشایش سوییفت و امکان انتقال پول به ایران، بانکهای
بینالمللی هنوز نتوانستهاند با قوانین پیچیده و محدود تجاری ایران خود
را وفق داده و به صورت عملی کار خود را در کشورمان آغاز کنند و به همین
دلیل هنوز در انتقال پول به ایران و بالعکس مشکلات بسیاری وجود دارد.
٤- ایران بهواسطه قرارگیری در شرایط تحریم، سالهاست از فضای کسبوکار
بینالمللی دور مانده و به همین دلیل بخش دولتی و خصوصی تجربه کاری چندانی
در تعاملات بینالمللی ندارند و همین کاستی راه سرمایهگذاران خارجی را
برای حضور در ایران و ایجاد و تحکیم رابطههای تجاری، دشوار و صعبالعبور
کرده است.
٥- سرمایهگذاران خارجی انتظار دارند نوع قراردادهای خرید تضمینی برق به گونهای باشد که با پذیرش شرکتهای بیمه و بانکهای بینالمللی مواجه شود. درحالحاضر کلیه پرداختها در این نوع قرارداد «ریالی» است و باوجود پیشبینی ضرایبی برای جبران تغییر نرخ ارز و...، آنچنان مقبول مؤسسات بینالمللی مالی و اعتباری نیست.
٦- به دلیل نوپابودن برخی از فناوریهای انرژی تجدیدپذیر در ایران، نهتنها تجربه کافی در انجام مطالعات، اجرای پروژه و بهرهبرداری از آن وجود ندارد، بلکه برخی از مراحل آغاز و پیشبرد مطالعات به کندی و با صرف زمان و هزینه بالا انجامشدنی است. اگرچه سازمان انرژیهای نو ایران (سانا) فرایند مشخصی در تعریف، توسعه و تکمیل پیشنیازها و مطالعات لازم ارائه کرده است، اما هنوز استاندارد جامعی از نحوه تعریف، توسعه و اجرای اینگونه پروژهها در کشورمان تبیین نشده و بسیاری از الزامات فنی مانند نحوه اتصال نیروگاه به شبکه سراسری توزیع برق و... برای سرمایهگذاران مشخص نیست. نیروگاههای فتوولتاییک که برق خورشیدی تولید میکنند، از جمله فناوریهای کمترشناختهشده در کشورمان است.
٧- اگرچه امکان واگذاری اراضی بایر به پروژههای تولید و توسعه انرژی تجدیدپذیر پیشبینی شده است، اما اخذ موافقتهای لازم برای این کار آنقدر پیچیده و سختگیرانه است که انجام آن نهتنها برای شرکتهای خارجی تقریبا غیرممکن است، بلکه احتمال موفقیت شرکتهای داخلی هم در این زمینه، بالا نیست. برای این کار امور اراضی استانها کمکی برای معرفی اراضی با امکان واگذاری نمیکنند و پیداکردن و انجام کلیه امور مربوط به قطعه زمینی که از سوی توانیر، برق منطقهای استان و سانا تأیید شده و منابع طبیعی و امور اراضی امکان واگذاری آن را تأیید کنند و در نهایت بتوان پاسخ مثبت برای بیش از ١٠ مورد استعلامات مختلف از آن دریافت کرد، به صورت کامل بر عهده متقاضی پروژه است. بیتردید راهحل منطقی و عملی آن هماهنگی بیشتر و نزدیکتر ادارات مسئول دراینباره است.
درحالحاضر تعداد متقاضیان خارجی احداث نیروگاههای تولید برق تجدیدپذیر در کشورمان بهویژه در بخش برق خورشیدی کم نیست؛ بنابراین ایجاد و ارتقای زیرساختهای لازم برای احداث و توسعه فناوری انرژیهای تجدیدپذیر و رفع موانع و مشکلات داخلی میتواند به یک تعامل «برد- برد» برای سرمایهگذاران خارجی و کشورمان تبدیل شود. از طرفی موقعیت جغرافیایی و اقلیمی ایران، تعرفه مناسب خرید تضمینی برق و نیاز ایران به توسعه این فناوری، انگیزه سرمایهگذاران خارجی را دراینباره افزایش داده و از طرف دیگر بخش انرژی کشورمان قادر خواهد بود با ورود این فناوری، نهتنها نیاز خود را به منابع محدود نفت و گاز کاهش دهد؛ بلکه به تعهد خود درباره کاهش تولید گازهای گلخانهای عمل کرده، صادرات غیرنفتی خود را افزایش دهد و راه ورود سرمایههای خارجی و فناوری روز دنیا را به کشور باز کند و بالاخره تجربه و توان کسبوکار بینالمللی خود را بالا ببرد؛ اما درصورتیکه مسیر این تجربه نو در کشورمان بازسازی و اصلاح نشود، عقبنشینی و بالاخره امتناع سرمایهگذاران و شرکتهای خارجی در مشارکت با بخش انرژی کشورمان، بیتردید به یکی از بزرگترین «فرصتسوزی»های تاریخ این سرزمین در این برهه زمانی حساس، تبدیل خواهد شد و همانگونه که امروز در کشورمان حتی صحبت از تهدید «حیات و تمدن» ایرانی در نتیجه بحران آب شده است، فردا بحران انرژی نیز به این تهدید بالقوه محتمل، دامن خواهد زد؛ بنابراین تا فرصت هست باید از نعمت بیپایان درخشش خورشید بر پهنه سرزمینمان در گرمترین ماههای تاریخ، بهره ببریم.شرق