شفا آنلاین>اجتماعی>مرضیه برومند در سخنانش از تجربیات کودکی و نوجوانیاش گفت و اهمیت آنها را در کل زندگیاش متذکر شد.
به گزارش
شفا آنلاین،به نقل از سپید به گفته برومند، وی کودکی بسیار پرحرارت و پرجنب و
جوشی داشته است. برومند در این باره گفت: «با دوست دوران کودکیام پوران
همیشه بیشترین تلاش را برای خنداندن خود و دیگران میکردیم.
یک بار چیزی را
شبیه به کادو درست کردیم و در گوشه کوچه گذاشتیم. نخی هم به آن متصل بود
که باعث میشد ما که آن که عقبتر در پشت درختها پنهان شدهایم اگر نخ را
بکشیم آن را تکان دهیم. هرکس که از کوچه میگذشت، سراغ این
کادوی توخالی
میآمد و ما با کشیدن نخ، کادو را از او دور میکردیم و با دیدن واکنشش
میخندیدیم. زمانی که یک پیرمرد کارگر با لباسهای ژنده که خسته از سرکار
برمیگشت، سراغ این بسته آمد، ما آن را کشیدیم اما مرد تنها نگاهی خسته و
ناامید داشت.
هیچکدام از ما نتوانستیم بخندیم و این درس تلخی برای ما بود.
فهمیدیم نمیتوانیم از رنج و ناراحتی دیگران بخندیم. همانجا بود که من
فهمیدم میخواهم خندهای سالم داشته باشم. خندهای که دیگران را شاد کند و
کسی در این میان ناراحت نشود.» برومند در ادامه از تجربیات خودش در رابطه
با ساخت برنامههای عروسکی گفت و توضیح داد: «بسیاری از مردم کار موفق من
را «مدرسه موشها» میدانند و با ان خاطره بیشتری دارند. این در حالی است
که من برنامه «خونه مادربزرگه» را تجربه بهتری برای خودم میدانم. خود
شخصیت مادربزرگ را از یکی از قابلههای روستاهای شیراز پیدا کردهام که
زندگی بسیار پرفرازو نشیبی داشت. در ساخت این برنامه خودم هم همراه
شخصیتهای عروسکی بزرگ شدم و به بلوغ رسیدم. به نظرم مهمترین شخصیت در این
برنامه، گربه یا همان مخمل بود، چرا که تغییرات شخصیتی در وی بیش از همه
دیده میشد و درنهایت دست از سر شکار جوجهها کشید و با آنها به صلح رسید.
این چیزی بود که در تمام مدت میخواستم به آن برسم.»
برومند در حاشیه
برگزاری برنامه گفت: «یکی از مشکلات
اصلی ما سخت خندیدن است. نخندیدن و جدی بودن در جامعه ما یک مزیت به حساب
میآید که بسیار مضر است. بارها هم شنیدهایم که خنداندن ایرانیان بسیار
دشوار است. این موضوع نشاندهنده این واقعیت است که ما بسیار از شادی دور
هستیم و در نخوت فرو رفتهایم. رفع شدن این موضوع سالها زمان میبرد. بهتر
است حداقل نسل بعد به این خمودگی دچار نشود.»