شفا آنلاین>اجتماعی> ادبیات آلمانیزبان سالها تحت تاثیر جنگ جهانی و فضای سیاستزده آلمان بود اما نسل جدید نویسندگان آلمانیزبان، کسانی که قلمشان بعد از فروریختن دیوار برلین قوام یافت، بنا به شرایط، بیشتر دغدغههای زندگی روزمره را دنبال میکنند و طبیعی است که تحت تاثیر فرهنگ مسلط و سبک زندگی آنگلوساکسون قرار بگیرند.
به گزارش
شفا آنلاین،به نقل از سپید این نسل جدید و چهرههای جوان مهد فلسفه مدرن، در دورانی رشد
کردهاند که فضای آلمان، غیرسیاسی و نسبتاً آرام بود و نه خبری از وحشت جنگ
سرد وجود داشت و نه جنبشهای دانشجویی سروصدا میکردند و نه چریکها و
پارتیزانهای آمریکای لاتین جذابیت داشتند. به این ترتیب «زندگی» در آثار
این نسل جریان دیگری یافت، زیباتر شد و انسانیتر. آشنایی فارسیزبانان با
نسل جدید نویسندگان آلمانی زبان را باید مرهون همتهای محمود حسینیزاد،
علیاصغر حداد و علی عبداللهی دانست. استقبال از آثار این نویسندگان، توجه
بیشتر به ادبیات آلمانی را در پی داشت و کتابهای بیشتری از نویسندگان
جوان و البته موفق ژرمنها ترجمه و منتشر شد.
پیتر اشتام یکی از چهرههای
برجسته این نسل است که آثارش ترجمه و توسط نشر افق به دست کتابخوانهای
ایرانی رسید.
پیتر اشتام در ایران پیتر
اشتام در سال ۱۹۶۳ در سوئیس به دنیا آمد. در دانشگاه زوریخ دورههای
کوتاهمدت مختلفی چون ادبیات انگلیسی، کسبوکار و روانشناسی را گذراند و در
این مدت بهعنوان کارآموز در آسایشگاه روانی به کار مشغول شد. او مدتی را
در نیویورک، پاریس و اسکاندیناوی بهسر برد سرانجام در سال ۱۹۹۰ بهعنوان
نویسنده و روزنامهنگار مستقل در زوریخ مستقر شد. اشتام مقالات زیادی را
برای نشریات و مجلات معتبر نوشته است. او برای نگارش نمایشنامههایش مفتخر
به دریافت جوایز ادبی بسیاری شد. لحن سرد و پراکندهگویی از ویژگیهای سبک
نگارش اوست. اشتام در سال ۲۰۰۳ رسماً به عضویت هیات نویسندگان سوییس درآمد.
منتقدان روزنامهای مثل نیویورکتایمز، اشتام را نویسندهای خواندهاند
که: «آثارش را مدام و مدام میشود خواند. او زندگی معاصر آدمها را تکهتکه
میکند و هر تکه را چنان زبردستانه روایت میکند که خواننده آنها را از
یاد نمیبرد. »
بیستونهمین
نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، که شنبه به کار خود پایان داد، در
چهارمین روز برگزاری خود میزبان این نویسنده آلمانی بود. اشتام برای دومین
بار و به دعوت نشر افق به ایران آمد و گفت: «حدودا 20 سالم بود که تصمیم
گرفتم نویسنده شوم. در آن زمان در سوئیس جایی نبود که نویسندگی خلاق درس
دهند. برای همین ادبیات انگلیسی خواندم و بعد رفتم روانشناسی خواندم...
متوجه شده بودم که برای اینکه بتوانم بنویسم باید تا آنجا که میشود درمورد
آدمها بدانم. واقعیت این است که وقتی داشتم روانشناسی میخواندم خیلی
چیزها درمورد خودم یاد گرفتم. وقتی بخواهید نویسنده بشوید تقریبا همه
تجربههایتان به کمک شما میآیند.»
از
اشتام تا کنون 4 کتاب به فارسی ترجمه و منتشر شده که همگی هم با مجوز خود
نویسنده بوده است.
اگنس اگنس
که توسط محمود حسینیزاد ترجمه شده، نمونهای درخشان از رمان پستمدرن
است. رمانی که در آن مرز بین واقعیت و خیال برداشتهشده و نوشتن به کنشی
منطقی در خلق واقعیت تبدیلشده است. رمان، آغاز خیرهکنندهای دارد: «اگنس
مرده است. داستانی او را کشت. از اگنس، جز این داستان چیزی نمانده.» در
همین سه جمله، جهان پیچیده رمان خلق میشود. از طرفی اولین جمله خبر
میدهد که اصلیترین شخصیت رمان که نویسنده آن را بهعنوان کتاب انتخاب
کرده، مرده است. یعنی بهنوعی پایان قصه در ابتدا آورده شده، هرچند در
پایان رمان، این دریافت از کلیت داستان به پرسش گرفته میشود. از طرف دیگر
میخوانیم: «داستانی او را کشت» این گزاره ناواقعی، کلید آغاز رمان است.
اگر نقیضهخوانی کنیم، میشود «داستانی که او در آن زندگی کرد.» بنابراین
هستی اگنس رابطه تنگاتنگی با هستی داستان دارد. و بالاخره جمله سوم «از
اگنس، جز این داستان چیزی نمانده». پس این داستان چیزی از اگنس است، چیزی
که او را میکشد، همچنان که به او زندگی میبخشد. از اینجا به بعد روایتی
را میخوانیم که هم چگونگی خلق اگنس در یک داستان را به تصویر میکشد و هم
راوی زندگی و خلق اوست. طوری که پس از چند صفحه، مخاطب از یاد میبرد که از
اول نویسنده به او گفته که شخصیت اصلی این رمان صرفاً محصول یک داستان
است.
ماه یخزده این
مجموعه شامل ۱۰ داستان کوتاه است. این کتاب که مانند دیگر آثار ترجمه نشر
افق، با خرید حق انتشار اثر و عقد قرارداد با نویسنده به فارسی ترجمهشده،
میگوید شکست در زندگی روزمره، رنج زیادی به همراه ندارد اما تداومش،
میتواند انسانها را مستاصل کند. پیتر اشتام در نوشتن داستان انسانهایی
که دچار استیصال هستند، تبحر دارد. بهعنوان مثال، دخترکی تنها در جنگل و
کشیشی سرخورده که به پرندگان غذا میدهد، از شخصیتهای داستانی این نویسنده
هستند. در قسمتی از داستان «ماه یخزده» از این کتاب میخوانیم: «وقتی
درباره پروژهاش حرف میزد، کنارش ایستاده بودم و نمیتوانستم چهرهاش را
ببینم، ولی صدایش پرانرژی و هیجانزده بود. گفت که آن زمین را سالها پیش
خریده بود، ده هزار مترمربع به قیمت سی هزار دلار کانادایی، زمینی که راهی
به دریاچه ندارد، ولی چون کنار جاده اصلی است، برای کسبوکارش خوب است. گفت
که آخر ژانویه به هالیفاکس پرواز میکند و از آنجا باید دو ساعت رانندگی
کند تا به زمینش برسد. گفت که یک سال پیش آنجا بود و آن ناحیه بسیار
زیباست، کمی دورافتاده است، ولی امکانات زیادی دارد و بهشت شکارچیان و
ماهیگیران است.»
تمام چیزهایی که جایشان خالی است تمام
چیزهایی که جایشان خالی است شامل ۱۲ داستان کوتاه است که هرکدام
بازگوکننده افکار و عواطف مقطع زمانی کوتاهی از انسانهایی است که وجه
مشترکشان تنهایی است. انسانهایی که یا تنها هستند یا تنهایـشان
گذاشتهاند. بسیاری آثار اشتام را با کارور مقایسه و متاثر از او میدانند.
دنیای داستانهای پیتر اشتام واقعی و درونی هستند و اتفاقات در آنها بیشتر
از این که جنبه بیرونی داشته باشند به خودآگاه و ناخودآگاه آدمها
برمیگردد. طرح داستانهایش درعین سادگی پیچیدهاند و قابلیت کافی را برای
همراه کردن خواننده دارند.
روزی مثل امروز رمان
«روزی مثل امروز» درباره زندگی یک معلم میانسال به نام آندرهآس است که
شخصیتی تنها و سرخورده دارد. او در میانسالی تصمیم میگیرد تا دوباره
اختیار زندگیاش را به دست بگیرد. به همین دلیل همهچیز زندگیاش را رها
کرده و به دهکدهای که در آن متولد شده میرود. بعد از ورود به دهکده هم به
جستوجوی فابین میپردازد. شخصیتی که زمانی دوستش داشته است. آندره آس
جستوجو را با این امید انجام میدهد که هنوز بارقهای از عشق او در قلب
فابین باقی مانده باشد.