چرا گزارش از این مرد؟
همیشه وقتی از خانه به مقابل پارک لاله میروم و با سپردن کارت شناسایی به
کارمند شهرداری، دوچرخه مجانی میگیرم و تمام طول و عرض بلوار را بارها
رکاب میزنم، در رفت و برگشتهایم به این فکر میکنم که چطور میتوان از
این طرح شهرداری قدردانی کرد. در وسواسم که اگر بخواهم گزارشی درباره آن
بنویسم باید چگونه باشد تا خوانندگان روزنامه به گرفتن دوچرخه و رفت و آمد
با این وسیله تشویق شوند که ناگهان در هفتههای گذشته مهندس نیکزاد را در
مترو میبینم با وسیله نقلیه جدیدش؛ دوچرخه تاشو. گره از کار گزارشم
باز میشود و مهندس را در تور خود میبینم.
نیکزاد، مهندس است و دست به کار و دست به آچار. میگوید: «همیشه آرزویم
بوده که با دوچرخه در سطح شهر تردد کنم اما شیب زیاد معابر تهران این اجازه
را به من نمیداد تا اینکه سیر زندگی و مجموعهای از حوادث منجر به تحقیق
بیشتر و نهایتاً انتخاب و استفاده از دوچرخه تاشو در ترکیب با مترو شد.»
مهندس، از سه سال پیش پس از جان سالم بدر بردن از چند حادثه و ماهها
درگیری با درمان دست و پای آسیب دیدهاش، به توصیه پزشکان به آب درمانی و
ورزش پرداخت.
از سال گذشته نیز گاهی اتومبیل گرانقیمت خود را بایگانی کرده، با وسایل نقلیه عمومی به محل کار میرود اما از خانه تا ایستگاه اتوبوس یا مترو همیشه دردسرهای زیادی را باید تحمل کند. به گفته خودش: «وقتی پس از سالها کار و غرق شدن در شبانه روزهای کاری و اداری وارد استخر شدم و بهطور مرتب آب درمانی را آغاز کردم و در کنار آن ورزش را هم در برنامه روزانهام قرار دادم، احساس کردم دنیای جدیدی به رویم باز شده. فهمیدم در طبیعت چیزهایی هست که میتوان در کنار ماشین از آنها برای بهتر شدن زندگی کمک گرفت اما نواقصی در امکانات وجود دارد که کار را کمی دشوار میکند.»
نیکزاد، مهندسانه فکر میکند و حرف میزند. او میداند زندگی بدون ماشین امکانپذیر نیست و نباید با افکار افراطی به ضدیت با ماشین پرداخت. اما میتوان و باید سایه سنگین ماشین را از سر زندگی سالم کنار زد و در زندگی ماشینی غرق نشد. او برای چگونگی پیاده شدن از اتومبیل و آغاز زندگی بدون این وسیله نقلیه ماهها با خود در چالش بوده.
به هرحال تهران است و سرعت زمان و وقت محدود و راههای طولانی و شبکه حمل و نقلی که با وجود گستردگی و فراوانی، باز هم تمام شهر را پوشش نمیدهد... و اگر بخواهی از اتومبیل پیاده شوی، چندی نگذشته پشیمان و سرخورده باز به آن پناه میبری. از تلاشهای هرساله برای گرفتن مجوز ورود به طرح ترافیک که بگذریم، تردد با وسایل نقلیه موتوری در کلانشهر تهران مستلزم گذشتن از سلامت روح و روان و جسم و تحمل هزینههای زیاد است. مدتها بود که با خود میگفت کاش میشد اتومبیلم را برای همیشه بایگانی کنم و فقط برای مسافرت بیاورمش بیرون. نیکزاد، بالاخره به نتیجه رسید؛ ترکیبی از دوچرخه تاشوی سبک در کنار مترو. جستوجوی او در بازار داخلی نتیجه ایده آل نداشت اما او از تکاپو ننشست و خواستهاش را با یکی از دوستان خارج نشینش در میان گذاشت و سرانجام روزی بستهای برای او رسید. هدیهای از یک دوست ساکن در حاشیه خلیج فارس... «دوچرخه سبک تاشو.»
نیکزاد از همان روزهای نخست، وقتی که لذت دوچرخه سواری و از آن مهمتر استفاده از دوچرخه به عنوان وسیله نقلیه بر جانش نشست، اتومبیل را کاملاً حذف کرد. از آن روز، او از خانه تا ایستگاه مترو قیطریه با دوچرخه میرود و از آنجا با مترو تا هفت تیر. از مترو که پیاده میشود، باز با دوچرخه تا محل کارش در میدان ولیعصر رکاب میزند. میگوید: «البته گاهی که قصد دارم بعد از پایان ساعت کار برای خانه خرید کنم، دوچرخه را تا میکنم و در صندوق عقب ماشین میگذارم، ماشین را در محدوده طرح ترافیک پارک میکنم و با دوچرخه داخل محدوده میروم و بعد از ظهر هم با همین روش برمیگردم. در مترو مردم خیلی به من محبت میکنند و مخصوصاً در ساعات شلوغ، برایم جا باز میکنند.»
محاسبات مهندسانه و عددهای قانع کننده
برای نیکزاد، انتخاب وسیله نقلیهای مثل دوچرخه منافع مهمی در وقت و
هزینههای روزانه هم دارد. او قبلاً برای رفت و برگشت از قیطریه تا
میدان ولیعصر و بالعکس با اتومبیل 5/2 ساعت وقت صرف میکرد به اضافه حداقل
5/8 لیتر بنزین. برای او اتلاف عمری معادل روزانه حداقل 150 دقیقه برای رفت
و آمد مهم است. حالا میتواند بهجای آن به مطالعه و کارهای مفیدتری
بپردازد، صرفنظر از استهلاک بالا و سایر هزینههای جنبی، اجبار به خرید آرم
طرح ترافیک روزانه به مبلغ متوسط 5200 تومان(با فرض خرید آرم سالانه) یکی
از مشکلاتی است که همیشه بهخاطر اتومبیل سواری باید بار آن را به دوش
کشید. طبق محاسبات مهندس، 150 دقیقه اتلاف وقت براساس حداقل دستمزد ساعتی
اداره کار در سال 94 که ساعتی 3650 تومان است، عددی معادل 9125 تومان
به دست میآید. بنابراین، حداقل هزینه تردد با اتومبیل برای مهندس به محل
کار و بالعکس، معادل حاصل جمع 8500 تومان بنزین، 5200 تومان مجوز طرح
ترافیک و 9125 تومان اتلاف عمر و وقت است که میشود: 22 هزار و 825 تومان
در روز یا ماهیانه 24 روز کاری 547 هزار و 800 تومان. همه اینها بدون در
نظر گرفتن استهلاک و بیمه ماشین و تصادف و مسأله خواب و افت سرمایه معادل
قیمت ماشین است. براساس همین محاسبات که جزئیات آن را نمینویسم، تردد به
شکل ترکیبی از پیاده و مترو میشود: کل زمان رفت و برگشت 156 دقیقه (6
دقیقه بیشتر از ماشین شخصی) و کل هزینه مصرف شده 252 هزار تومان. هزینه
تردد با مترو و دوچرخه نیز به همین شکل اگر محاسبه شود معادل 134
هزار تومان میشود. مهندس میگوید: «البته من تنها بهدلیل کاهش هزینه
ماهانه دست به این کار نزدم. بلکه هدف اصلی من این است که حرکتی نو آغاز
کنم برای اصلاح عادات اطرافیانم. من معتقد نیستم که حتماً باید یک کار بزرگ
کنم، شلوغ کاری کنم یا حتماً یک برج ایفل بسازم. من فردی عادی از جمعیت
تهران هستم و معتقدم حتی اگر یک نفر هم با دیدن رفتار من به اصلاح رفتار
خودشان تشویق شود، نتیجتاً کار مهمی انجام دادهام چون آن یک نفر هم برای
اطرافیانش الگو میشود. به همین دلیل فکر میکنم اگر مسئولان کشور، نخبگان و
ثروتمندان بیایند و برای کاهش تردد با اتومبیل چنین حرکتهایی را آغاز
کنند، بقیه مردم هم تشویق میشوند.»
حسنش را دیدیم، عیبش را هم ببینیم
یکی از مشکلاتی که ممکن است در مسیر همگانی شدن دوچرخهسواری به چشم بیاید
این است که خریدن دوچرخههای موجود در بازار ایران با قیمتهای موجود برای
همه افراد امکان پذیر نیست اما همه آنهایی که اتومبیل دارند، میدانند
هزینه سالانه استفاده و نگهداری اتومبیل معادل خرید چند دوچرخه خوب است. با
این حال، برای اقشار کم درآمدی که از داشتن اتومبیل محرومند، شاید خریدن
دوچرخه هم امکان پذیر نباشد. دوچرخهای که برای نیکزاد از خارج فرستاده شده
است، قیمتی معادل یک میلیون و 400 هزار تومان دارد و سایز چرخهایش 15
اینچ است. نیکزاد، بعداً برای فرزندش نیز دوچرخهای ایرانی خریده به قیمت
500 هزار تومان که سایز چرخهایش 20 اینچ و وزنش 16 کیلو است.
هر دو دوچرخه
تاشو است و قابل حمل.
یکی دیگر از مشکلات دوچرخه سواری در تهران و کلانشهرهای دیگر، خطراتی است
که رکابزنان را تهدید میکند. به گفته مهندس بزرگترین خطر برای دوچرخه
سواران، موتورسواران هستند که به هیچ قانونی احترام نمیگذارند و معمولاً
از پشت سر با فاصله کم یا از روبهرو با سرعت زیاد در جهت خلاف حرکت
میکنند یا سر تقاطعها هیچ یک از قوانین مربوط به حق تقدم را رعایت
نمیکنند و پس از آنها هم اتومبیلهایی که دوبله پارک میکنند.
نیکزاد در بزرگراهها به هیچ وجه از دوچرخه استفاده نمیکند چون
بزرگراهها ویژگی بزرگراهی دارند و مخصوص حرکت باسرعتند و در آنها خطر هر
لحظه در کمین دوچرخه سواران و پیادگان است. او فقط در مسیرهای داخل شهر و
در جاهایی که سرعت تردد ماشینها زیر 50 کیلومتر بر ساعت است با دوچرخه
تردد میکند. این مهندس دوچرخه سوار میگوید: «اوایل تصور اینکه با دوچرخه
بیایم سرکار برایم سخت بود اما اینقدر این کار شیرین است که الان هر روز
صبح با عشق اینکه با دوچرخه به محل کارم بروم از خواب بیدار میشوم. مردم
اگر بدانند دوچرخه چقدر به کارهای روزمرهشان سرعت میدهد و چقدر از نظر
بدنی به سلامتشان کمک میکند تردید را کنار میگذارند، گرچه البته هر کاری
در آغاز سختیهایی دارد. حالا چند نفر از همکاران من از جمله مدیران محل
کارم هم دوچرخه تاشو خریدهاند و برای شروع، آن را در صندوق عقب ماشین
میگذارند و میبرند به پارکهای چیتگر و ولایت برای تفریح اما آنها هم
بزودی مثل من با دوچرخه به محل کار خواهند آمد.»ایران