شفا آنلاین>اجتماعی>باز، بسته. باز، بسته. باز، بسته. هماهنگ و بیصدا دهانشان باز و بسته میشود. با نظم و ترتیبی مثالزدنی داخل لگن قرمز رنگ، کنار هم قرار گرفتهاند و اکسیژن میگیرند.
به گزارش
شفا آنلاین،
ضربه ماهیفروش به لگن پر از آب، نظمشان را
به هم میریزد. بلبشویی بهپا میشود و هر ماهی با سرعتی برقآسا به طرفی
میرود!
«بدو بدو ماهی گلی دارم.
ماهی قرمز شب عید آوردم.»
دمعیدی و در این حال و هوای بهاری بازار ماهی گلی گرم است. آکواریومهای
کوچک و بزرگ و تنگهای شیشهای رنگارنگ داخل پیادهروها هر کسی را به
وسوسه میاندازد تا چند لحظهای به تماشای رقصشان بایستد. آخرهم دو
تا از آنها را انتخاب کند و ببرد خانه. تصور اینکه ماهیهای تزئینی چه
صاحبانی پیدا میکنند خودش داستانی است. شاید خانه کسی که از آنها بخوبی
مراقبت کند یا خانهای که آنها را برای جور شدن سفره هفتسین آن هم برای
چند روز بخواهد، شاید بمیرند، شاید هم چند هفته و چند ماه دوام بیاورند یا
بروند توی حوضهای پارک!
بنابر آمارهای غیر رسمی سالانه بیش از 20 میلیون ماهی تزئینی برای
سفرههای شب عید پرورش مییابند و بیش از 70 درصد آنها پیش از پایان بهار
در همان تنگهای کوچک نقلی به کام مرگ میروند. آماری عجیب و دردناک برای
ماهیهایی که انگار چارهای جز قربانی شدن ندارند.
راستی ماهی گلی از کجا میآید و کجا میرود؟ برای یافتن جواب این سؤال سری
میزنم به میدان مرکزی ترهبار تهران که تنها پایلوت پخش این آبزیان
دوستداشتنی در کشور است.
بازار میوه و ترهبار
45 روز مانده به سال نو میدان بزرگ میوه و ترهبار تهران، مرکزی میشود
برای پخش ماهی و تنگ و سبزه و هرچیز که ربط دارد به سفره نوروز؛ از دور
میشود وانهای بزرگ پلاستیکی را دید. جلو هر حجره تا چشم کار میکند
وانهای سفید رنگ، کنارهم چیده شدهاند و مردانی چکمه بهپا و تور بهدست
دنبال مشتری.
جلوتر که میروم انگار وارد سرزمین دیگری شده باشم، یکسره لگن میبینم و
دیگهای بزرگ آشپزی، همه پر از ماهی. رنگ به رنگ؛ از ماهی قرمز تک دم گرفته
تا 3 دم و چشم تلسکوپی و ماهی سیاه که دهه 60 برای خودش قیمتی داشت.
درون حجرهها شلوغتر از بیرون است. شلم شوربایی است. قدم به قدم تشت و
لگن و وان و آکواریم چیدهاند و ماهیها را بر اساس اندازه و رنگ و نژاد
از هم جدا کردهاند. هر کدام هم قیمتی دارد. از 30 تومان گرفته تا 10 هزار
تومان.
نور فلاش عکاس در فضای نیمه تاریک و شلوغ حجرههای ماهیفروشان نظر
کارگران را جلب میکند. «آقا از ما هم عکس بندازید، از ماهی که کمتر
نیستیم! آقا از کدام روزنامه آمدهاید؟» اولین حجره 40 وان پر از ماهی را
با ترتیبی خاص چیدهاند، طوری که جا برای خریداران هم باشد. مقابل هریک از
آنها هم لگنهای قرمزی گذاشته که برای نمونه ماهیهاست.
از مرد جوانی که بادگیر یکدست سرمهای بهتن کرده و روی چهارپایه پلاستیکی
نشسته وضع بازار را میپرسم. راضی است. ولی انتظار دارد روزهای آینده
بازارش بهتر شود: «500 هزار تا ماهی از شمال و کاشان آوردهام و باید یک
هفتهای بفروشم. بازار باید کم کم داغ شود.
اگر همینجور باشد سودی نمیکنم.
برای همین 4 متر جایی که وانها را چیدهام 5 میلیون اجاره دادهام. یعنی
یک ماه 5 میلیون.»
پمپهای هوا را راه میاندازد و سنگ هوا را داخل وانها میاندازد تا به
ماهیها اکسیژن برسد. تجمع ماهیها که بیش از ظرفیت وانهاست نیاز به
اکسیژن را حتمی میکند. دستکم اکسیژن تا حدی که ماهیها را سرحال نگه
دارد.
از او درباره محمولههایش و اینکه از کجا میآید و به کجا میرود،
میپرسم. به شوخی میگوید نکند خبرنگار نیستم و میخواهم ماهی فروشی بزنم!
بعد میگوید: «ماهی قرمزها و ماهیهای دیگر یا از شمال میآیند یا از
کاشان. ماهیهای مولد را داخل حوضچه میریزند و بعد از تخمریزی بیرون
میبرند و بعد از چند روز هم بچهماهیها از تخم بیرون میآیند و با
غذاهایی که به آنها میدهند ظرف چند ماه آنها را به سایز فروش میرسانند.
مثلاً این ماهی 2 بندی، قیمت خریدش 200 تومان است و آن یکی که 3 بند است
300 تومان. البته ماهیهای 3 دم قیمتشان بیشتر است و چشم تلسکوپیها هم
بالاتر. این را هم باید بگویم که قیمت ماهی قرمز کاشان بهخاطر خوشرنگ بودن
و جان سخت بودنش، بیشتر از ماهیهای شمال است.»
- راستی ماهی قرمز از این مسیر دور چطور به تهران میرسد؟
- هزارتا هزارتا داخل دبههای بزرگ میریزند و شبانه به سمت تهران میفرستند.
- بدون اکسیژن؟
- 3 یا 4 ساعت توی راه هستند. اتفاق خاصی نمیافتد. شاید چندتایی در هر دبه تلف شود.
- از اینجا به کجا میروند؟
- بخشی را میوهفروشها و گلفروشیها برای جوری جنسشان میخرند و
بیشترشان هم به شهرهای دیگر فرستاده میشوند. مثل تبریز و مشهد و زنجان
و... از همهجا برای خرید میآیند.
- روزی چندتا از ماهیها تلف میشوند؟
- بستگی دارد اگر بار خوب باشد روزی 100 تا و اگر مریضی داشتهباشند به
هزارتا هم میرسد. سال پیش باری از شمال آمد که مریضی داشت. توی 2 روز 3
هزار ماهی تلف شد.
- مارآبی و خرچنگ و سمندر هم میآورید؟
- نه، ممنوع شده. اگر مأموران محیط زیست ببینند جریمه میکنند، ما هم نمیآوریم چون دنبال دردسر نیستیم.
گپ ما را صدای بوق یک نیسان آبیرنگ قطع میکند. بار آورده. 50 دبه سربسته
که چند سوراخ نهچندان ریز روی درشان است. محموله دبهها به قرمزی میزند و
رنگ دبه را هم قرمز نشان میدهد.
ماهی چند؟
سرقیمت ماهیها دعواست. هر کدام که ارزانتر بدهد برنده است. «بار با
بار فرق دارد.» این را ماهیفروشها میگویند. آنچنان تعریف میکنند که
انگار ماهی قرمزهایشان را مستقیم از چین و ژاپن (منطقه اصلی زندگی
ماهی طلایی) وارد کردهاند. سفارش را همانجا میگیرند و سبد بزرگ را داخل
وان فرو میبرند و شمارش شروع میشود. نایلون بزرگی را با آب پر میکنند و
جلوی پایشان میگذارند و تند تند ماهیها را از سبد بیرون میآورند و بعد
از شمردن میریزند داخل نایلون. « 850، 880، 920، 950، این هم هزار تا 5 تا
اشانتیون میندازم که خیرش رو ببینی.»
تنها حجرهای که ماهی سیاه دارد حجره سوم است، با یک وان بزرگ که موج
رقصنده سیاهش از دور پیداست. نزدیکتر که میروم هزاران دهان کوچک روی آب
باز و بسته میشوند، قیمتشان 30 تومان است. از مردی که بالای سر وان
ایستاده میپرسم چه کسی این ماهیها را میخرد، هنوز هم کسی خریدار این
زبان بستهها هست؟: «چرا نمیخرند! اگر نمیخریدند که نمیآوردیم. بیشتر
برای حاشیه شهر یا شهرهایی که مردمشان وضع مالی خوبی ندارند، میبرند.
قیمتی ندارد 30 تومان میخرند دانهای 400 – 500 تومان میفروشند.»
از سؤال خودم پشیمان میشوم. خجالتزده میشوم. با جواب مرد ماهیفروش به
فکر فرو میروم. یعنی هنوز بچههایی هستند که در حسرت ماهی قرمز شب عید
باشند؟ رشته افکارم را صدای یکی از ماهیفروشان پاره میکند؛ در دستش یک
نایلون کوچک و چند ماهی قرمز است؛ هدیه میدهد. پیش خودم میگویم به چه
چیزی فکر میکردم، به چه چیزی رسیدم!
از این ماهیهای عادی که بگذریم سوپر ماهیهایی هم هست که قیمتشان بین 5
تا 10 هزارتومان است. ماهیهایی که به ماهیهای مولد مشهورند. آنقدر بزرگ
هستند که توی تنگ جا نمیشوند و باید آنها را داخل آکورایوم انداخت. البته
مشتریهایشان هم خاص است. از جوانی دبه بهدست که از هر حجره چند صدتایی
ماهی خریده قیمتها را میپرسم و اینکه آنها را کجا میبرد؟
«مغازه کوچکی در مهر شهر کرج برای 2 ماه آخر سال اجاره کردهام و ماهی و
بساط سفره هفت سین میفروشم. سود خوبی دارد. ماهیها را دانهای 100 تا 700
تومان میخرم و با توجه به اینکه تلفات میدهند و باید بخشی از سود
را هم برای هزینه آب و برق و کرایه کنار بگذارم، مجبورم هر ماهی را 4 برابر
قیمت بفروشم. امسال تا حالا که بازار خوب بوده و من از 2 هفته پیش 2 هزار
تا ماهی و 500 تا تنگ فروختهام. الان هم حدود 3 هزار تا ماهی خریدم.»
سرنوشت ماهی قرمز
سالی 20 میلیون ماهی قرمز و سفید و سیاه تکثیر میشوند و پرورش مییابند
که سفره عیدمان را رنگین کنند. این همه ماهی به دنیا میآید و هر دست که
میگردد سود سرشاری برای عدهای دارد و آخرش؟
بیش از 70 درصد این ماهیها در همان هفتههای ابتدایی از بین میروند.
موجوداتی که بیگناه و ناخواسته قربانی سفرههای عید ما میشوند. چند سالی
است که حامیان حقوق حیوانات برای حذف ماهی قرمز از سفره هفت سین و جلوگیری
از زایش و مرگ این موجودات زیبا دست به کار شدهاند و با آموزش و فرهنگسازی
در فضای مجازی از مردم میخواهند برای حفظ جان ماهیها و نجات آنها تا
جایی که میتوانند از خرید آنها خودداری کنند. البته در مقابل عدهای هم
عنوان میکنند باید به مردم آموزش داد که چگونه از ماهی قرمز نگهداری کرد و
پس از پایان نوروز در کدام حوض و رودخانه و استخر رها
کرد.
رقص ماهیها در تنگهای شیشهای زمانی زیبا بهنظر میرسد که یادمان باشد آنها هم حق زیستن دارند.ایران