کد خبر: ۹۹۲۰۹
تاریخ انتشار: ۰۰:۵۹ - ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ - 2016February 29
شفا آنلاین>اجتماعی>«کودکان کار» سال‌هاست یکی از معضلات شناخته‌شده پایتخت است. کودکان کم‌سن‌و‌سالی که به جای کودکی و رفتن به مدرسه، پشت چراغ‌های قرمز و سر چهارراه‌ها یا در کارگاه‌های زیرپله‌ای و آجرپزی مشغول کار هستند.
به گزارش شفا آنلاین، اما در کنار این، یک معضل کمتردیده‌شده‌ای در تهران وجود دارد که تاکنون به آن پرداخته نشده، معضلی به نام «کهن‌سالان کار» کهن‌سالانی که به جای استراحت در دوران بازنشستگی و پیری مجبور شده‌اند برای گذران زندگی و تأمین هزینه‌های زندگی مثل سال‌های نوجوانی و جوانی‌شان کار کنند. افراد مسنی که پشت بیشتر چراغ قرمزها و چهارراه‌ها و پیاده‌روهای شهر در حال دست‌فروشی هستند، درست مثل کودکان کار، گل و عروسک و فال می‌فروشند یا در حال گدایی هستند. 

در یک شرایط ایده‌آل و آرمانی، آدم‌ها دوران بازنشستگی و پیری را باید در خانه بگذرانند. باید با اندوخته سی‌واندی سال کار، زندگی راحتی داشته باشند، مسافرت بروند و دور سفره بازشان نوه‌ها و فرزندانشان بنشینند و دوران خوش بازنشستگی را با آنها سپری کنند.


دورن بازنشستگی در حقیقت دوران آسایش است. دورانی که به آدم‌ها فرصت می‌دهد تا از روزهای باقی‌مانده از زندگی‌شان لذت ببرند، در فعالیت‌های اجتماعی سهیم شوند، به کارهایی برسند که هیچ‌وقت فرصت انجام‌دادنش را نداشته‌اند، آرزوهای دست‌نیافته‌شان را محقق کنند و از زندگی لذت ببرند. دورانی که آدم‌هایی که بیشترشان از نوجوانی و جوانی کار کرده‌اند این فرصت را پیدا کنند تا دید دیگری نسبت به زندگی پیدا کنند، در پارک‌های نزدیک محل سکونتشان روزنامه بخوانند و به همراه شریک زندگی‌شان به گلدان‌های کوچک آپارتمانی‌شان رسیدگی کنند یا برای ادامه زندگی به شهرهای کوچک‌تر مهاجرت کنند. اما این تصویر چقدر برای ذهن ما آشناست؟ چقدر از بازنشستگان را می‌شناسیم که این شیوه زندگی را برگزیده‌اند و از بازنشستگی‌شان لذت می‌برند؟

در بسیاری از مواقع سن بازنشستگی برای افراد دلهره‌آور می‌شود. سنی که حقوق و مزایای آنها کاهش پیدا می‌کند و آنها مجبورند برای گذران زندگی به کار دیگری روی بیاورند. بخش عمده‌ای از رانندگان تاکسی سرویس‌های محلی را همین پدربزرگانی تشکیل می‌دهند که در کهن‌سالی نیز فرصت فراغت نخواهند داشت. آنهایی که در ٦٠سالگی باید خرج ازدواج فرزندانشان را مهیا کنند. آنهایی که درست است بازنشسته شده‌اند اما در مخارجشان تغییری رخ نداده و حقوق بازنشستگی کفاف اجاره خانه و داروهای آنها و مخارج تحصیل و زندگی فرزندانشان را نخواهد داد و شاید همین می‌شود که در کنار پدیده کودکان کار که جزء معضلات اصلی شهری محسوب می‌شود، کار کهن‌سالان هم در شهرهای بزرگ و کوچک رواج پیدا کرده است.


در چهارراه‌های کلان‌شهرها در کنار هر کودک کار گل‌فروش می‌شود پیرزن و پیرمردی را دید که کوله‌های پر از فال و دستمال کاغذی را روی پشتشان می‌کشند و به رانندگان کلافه از ترافیک التماس می‌کنند که یکی از اجناسشان را خریداری کنند. بخش زیادی از دست‌فروشان شهر را هم همین کهن‌سالان تشکیل می‌دهند. آنهایی که باید استراحت کنند، اما فرصتی برای این کار ندارند و حتی بیشتر از دوران کار و فعالیت جوانی‌شان می‌دوند تا شاید باری از دوش خود و خانواده‌شان بردارند. مطابق قانون بازنشستگی، در ایران اگر سن‌ مرد به‌ ٦٠ سال‌ تمام‌ و سن‌ زن‌ به‌ ٥٥ سال‌ تمام‌ رسیده‌ باشد، این سن، سن مطلوب بازنشستگی است. این در حالی است که با صحبت‌کردن با دست‌فروشان و افرادی که به شغل‌های دوم روی آورده‌اند می‌توان به این نکته مهم رسید که بسیاری از بازنشستگان کشور پس از این سن، باز هم کار می‌کنند. 
محسن ایزدخواه، فعال کارگری و عضو هیأت‌مدیره صندوق بیمه اجتماعی روستاییان و عشایر در در پاسخ به این سؤال که دلیل اینکه در کشور ما بازنشستگان پس از رسیدن به سن بازنشستگی باز هم به دنبال کار می‌روند چیست، گفت: «دو دلیل عمده برای اشتغال مجدد بازنشستگان و کهن‌سالان تفسیر می‌شود. این مسئله یک دلیل عمومی دارد و آن این است که در حدفاصل سال‌های ١٣٨٤ تا ١٣٩٢ به طرز بی‌سابقه‌ای با پدیده فروپاشی نسبی طبقه متوسط درآمدی و همچنین گسترش بی‌سابقه فقر روبه‌رو بودیم. برآوردهای رسمی نشان می‌دهد خط فقر در غیر تهران بالغ بر یک‌و‌نیم ‌میلیون تومان و در تهران بالای دو ‌میلیون تومان است. بنا بر اقرار مدیران صندوق‌های بازنشستگی بیش از ٧٥ تا ٨٠ درصد مستمری‌بگیران زیر یک‌ میلیون تومان دریافت می‌کنند و به عبارتی آنها برای تأمین هزینه‌های زندگی خودشان و رسیدن به خط فقر که خطی حداقلی است با پدیده کار مجدد روبه‌رو می‌شوند».

او افزود: «دلیل اختصاصی این مسئله این است؛ در حالی که هزینه‌های زندگی به طرز وسیعی افزایش پیدا کرده است، در طول چهار دهه گذشته ما همواره با تورم دورقمی روبه‌رو بوده‌ایم و درآمد حقوق‌بگیران ثابت و بازنشسته عملا با بحران جدی در تنظیم بودجه خانوار روبه‌روست. با توجه به اینکه به لحاظ فرهنگی و اجتماعی افراد بازنشسته به‌طور نسبی در مقایسه با حقوق‌بگیران فشار هزینه‌های زندگی را بیشتر تحمل می‌کنند؛ این مسئله ناشی از دو مسئله است: یکی به لحاظ ساختار فرهنگی و اجتماعی است که معمولا بخشی از هزینه‌های فرزندان، حتی آنهایی که ازدواج کرده‌اند همچنان بر دوش خانوار سنگینی می‌کند. نکته دوم که بسیار حائز اهمیت است، هزینه‌های درمان کهن‌سالان است. بررسی‌ها نشان می‌دهد اثرگذاری نرخ تورم در حوزه بهداشت و درمان دوونیم برابر بیشتر از نرخ تورم اعلامی است. یعنی اگر ما تورم ٢٠درصدی داریم، آثارش در حوزه بهداشت و درمان بیش از ٥٠ درصد خواهد بود». ایزدخواه تأکید کرد: «بنابراین استعداد بیشتری در هزینه‌های کمرشکن درمان در طبقه بازنشستگان وجود دارد. نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، این است که در طول همین دوره ٢٠ساله درحالی‌که سطح عمومی قیمت‌ها سه‌ونیم برابر شده، شاخص هزینه سلامت ٧١ برابر شده، همچنین اگر ابعاد دیگری از تورم را نگاه کنیم، می‌بینیم در همین دوره شاخص هزینه‌های تفریح و تحصیل ٥٤ برابر شده.

به عبارت دیگر با توجه به هیجان و جوی که سال‌هاست در کشور حاکم شده که مردم علاقه دارند فرزندانشان تحصیلات عالیه داشته باشند، بنابراین بخش مهمی از درآمدهای خانوار در حوزه آموزش عالی هزینه می‌شود و این یکی از فشارهای کمرشکن روی خانواده‌هاست». این فعال کارگری با اشاره به اینکه از کل آموزش عالی فقط هزينه ١٦ درصد دانشجویان با دولت است و بقیه روی دوش خانوار است، افزود: «نکته دیگری که باید خاطرنشان کرد باز در حوزه سلامت و طرح تحول سلامت است. با وجود اینکه در حوزه بستری، طرح تحول سلامت هزینه‌ها را ١٠ درصد کاهش داده اما به علت بالارفتن تعرفه‌های نسبی خدمات و با توجه به اینکه بیش از ٧٠ درصد مراجعه‌کنندگان به مراکز کلینیکی و پاراکلینیکی به صورت سرپایی درمان می‌شوند از این بابت نیز هزینه‌های افراد کهن‌سال در حوزه بهداشت و درمان بسیار رشد کرده است.

بنابراین براساس این رویکرد، این طبقه به طور ناخواسته در این تله فقر گرفتار شده و وقتی با کهن‌سالان و بازنشستگان دست‌فروش با فشار و برخوردهای انتظامی برخورد می‌شود، علاوه بر اینکه ظلم مضاعفی به این طبقه است، همچنین برخورد با معلول است. اگر قرار است کهن‌سالان و بازنشستگان در آسایش و آرامش باشند در درجه اول این وظیفه دولت‌هاست که شاخص‌های کلان اقتصادی و اجتماعی را بهبود ببخشند و بتوانند یک حقوق آبرومند که عزت و کرامت انسانی بازنشستگان را به آنها بازگرداند به آنها پرداخت کنند».

یعقوب راننده آژانسی در یکی از شهرک‌های تهران است، او ٦٢ساله است و بازنشسته ایران خودرو. یعقوب کارگر ساده‌ای در این شرکت خودرو‌سازی بوده و حقوق ماهانه‌اش یک‌میلیون‌و ٣٠٠‌ هزار تومان است. او دو سال است بازنشسته شده و می‌گوید: «من قبل از بازنشستگی هم شب‌ها روی ماشین کار می‌کردم و حالا صبح‌ها هم اضافه شده. سه فرزند دارم، هر سه دانشجوی دانشگاه آزاد هستند. یکی در مقطع کارشناسی‌ارشد و دو نفرشان هم در مقطع کارشناسی؛ تقریبا سالی ١٢‌ میلیون هزینه تحصیل آنهاست. پسرم در آستانه ازدواج است و ما مستأجریم و ماهی یک ‌میلیون تومان اجاره می‌دهیم. آن وقت تو توقع‌ داری من در بازنشستگی با آب‌پاش به گل‌ها آب بدهم؟»

سن موردنیاز برای احراز بازنشستگی در مقررات فعلی تأمین اجتماعی موارد متفاوتی را دربر می‌گیرد. برای مثال در مشاغل سخت و زیان‌آور و قانون بازنشستگی جانبازان با ۲۰ سال سابقه، شرط سنی لحاظ نمی‌شود و فقط داشتن سنوات مندرج در قانون برای بازنشستگی کفایت می‌کند. همچنین خانم‌های مشغول به کار در کارگاه‌های مشمول قانون کار با ۴۲ سال سن و ۲۰ سال سابقه می‌توانند با ۲۰ روز حقوق بازنشسته شوند. بازنشستگی با ۵۰ سال سن و ۳۰ سال سابقه برای آقایان و ۴۵ سال سن و ۳۰ سال سابقه برای خانم‌ها نیز یکی دیگر از اشکال بازنشستگی است که مشمولان این بند با ۳۰ روز حقوق بازنشسته می‌شوند. در مورد دیگر، آقایان با ۶۰ سال سن و ۱۰ سال سابقه و خانم‌ها با ۵۵ سال سن و ۲۰ سال سابقه با ۲۰ روز حقوق می‌توانند درخواست بازنشستگی کنند.

اما با یک نگاه سرسری به سطح شهر می‌بینیم که زنان و مردانی که وقت بازنشستگی‌شان رسیده هنوز رسما بازنشسته نشده‌اند، آنها هنوز می‌دوند و تلاش می‌کنند، چون نقطه آرامششان بسیار دور است و برای رسیدن به آن و بازنشسته‌شدن باید بیشتر کار کنند. شرق

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: