به گزارش شفا آنلاین،عبدالرضا محمدی، پرستار 47 ساله اصفهانی که طی 25 سال فعالیت در بخشهای
مختلف بیمارستان های استان اصفهان و تهران بارها مورد تجلیل و
قدردانی قرار گرفته است رمز این موفقیت را پشتکار و خدمت عاشقانه میداند.
وی از سالهای دور و انگیزه اش برای پرستاری میگوید: از دوران کودکی با هنر پرستاری آشنا بودم، چراکه پدرم پرستار بود و واژههای بسیار زیبایی را از زبان او و همکارانش در خصوص این حرفه مهم شنیده بودم. عبدالرضا محمدی ادامه داد:با گذشت دوره نوجوانی باید برای آینده تصمیم جدی میگرفتم و به موفقیت دست پیدا میکردم. یک روز همکار پدرم به من گفت با روحیهای که در تو سراغ دارم، گمان میکنم در حرفه پرستاری موفق شوی. این همان جملهای بود که منتظر شنیدنش بودم تا اینکه با حضور در جبهه نبرد بر این تصمیمم مصمم تر شدم.
پرستار نمونه کشور در رابطه با حضورش در جنگ تحمیلی گفت: مانند بسیاری از مردان آن زمان، حضور در جبهه برایم عاشقانه ترین کار بود. با وجود اینکه از نواحی مختلف مجروح شدم و 13 مرتبه طعم تلخ جراحی را چشیدم، لحظهای از بابت حضور در جبهه نبرد پشیمان نشدم بلکه با گذشت سالهای طولانی از آن دوران، به این واقعیت رسیده ام که دلیل موفقیت در حوزه پرستاری و احساس لذت بخشی که از فعالیت در این فضا به دست میآورم، در همان روزهایی نهفته است که بدون ملاقات کننده و همراه، عملهای جراحی سختی را تجربه میکردم و به واسطه برخوردهای خوب و بدی که با من میشد، به خود قول میدادم، وقتی بهبود پیدا کردم و به عنوان یک پرستار مشغول به کار شدم، در رشته خود بهترین خواهم بود.
رموز آموزههای پدر
پدر، اسطوره تمام مراحل زندگیم بود، بهترین فاکتورهای اخلاقی را در کنار
او و از آمــــــــوزه هایش آموخته ام و به داشتن چنین پدری افتخار میکنم.
زیرا اگر چه 17ساله بودم که او را از دست دادم، اما هنوز هم در میان
دوستان، آشنایان و اقوام از او به نیکی یاد میشود و همواره اعتقاد دارم
اگر خود را پسر آن بزرگمرد میدانم، باید رفتارهایم به او شبیه باشد.
محمدی با بیان این جملات افزود: محال بود از دست پدرم کاری بر آید و برای نیازمندان انجام ندهد، حتی مواقع بسیاری بود که خود رانادیده میگرفت و به نیازمندان توجه میکرد. بدون تردید این رفتارهای پدر در ذهنم نقش بسته بود تا اینکه با بستری شدنهای مکرر در بیمارستان به دلیل جراحتهای ناشی از جنگ، تجارب زیادی کسب کردم.
برخی از پرستاران خوش برخورد بودند، اما تعدادی از آنها به دلیل شرایط
نامناسب بیمار، رفتار خوبی نداشتند و همه این مسائل باعث شد از زمانی که
رسالت پرستاری را عهده دار شدم، به دنبال این باشم اگر بیماری از من تقاضای
کمک کرد از درخواستش پشیمان نشود، بلکه احساس آرامش کند. همچنین ناخودآگاه
توجهم به بیمارانی معطوف میشود که مورد حمایت و سفارش فرد خاصی نیستند،
اوضاع اقتصادی نابسامانی دارند یا اینکه به دلایل مختلف ملاقاتی و همراه
ندارند.
لمس احساسی ناب
25 سال از کار بالینی و ارتباط مستقیم عبدالرضا محمدی با بیماران در بخش
مراقبتهای ویژه، آنکولوژی، اورژانسهای مختلف و پیش بیمارستانی میگذرد و
بیتردید سابقهای که از خود به جای گذاشته، باعث شده در طول این سالها،
بارها مورد قدردانی و تجلیل قرار بگیرد.
وی در این خصوص گفت: در طول سالها فعالیت در بخشهای مختلف درمانی، با بیمارانی برخورد داشتم که وضعیت مناسبی نداشتند و مسئولان مراکز درمانی حاضر به رسیدگی به وضعیت آنها و رفع مشکلاتشان نبودند، اما همین موضوع عامل اصلی بود تا علاقهمند باشم به آنها کمک کنم و کاری را انجام دهم که به دلایل مختلف دیگران قادر به انجام آن نبودند.
محمدی با یادآوری سالهای قبل و فعالیتش در یکی از مهم ترین مراکز مبارزه با سرطان در اصفهان، به پیرمردی اشاره کرد که در ناحیه صورت دچار تودهای عفونی شده بود و پرستاران مربوطه به دلیل ترشحات متعفنی که ناشی از زخم صورت پیرمرد بود، انجام اقدامات درمانی وی را با ناراحتی دنبال می کردند. روزی پیرمردی بهسرعت خود را به سرویس بهداشتی رساند، جلو رفتم و دیدم پیرمرد در حال گریه کردن است، از او پرسیدم چه شده پدر جان گفت به قدری بد بو شده ام که کسی حاضر نیست به من کمک کند. ترشحات توده عفونی صورت پیرمرد از میان محاسن بلندش به پایین میریخت و جلوه بدی داشت.
نمیتوانستم او را در آن وضعیت تنها بگذارم، کسی حاضر به اصلاح صورت او و آماده کردنش برای انتقال به اتاق عمل نبود.
دست به کار شدم، پیرمرد را به حمام بردم و پس از نظافت او، با یکی از جراحان صحبت و تقاضا کردم برداشتن توده عفونی را از صورت پیرمرد بر عهده بگیرد او ابتدا از انجام این کار ممانعت کرد زیرا میدانست جراحی سختی خواهد بود ضمن اینکه تعویض پانسمان و پاکسازی عفونت صورت پیرمرد موضوعی مهم بود. به او گفتم قول میدهم تمام مراقبتهای بعد از عمل را بر عهده بگیرم.
بالاخره آن پزشک وظیفه شناس پذیرفت و جراحی را انجام داد، من
هم روزانه دو مرتبه پانسمان پیرمرد را عوض میکردم تا اینکه در پایان 14
روز او با وضعیت بسیار مناسب مرخص شد. یک سال بعد، در سالن انتظار
بیمارستان متوجه فردی شدم که به سمتم میآمد و قصد داشت دستانم را ببوسد.
همان پیرمرد بود، میگفت کاری برایم انجام دادی که حتی فرزندانم از انجام
آن دوری میکردند اما من شبیه او فکر نمیکردم زیرا وارد آن حرفه شدهبودم
تا کاری را انجام دهم که سایرین از عهده آن بر نمیآمدند.
محمدی با بیان این جمله گفت: خداوند را شاکرم که گام هایم را به سمت این
مسیر هدایت کرد و هر بار با کمک کردن به یک انسان و نجات جانش احساس نابی
را تجربه میکنم که در جای دیگری قابل درک و لمس نیست.
موهبت زندگی
همسر این پرستار باسابقه و نمونه کشور نیز به عنوان یکی از پرستاران نمونه
کشور تجلیل شده است، او دخترش را موهبت خدادادی و ثمره معنوی زندگی مشترک
شان میداند و در این رابطه میگوید: نجات جان یک انسان ارزشمند ترین فرصتی
است که خداوند در اختیارم قرار داده تا بتوانم ردپای مثبتی از خود به جا
بگذارم. به همین خاطر حتی مواقعی که در مرخصی استحقاقی به سر میبرم، عهد
خود را از یاد نمیبرم و هر زمان که بتوانم کمک حال کسی باشم، دریغ
نمیکنم.
این اعتقاد من است و به همین خاطر انتظار هیچ گونه تشویق و پاداشی ندارم زیرا معتقدم کارهایم از نظر خالق مهربان دور نمیماند و قطعاً به همین دلیل است که پاداش باور قلبی ام را با موهبتی همچون دخترم سحر به من و همسر خوبم بخشیده است، علاوه بر این هر سه نفر ما از زندگی احساس رضایت میکنیم که این بزرگترین هدیه در زندگیهای پر فراز و نشیب امروز است.
البته بدون شک لازمه حضور مؤثر و مداوم در حرفه پرستاری، خدمت بدون چشمداشت است که در وجود تمام پرستاران موفق به ودیعه گذاشته شده است، اما آنچه مایه دلــــسردی میشود این است که پرستاران اورژانس و فوریتهای پزشکی در نوسان بیشتری هستند، حساسیتهای شغلی بالاتــــری را تجربه میکنند و از نظر حقوق دریافتی وضعیت نامناسب تری دارند، در حـــــالی که کمرنگ شدن انگیزه این عزیزان، نادیده گرفته شدن و نارضایتی آنها، به نفع جامعه نیست.ایران