شفا آنلاین>اجتماعی>سلامت>نبود یک مرزبندی قابل استناد و در نتیجه ایجاد تداخل میان حدود وظایف رشتههای مختلف پزشکی، یکی از واقعیتهای تلخ و غیرقابل کتمان نظام سلامت ایران است.
به گزارش
شفا آنلاین، به نقل از سپید پاتولوژیستها متخصصان علومآزمایشگاهی را قبول ندارند و اپتومتریستها،
پزشکان چشم را فاقد صلاحیت برای تجویز عینک میدانند. دندانپزشکان و
ارتودنتیستها سرسازش ندارند.
جراحان پلاستیک گلایهمند از ورود متخصصان فک
و صورت به حوزه تخصصی خود هستند و
رادیولوژیستها سونوگرافی را حق خود
میدانند و در اعتراض به اعطای مجوز سونوگرافی به متخصصان زنان و زایمان،
به تجمع مقابل ساختمان وزارت بهداشت میپردازند و نیروی بازداشتی تحویل
میدهند. در این میان گویا تنها مسالهای که اهمیت ندارد، جان مردم است.
برخی
کارشناسان به فضای آرام درمان طی دهه گذشته اشاره میکنند و معتقدند زمانی
در ایران هرکسی اجازه انجام جراحی زیبایی نداشت و این مهم فقط در انحصار
جراحان پلاستیک بود.
اما ابلاغ یک دستورالعمل مبنیبر اینکه هرکس در حوزه
جراحی خود، امکان انجام جراحی زیبایی نیز دارد، همه چیز را تغییر داد و
بسیاری از مرزبندیها را از بین برد.نتیجه اینکه امروز جراح گوش و حلق و
بینی ما میگوید که بیش از 10 سال اصلا جراحی گوش انجام نداده است. اینکه
دهها میلیون تومان هزینه تربیت یک جراح در این مملکت شده است، به کنار.
آنچه دردناک است، نیاز مبرم برخی مناطق محروم به جراحانی است که مسائل
مالی، آنها را از مسیر اصلی خدمت منحرف کرده است.
متخصصانی که دروغ میگویند سید
مهدی موسویزاده، فوق تخصص جراحی پلاستیک، ترمیمی و زیبایی است که دل
پردردی از دخالتهای بیشمار افراد فاقد دانش در حوزه تخصصی خود دارد. وی
با اشاره به اینکه این افراد به راحتی در تبلیغات، به
مردم دروغ میگویند و خود را متخصص معرفی میکنند، میگوید: «درحالی که
هیچ مدرک تخصصی در زمینه زیبایی ندارند و با سوءاستفاده از اعتماد مردم
انبوهی از مشکلات، شکایات و عوارض جراحی را به بار میآورند.»
مهدی
جعفری یک جراح فک و صورت است که ادعا دارد اصلا وارد حوزه زیبایی نمیشود و
فقط در زمینه درمان ارائه خدمت میکند. وی وقوع برخی
همپوشانیها میان رشتههای جراحی پلاستیک، گوش و حلق و بینی و فک و صورت
را طبیعی میداند و میگوید: «در حوزه تخصصی ما بخشهایی وجود دارد که جزئی
جدانشدنی از جراحی فک و صورت است و غیر از تخصص فک و صورت، هیچ رشته دیگری
به آن ورود نمیکند...
همچنین
برخی جراحیهای فک، نوعی جراحی زیبایی محسوب میشود که همه رشتهها از
جمله جراحی پلاستیک نیز این مساله را قبول دارند. برخی جراحیها مثل
رینوپلاستی هم وجود دارد که میان این تخصصها مشترک است.» وی ادامه میدهد:
«این دست همپوشانیها، نه فقط در مورد رشتههای فک و صورت و پلاستیک، بلکه
در حوزه جراحی زنان، جراحی عمومی، جراحی پلاستیک، ساکشن چربی شکم و... نیز
وجود دارد.»
«همپوشانی
خدمات در میان رشتهها لاجرم وجود دارد و این مساله در همه کشورها جاری
است.» این را معاون نظارت و برنامهریزی سازمان نظام پزشکی میگوید
و ادامه میدهد: «مثلا در رشته داخلی و رشته جراحی نیز برخی معاینات
مداخلهگر ازسوی جراح انجام میشود که این مساله به نوعی پذیرفته شده است.»
محمد جهانگیری با بیان اینکه نمیتوان مشخص کرد که بیشترین همپوشانیها در
میان کدام رشتهها وجود دارد، تصریح میکند: «در بعضی موارد، از آنجاکه
مباحث تعرفهای بارزتر است و نمود بیشتری دارد، اختلافها ملموستر است.»
ریشه مشکل در گروههای فشار درحالی
که در تمام دنیا مرسوم است که کوریکلومهای آموزشی رشتههای مختلف پزشکی،
به شکل دقیق حدود وظایف آن رشته خاص را مشخص میکنند، در ایران اما وضعیت
متفاوت است و انگار یک جای کار میلنگد. موسویزاده که یکی از اعضای هیات
علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی است، میگوید: «مرزهای میان رشتهای در
کوریکلومهای آموزشی کاملا مشخص شده، اما افرادی با سوءاستفاده از نفوذ
خود در لایههای فوقانی وزارت بهداشت، براساس تشخیص و منفعت خود،
کوریکلومها را دستکاری میکنند و این اتفاق امروز به یک روال عادی تبدیل
شده است.»
وی میافزاید: «حتی اگر در جایی توان دست بردن در کوریکلوم وجود
نداشته باشد، مرزبندیها اجرا نمیشود و باز براساس منفعت شخصی عمل میشود
که درنهایت دود آن به چشم مردم میرود.»
جعفری
هم که عضو هیات علمی دانشگاه آزاد است و بخشی از تحصیلات خود را در کشور
امریکا گذرانده، به تجربه مشابه آمریکا در این زمینه اشاره میکند و
میگوید: «در این کشور زمانی که فردی وارد رشته جراحی فک و صورت میشود،
واحد آموزشی دو انتخاب را پیش روی وی قرار میدهد. اینکه آیا متقاضی، تمایل
به انجام زیبایی بینی، پلک و ابرو را هم دارد یا خیر؟ اگر قصد انجام این
کار را دارد، باید به مدت 2 سال دیگر در دانشکده پزشکی تخصص بخواند و سپس
علاوهبر جراحی فک و صورت، درجه دکترای پزشکی به وی اعطا میشود که اصطلاح
آن دابل کوالیفاید است.»
وی ادامه میدهد: «این افراد وقتی از دانشگاه
خارج میشوند، به جای 4 سال، 6 سال درس تخصصی خواندهاند و دکترای پزشکی
نیز اخذ کردهاند.
گروه دیگر نیز تنها تحصیلات دندانپزشکی را انجام میدهند
و وارد حیطههای دیگر نمیشوند. کسانی هم که دوره 4 ساله گذراندهاند،
جراحی بینی انجام نمیدهند.» جعفری با یادآوری اینکه 15 سال پیش، تلاشهایی
صورت گرفت تا در ایران هم این طرح پیادهسازی شود، تصریح میکند:
«متاسفانه برخی ناهماهنگی از درون رشته، این برنامه را منتفی کرد. افراد
قدیمیتر در این زمینه تصمیمگیر و تعیین کننده بودند و همینها از این
نگران بودند که جوانترها با تحصیلات جدید، میدان را از آنها بربایند.»
معاون
نظارت و برنامهریزی سازمان نظام پزشکی پاسخ روشنی برای ادعای مطرح شده در
زمینه دستکاری کوریکلومها ازسوی افراد بانفوذ در بدنه وزارت بهداشت
ندارد. جهانگیری معتقد است که علیرغم تعریف مرزبندیها در قوانین و ماده
واحده، اما در حطیه خدمات پزشکی، اصلا نمیتوان یک مرزبندی شفاف انجام داد.
وی همپوشانیها را توام با اختلاف نظرات کارشناسی میداند و ادامه میدهد:
«سازمان نظام پزشکی و کمیسیونهایی که در هیاتها وجود دارد، در موارد
وجود اختلاف، به آنها رسیدگی میکند.»
قانون چه میگوید؟ قطع
به یقین، قانون نباید در برابر مساله مهم حدود وظایف پزشکان که به طور
مستقیم با جان مردم سروکار دارد، سکوت کرده باشد. موسویزاده به قانونی که
حدود 80 سال پیش در مجلس شورای ملی به تصویب رسیده اشاره میکند و میگوید:
«طبق قانون مذکور، کسی که پزشک عمومی است، میتواند هرکاری انجام دهد،
بدون اینکه دچار مشکل شود. از طرفی در همین قانون دندانپزشکان را بهعنوان
پزشک شناسایی نکردهاند اما امروز به آنها مدرک جراحی فک و دهان میدهند.»
اما گویا قوانین جدیدتری هم در این زمینه وجود دارد.
معاون نظارت و
برنامهریزی سازمان نظام پزشکی به ماده واحده مصوب مجلس شورای اسلامی در
سال 1376 اشاره میکند و میگوید: «مطابق این ماده واحده تشخیص حدود وظایف
رشتههای مختلف پزشکی مطابق قانون برعهده سازمان نظام پزشکی و وزارت بهداشت
است که این مهم با ابلاغ وزیر بهداشت انجام میگیرد.
کمااینکه در بعضی
موارد این کار انجام شد.» جهانگیری میافزاید: «همچنین در ماده 2 قانون
ساختار سازمان نظام پزشکی نیز بحث شفافسازی حیطه وظایف شغلی حرف پزشکی
پیشبینی شده که با هماهنگی وزارت بهداشت این مباحث در دستور کار قرار
خواهد گرفت. ازسوی دیگر کمیسیونهای تخصصی مستقر در دادسراها و هیاتهای
انتظامی نیز در این بحث ورود پیدا میکنند.»
راهکار چیست؟ معاون
نظارت و برنامهریزی سازمان نظام پزشکی میگوید: «با عنایت به همکاریهایی
که انجمنهای علمی تخصصی به لحاظ اجرایی با سازمان نظام پزشکی دارند،
میتوان امیدوار بود که این مسائل قابلیت حل و فصل داشته باشد.»
موسویزاده
نیز هدفگذاریها را نشانه میرود و تصریح میکند: «از آنجاکه گروههای
علمی به صورت دقیق و با جزئیات بهترین نحوه درمان و تشخیص را انجام
میدهند، باید آنها را طوری تربیت کنیم که با دید منافع ملی به این قضایا
نگاه کنند. درواقع اگر از منافع برخی افراد خاص چشمپوشی کنیم، میتوانیم
مرزهای بین رشتهای را به صورت دقیق ترسیم کنیم.» این عضو هیات علمی
دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ادامه میدهد: «همچنین باید در این مسیر
ضمانت اجرایی مقتدری وجود داشته باشد تا مانع از درمانگری افراد فاقد
صلاحیت شود.»
جعفری
نیز راهحل این مشکل را تعیین یک هیات کارشناسی ازسوی وزارت بهداشت
میداند و میگوید: «باید کارگروههایی در این زمینه تشکیل شود تا به شکل
دقیق این مسائل مورد بررسی قرار گرفته، سوابق آموزشی هر رشته سنجیده شود و
درنهایت پایههای آموزشی هر رشته مشخص شود. از این طریق است که میتوان
محدودیتهای رشتههای مختلف را تعیین کرد.»
در
پایان سوالی که در ذهن باقی میماند این است که چرا در مورد برخی خدمات،
نظیر جراحی سوختگی هیچ اختلافی میان رشتههای درگیر مثل جراح عمومی یا جراح
پلاستیک مشاهده نمیشود؟ در حالی که همین دو گروه همواره بر سر مساله بینی
با هم درگیرند. وقتی با این دید قطعات پازل اختلافات میان رشتهای را در
کنار هم میچینیم، به نقش یک عامل تعیین کننده پی میبریم که نام آن «پول»
است.
شاید همین عامل است که صف کمیتههای پزشکی قانونی را شلوغ کرده و
باعث شده یک پزشک بدون چشمداشت مالی چندین ساعت از وقت درآمدزای خود را به
رفت و آمد در این کمیته اختصاص دهد تا از ورود سایر رشتهها به دکان
پولسازی خود جلوگیری کند.