شفا آنلاین>سلامت>دیستروفی عضلانی، یک بیماری ژنتیکی پیشرونده است که با علائم ضعف و آتروفی عضلانی تشخیص داده میشود.
به گزارش
شفا آنلاین، 9 نوع آتروفی عضلانی مطرح است که هر کدام علائم
مشخصه متفاوتی دارد و گروه خاصی از عضلات را درگیر میکند. مبتلایان به
آتروفی عضلانی اغلب علاوه بر اختلال عملکرد عصبی، از مشکلات قلبی و تنفسی
رنج میبرند.
هماکنون هیچ درمان شناختهشدهای برای
آتروفی عضلانی وجود
ندارد، بنابراین، درمان اختلال به طور کلی بر پیشگیری و مدیریت عوارض و
اقدامات حمایتی متمرکز است. تشخیص زودرس و صحیح و درمان به موقع باعث
طولانیتر شدن عمر مبتلایان به دیستروفی عضلانی خواهد شد.
آتروفی
عضلانی، یک واژه عمومی برای تشریح گروهی از اختلالات عضلانی ارثی است که
ذاتا پیشروندهاند و معمولا به ضعف و آتروفی عضلانی با شدتهای مختلف
میانجامد.9 نوع شناخته شده دیستروفی عضلانی، در سن شروع، علائم بالینی،
گروه عضلات درگیر و عوارض با یکدیگر تفاوت دارند. گروههای عضلانی که
معمولا درگیرند عبارتند از عضلات پکتورال، آگزیال و اپندیکولار.
اشکال خاصی
از بیماری ممکن است عضلات قلبی، تنفسی و صورتی را علاوه بر بافتها و
ارگانهایی نظیر مغز، چشمها یا پوست درگیر کنند. اختلال ممکن است در زمان
تولد یا دیرتر، حتی در دهه 7 زندگی تشخیص داده شود. اطلاعات و آمار موجود
در زمینه بار اقتصادی دیستروفی عضلانی در جهان بسیار کم است. شیوع 19 تا 25
مورد از هر 100 هزار نفر جمعیت در قید حیات، برای این بیماری تخمین زده
شده است. دیستروفی دوشن و دیستروفی بکر، عامل بیش از 80درصد تمام موارد
هستند. دیستروفی عضلانی دوشن، شایعترین بیماری عصبی-عضلانی خردسالان است
که شیوع آن در حدود 30 مورد به ازای هر 100 هزار نفر یا1 در هر 3500 تا
5000 نوزاد پسر تازه متولد شده است. سومین دیستروفی عضلانی از لحاظ شیوع،
فشیوکپسولوهومرال (FSHD) است که شیوعی معادل یک مورد در هر 15 تا 20 هزار
نفر برایش محاسبه شده است.
درست و نادرستهای دیستروفی عضلانی دیستروفی
عضلانی یک بیماری ژنتیکی است؛ به این معنا که افراد با این ژنها متولد
میشوند، حتی اگر که بیماریشان در سنین بالاتر عمر تشخیص داده شود.
پاتوژنز دیستروفی عضلانی پیچیده است و بسته به طبقهبندی بیماری تفاوت
دارد. به طور کلی، تخریب عضلانی ناشی میشود از یک پروتئین معیوب که عملکرد
اولیهاش برای تمامیت غشای سلولی، حیاتی است.
وقتی که پروتئین مذکور دیگر
موثر نیست، محتویات سلول ممکن است به درون فضای بین سلولی نشت کند و باعث
نکروز یا آپوپتوز شود. اشکال وابسته به جنس(دیستروفینوپاتیها)، شامل
دیستروفی عضلانی دوشن، دیستروفی عضلانی بکر و دیستروفی عضلانی
امری-دریفوس(Emery-Dreifuss MD) است. در این اشکال وابسته به کروموزوم
ایکس، نقصان باعث تغییر در کدگذاری ژنهای پروتئین دیستروفین میشود.
دیستروفین که به میزان وسیعی در عضلات صاف، اسکلتی، قلبی و نیز بافت مغز
پخش است، برای ثبات ساختاری میوفیبرها ضروری است، بنابراین، تغییر در
عملکرد یا تولید این پروتئین، باعث مستعد شدن عضلات به آسیب و چرخههای
تکرارشونده نکروز و دژنریشن میشود. دیستروفیهای عضلانی مادرزادی،
بیماریهای اتوزومال هستند که در خالصترین شکل خود با کمبود یا فقدان کامل
پروتئین خارج سلولی مروزین(Merosin) مرتبط هستند. هر چند که کمبود مروزین
مسبب 50درصد از موارد دیستروفی عضلانی مادرزادی است، فنوتایپهای فردی اغلب
با موتاسیونها در پروتئینهای مختلف-که عملکردهای سلولی مشابهی
دارند-مرتبط هستند. نتیجه این موتاسیونها، دژنراسیون پیشرونده عضلانی و از
دست رفتن استقلال در حرکات است.
دارودرمانی دیستروفی عضلانی مطالعات
بالینی انجام شده روی دیستروفی عضلانی، اغلب روی مبتلایان به دیستروفی
عضلانی دوشن بودهاند؛ زیرا شایعترین شکل دیستروفی عضلانی است. البته
جمعیتهای نمونه به علت شیوع کم بیماری اغلب کوچکاند. در بیشتر اطلاعات
موجود در زمینه دارودرمانی دیستروفی عضلانی دوشن، درمان با
گلوکوکورتیکوییدها مطرح است.
مطالعات بالینی تصادفی آیندهنگر که در آنها
گروه کنترل از دارونما استفاده کردهاند، روی مبتلایان به دیستروفی عضلانی
دوشن نشان داد که پس از6 ماه درمان با گلوکوکورتیکوییدها، بیماران افزایش قوای عضلانی، کند شدن
روند تحلیل عضله، کاهش خطر اسکولیوز و افزایش عملکرد ریوی را تجربه کردند.
دوزاژ مطلوب در این مطالعات، پردنیزون 75/0 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم
وزن بدن در روز است. حد بیشتر دوز روزانه 30 تا 40 میلیگرم برای این گروه
دارویی پیشنهاد شده است.
دستورالعملهای اخیر شروع گلوکوکورتیکوییدها را در
تمام مبتلایان به دیستروفی عضلانی دوشن در زمانی که عملکرد موتور در آنها
ثابت شده توصیه کردهاند.
هدف، کند کردن روند بیماری قبل از کاهش عملکرد
موتور است. تصمیمگیری در مورد درمان بیماران با گلوکوکورتیکوییدها برای
مدت بیش از 6 ماه، باید به طور فردی و با ارزیابی خطرات در مقابل فواید
انجام شود. یک مطالعه گذشتهنگر، بیماران درمان شده با گلوکوکورتیکوییدها
برای مدت زمان متوسط 8 سال را با بیمارانی که مقدار قابلتوجهی از این گروه
دارویی دریافت نکرده بودند مقایسه کرد. در بیماران تحت درمان با
گلوکوکورتیکوییدها، توانایی حرکات مستقل و بدون کمک 3/3 سال بیشتر از
بیمارانی بود که درمان گلوکوکورتیکوییدها را دریافت نکردند.
به
علاوه، شیوع اسکولیوز به میزان قابلتوجهی در گروه تحت درمان با
گلوکوکورتیکوییدها کمتر بود. با وجود فواید، در بیماران گروه مصرفکننده
گلوکوکورتیکوییدها، به میزان قابلتوجهی میزان شکستگیهای استخوانهای دراز
و شکستگیهای فشاری مهرهها کمتر بود.
اگر تصمیم بر این است که بیماران
برای دوره طولانیتری تحت درمان با گلوکوکورتیکوییدها باشند، عوارض
ناخواسته باید مورد توجه قرار گیرند. الگوهای آلترناتیو برای تجویز روزانه
گلوکوکورتیکوییدها مورد بررسی بودهاند. در مقایسه با تجویز روزانه، تجویز
یک روز در میان گلوکوکورتیکوییدها در ماه ششم باعث کاهش در توان حفظ قدرت
عضلانی شد، بنابراین، تجویز یک روز در میان توصیه نمیشود. یک مطالعه
آیندهنگر تصادفی با استفاده از دارونما و دوسوکور، مصرف کورتیکواستروییدها
فقط در تعطیلات آخر هفته را با مصرف روزانه پردنیزون مقایسه کرد، که تفاوت
قابلتوجهی در نتایج درمانی دو گروه مشاهده نشد.
یک مطالعه آیندهنگر
مقطعی، فواید تجویز طولانیمدت متناوب (10 روز دارو، 10 روز استراحت) را با
تجویز روزانه کورتیکواستروییدها در مبتلایان به دیستروفی عضلانی دوشن
مقایسه کرد. متوسط سن از دست رفتن مستقل حرکات در گروه دریافتکننده دوز
متناوب، 12 سال و در گروه دریافتکننده دوز روزانه، 5/14 سال بود.
داروهای در دست تولید هماکنون
دو داروی جدید اتپلیرسن(Eteplirsen) و دریزاپرسن(Drisapersen) اثرات مثبتی
در گروه کوچکی از مبتلایان به دیستروفی عضلانی دوشن که موتاسیون خاصی
داشتند ایجاد کردهاند. مراحل اولیه مطالعات روی این 2 داروی جدید، فایده و
تغییر قابلتوجهی در «آزمون قدم زدن در 6 دقیقه» را نشان داده است. US.Pharmacist,20 Jan2016