شفا آنلاین>اجتماعی> معلم فداکار جهرمی که به رغم به سر بردن در زمان مرخصی استعلاجی، کلاس درس را به منزل خود انتقال داد، در دومین جشنواره جلوههای معلمی سال جاری مورد تجلیل قرار گرفت.
به گزارش
شفا آنلاین،
این معلم 29 ساله در سه ماه پایانی
سال تحصیلی گذشته به دلیل شکستگی پا از تدریس باز ماند، اما از آنجاکه
نمیخواست دانش آموزانش را تنها بگذارد و شاهد افت تحصیلی آنها باشد،
منزلش را به کلاش درس تبدیل کرد و با نهایت فداکاری دانش آموزان را همراهی
کرد تا در امتحانات آخر سال با موفقیت ظاهر شوند.
هاجر مفیدی محمودآبادی که به عنوان یکی از
معلمان فداکار کشور در سال 1394
انتخاب شده است از انگیزه اش برای چنین تصمیمی گفت: سالها قبل پشت نیمکتهای مدرسهای درس خواندم که در حال
حاضر در آن تدریس میکنم و بخوبی نگرانی و دغدغه دانش آموزان روستایی را
برای کسب علم و احساس راحتی کردن با یک معلم درک میکنم. به همین دلیل وقتی
اواخر فروردین ماه دچار شکستگی از ناحیه مچ پا شدم به هیچ عنوان
قادر به حرکت نبودم، میتوانستم حس و حال دانش آموزانی را درک کنم که به
شیوههای آموزشی آموزگار خود عادت کرده بودند و نمیتوانستند درست قبل از
امتحانات پایانی با شیوه تدریس یک معلم جدید همراه شوند.
علاوه بر
این از آنجا که ساکن روستایی هستم که مدرسه در آن واقع شده است، به
محض اینکه دانش آموزان متوجه مشکلم شدند، همراه والدین شان به
ملاقات من آمدند و با اصرار بسیار از من تقاضا کردند آنها را تنها
نگذارم.
هاجر مفیدی ادامه داد: وضعیت مناسبی نداشتم به گونهای که حتی از عهده
کارهای شخصی ام بر نمیآمدم چه برسد به اینکه بتوانم فرزندانم را تر و خشک
کنم. بدون شک در این موقعیت تدریس به دانش آموزان مدرسه برایم بسیار
سخت تر بود، اما از آنجا که از کودکی به واسطه پشتکار و ارادهای که داشتم
توانسته بودم به هر چه که میخواهم دست پیدا کنم، پس از مشورت با همسرم و
اعضای خانواده، تصمیم گرفتم در منزل به دانش آموزان تدریس کنم و در ماه های
باقیمانده تا امتحانات پایانی تنهایشان نگذارم.
تحقق آرزو
29 سال قبل در روستای محمودآباد از توابع شهرستان جهرم متولد شدم و با
نشستن پشت نیمکتهای کلاس درس مدرسه روستای محمود آباد تصور میکردم بهترین
اتفاق دنیا درجریان است. خوب درس میخواندم و نسبت به معلم کلاس احساس
خیلی خوبی داشتم اما عمر این شادی کوتاه بود، زیرا مقطع پنجم ابتدایی را به
پایان رسانده بودم و برای ادامه تحصیل باید به روستای دیگری میرفتم، اما
در همان زمان خواهر بزرگترم ازدواج کرد و به اجبار پدر ترک تحصیل کردم تا
در انجام امور خانه داری، کشاورزی و دامداری کمک حال پدر و مادر باشم.
هاجر مفیدی با یادآوری آن روزها افزود: حسرت درس خواندن هر لحظه همراهم
بود، اما به قدری مشغول کارهای خانه و بیرون از خانه بودم که نمیتوانستم
لحظهای سراغ مشق و درس بروم.
این حسرت دو سال ادامه پیدا کرد تا اینکه
اصرارهای مداوم به برادرم نتیجه داد و به ثبت نام من در مدرسه شبانه
روزی روستای مجاور رضایت داد. یک روز که پدر خانه نبود، همراه برادرم
بـــــــــــــه نزدیک ترین مدرسه شبانه روزی رفتیم و از آنجا که معدل سال
پنجم ابتدایی ام بالا بود، مدیر مدرسه پذیرفت بدون آزمون ورودی در پایه اول
راهنمایی ثبت نام شوم.
دو سال از دانش آموزان کلاس بزرگتر بودم و باید این
اختلاف سنی را جبران میکردم، برای همین از همان روز نخست سخت تلاش
کردم و به واسطه نمرات خوب، تابستان همان سال مقطع دوم راهنمایی را به صورت
جهشی گذراندم و با پشتکار بالا دوره راهنمایی و پس از آن مقطع دبیرستان را
در مدارس شبانه روزی به پایان رساندم.
معلم فداکار سال 94 با بیان اینکه، ازدواج در دوره پیش دانشگاهی مانعی
برای رسیدن به اهدافم نشد ادامه داد: از همان ابتدا به همسرم گفتم، در طول
مقطع راهنمایی و دبیرستان از حمایتهای دولتی برخوردار بوده ام به همین
خـــاطر قول داده ام با ادامه تحصیل در رشته تربیت معلم، این حمایتها را
جبران کنم.
به لطف خداوند به قولی که داده بودم
عمل کردم و از سال 1384 به استخدام آموزش و پرورش درآمدم. علاقهمند
بودم معلم دانش آموزان محل تولدم شوم از این رو به عنوان یکی از معلمهای
مدرسه 12 فروردین مشغول به کار شدم و پا به کلاسهای درسی گذاشتم که یک روز
پشت نیمکتهای آن آرزوهایم را مشق میکردم.
مرور فداکاری
در مدرسه 12 فروردین به دلیل تعداد اندک دانش آموزان، تنها مقطع پیش
دبستانی و دبستان تدریس میشود، اما مدرسه ظرفیت پذیرش 60 دانش آموز را
دارد به همین دلیل تعدادی دانش آموز از سه روستای همسایه به این مدرسه
میآیند و به این ترتیب 6 پایه ابتدایی با حضور 3 معلم و در 3 کلاس
درس تدریس میشود.
مفیدی با اشاره به این موضوع گفت: به عنوان یکی از
معلمهای مدرسه، پایه سوم و ششم ابتدایی را به دختران و پسران روستا تدریس
میکنم و از آنجا که بومی هستم و به نوعی با همه دانش آموزان پیوند قوم و
خویشی دارم بخوبی آنها را میشناسم و دانش آموزان نیز احساس راحتی بیشتری
با من میکنند. به همین خاطر نمیخواستند معلم جدیدی برای سه ماهه پایانی
سال به آنها تدریس کند و پدیرفته بودند با وجود کوچک بودن فضای منزل ما،
دور تخت من بنشینند و مفاهیم درسی را آموزش ببینند.
علاوه بر این باید برای
امتحانات آخر سال آماده میشدند، از این رو مرور درسها و برگزاری
آزمونهای آمادگی هم در فضای منزل انجام میشد و با پایان کلاس درس، دانش
آموزان خود را موظف میدانستند اتاقی را که در آن کلاس برگزار شده بود جارو
بکشند.
وی خاطر نشان کرد: گذراندن سه ماه از سال تحصیلی در خانه کوچک ما، هم برای
من و هم برای دانش آموزان سخت بود، اما خدا را شاکرم که خانواده با درکی
داشتم و با وجود همسرم که خود معلم است و دغدغه من را بخوبی میفهمید شرایط
به گونهای رقم خورد که از کلاس درس و دانش آموزانم که به آینده آنها
امیدوار هستم دور نماندم.
هنر نوعدوستی
نوعدوستی هنری است که هر فردی قادر به ایفای آن است و بنا بر مقتضیات روحی
و روانی خود سعی در اجرای آن دارد. اما از آنجا که شغل معلمی علاوه بر
آموزش علم، با آموزش مهارتهای زندگی عجین است، این قابلیت را دارد که هنر
نوعدوستی را دوچندان جلوه دهد. معلم فداکار جهرمی که نوعدوستی را به زیبایی
معنا کرده است گفت: همیشه آرزو دارم دانش آموزانی که در طول سالهای
خدمتم وظیفه علم آموزی به آنها را برعهده دارم ادامه تحصیل دهند، جای
من را بگیرند و به روستای محل زندگی شان و سایر دانش آموزان کشور
خدمترسانی کنند.
برای اینکه بتوانم این آرزو را به دانش آموزان القا کنم و حس نوعدوستی را
در وجودشان نهادینه سازم، همواره سعی میکنم بیاموزند که هر آنچه برای خود
میپسندند برای دیگران هم بپسندند، به همین خاطر با وجود اینکه دخترم یکی
از شاگردان پایه سوم ابتدایی کلاس من است، سعی میکنم هیچ تفاوتی
میان او و سایر دانش آموزان نباشد، علاوه بر این تمام تلاشم این است که
موضوعات درسی را به وجود مقدس خداوند ارتباط دهم و خداشناسی را به دانش
آموزان القا کنم تا به بزرگی و اهمیت خداوند پی ببرند.
همچنین به واسطه
ارتباط نزدیک و نسبتی که با دانشآموزان دارم، سعی میکنم تمام کارهای خوب
آنها را در مدرسه و حتی خانه تشویق کنم ضمن اینکه با مطالعات مرتبط و
استفاده مناسب از فضاهای مجازی، اطلاعات خود را به روز نگه میدارم تا
بهترین آموزهها را در اختیار دانش آموزانی قرار دهم که در این سن و سال و
با وجود شرایط زندگی شان، معلم را بهترین الگو برای خود میدانند.
معلم فداکار و جوان جهرمی با وجود اینکه میتواند به همراه همسرش به
شهرهایی با امکانات بیشتر منتقل شود و زندگی راحت تری را تجربه کند، زندگی
در روستایی را انتخاب کرده که حتی یک نانوایی ندارد و مجبور است نان مورد
نیازخانواده را با دستان خود طبخ کند و علاوه بر معلمی به کارهای کشاورزی
نیز بپردازد، زیرا با خود عهد بسته برای آبادانی ایران دست از تلاش و کوشش
بر ندارد.ایران