کد خبر: ۸۹۲۰۲
تاریخ انتشار: ۰۷:۳۰ - ۲۳ آذر ۱۳۹۴ - 2015December 14
شفا آنلاین>اجتماعی> دو مرد 80 و 60 ساله در یکی از روستاهای اطراف همدان پس از 14 ساعت گرفتاری در کولاک و یخبندان به زندگی سلام دوباره کردند.
به گزارش شفا آنلاین،این دو برادر که برای سرکشی به زمین‌های کشاورزی راهی مزارع روستای شیخی جان از توابع شهر مهاجران شهرستان بهار در استان همدان شده بودند، پس از آنکه در کمال ناباوری با کولاک سنگینی مواجه شدند  به یک کلبه چوبی مخروبه پناه برده و اقدام به آتش زدن چوب‌های داخل کلبه کردند.  این دو مرد سرانجام پس از 14 ساعت دست و پنجه نرم کردن با مرگ  به  کمک نیروهای هلال احمر و نیروی  انتظامی نجات یافتند.

مهدی حمزه- رئیس هلال احمر شهرستان بهار -  که همراه 3 امدادگر در این عملیات حضور داشت  گفت: ساعت 14 و 25 دقیقه یکشنبه گذشته طی تماس یکی از اهالی روستای شیخی جان متوجه شدم دو پیرمرد روستایی در جاده‌ای که مورد بی‌مهری واقع شده و دسترسی به آن دشوار است گرفتار کولاک شده‌اند.

  از آنجا که بیشتر نیروهای مرکز درگیر حوادث و امداد رسانی‌های جاده‌ای بودند،  همراه سه نفر از همکارانم، پس از سه ساعت به روستای شیخی جان رسیدیم و با کمک یکی از محلی‌ها که خواهرزاده آن دو پیرمرد بود به سمت منطقه مورد نظر حرکت کردیم.

  وی افزود: با توجه به کولاک شدید و طاقدیس هایی که در اثر سرما در جاده ایجاد شده بود، خودروی امداد داخل یکی از گودال‌ها افتاد که  به سختی توانستیم آن را خارج کنیم. اما از آنجا که وضعیت جاده‌ای بسیار نامناسب بود برای مرتبه دوم خودروی امداد دچار حادثه شد و پس از اینکه به کمک یکی از اهالی شهر مهاجران که راننده لودر بود، خودرو را بیرون کشیدیم، تغییر مسیر دادیم و از مسیر دسترسی محلی که طولانی تر است راه را در پیش گرفتیم و حوالی ساعت 21 شب بود که به منطقه رسیدیم.


دو پیرمرد که بنزین خودروی‌شان تمام شده بود، برای نجات از سرمای استخوان سوز، به کلبه‌ای چوبی در یک کیلومتری آن منطقه پناه برده و از ناحیه دست، پا و صورت دچار سرمازدگی شده بودند، اما به لطف خداوند و با کمک نیروهای امداد و نجات، انتظامی و افراد نوعدوست نجات پیدا کردند.

صفر عدالتی خواهر‌زاده محمد و رحمان زارعی که به طور کامل در جریان حادثه قرار داشت از روز حادثه چنین گفت: ساعت 7 صبح روز یکشنبه دایی کوچکترم محمد زارعی قصد داشت به مزرعه جو برود تا از وضعیت محصولش جویا شود. از آنجا که می‌خواست با ماشین به مزرعه برود به دایی بزرگترم رحمان پیشنهاد داد با او همراه شود تا آب و هوایی عوض کند و به این ترتیب هر دو به سمت زمین‌های کشاورزی روستای شیخی جان که با روستا فاصله چندانی ندارد حرکت کردند. در میانه راه کولاک شد و به دلیل نامناسب بودن وضعیت جاده‌های آن منطقه، تغییرات آب و هوایی و  بارش برف، خودرو در یکی از فرو رفتگی‌های جاده متوقف شد و از حرکت ایستاد. هر چه تلاش کردند نتوانستند خودرو را از گودال خارج کنند، از طرفی شدت سرما مانع حضورشان در خودرو شده بود به همین دلیل تصمیم گرفتند خود را به نقطه‌ای امن برسانند تا از خطر حیوانات درنده و سرمای وحشتناک در امان باشند.
عدالتی ادامه داد: آنها خود را به کلبه مخروبه‌ای که در‌ آن حوالی قرار داشت رساندند. خوشبختانه دایی کوچکترم تلفن همراه داشت بلافاصله با من تماس گرفت و اتفاقی را که رخ داده بود تعریف کرد و آدرس کلبه‌ای که خود را به آنجا رسانده بودند تا با روشن کردن آتش از سرما و حمله حیوانات وحشی محافظت شوند به من داد. به‌سرعت پسر دایی‌ها و چند نفر از اقوام را در جریان ماجرا قرار دادم و همگی برای کمک به آنها راهی شدیم، اما متأسفانه به دلیل شدت کولاک و نا مناسب بودن مسیرامکان پیشروی نداشتیم. کم کم به تاریکی شب نزدیک می‌شدیم و این نگرانی وجود داشت که نتوانیم آنها را پیدا کنیم.

در نهایت تصمیم گرفتیم از جمعیت هلال احمر شهرستان بهار و شهر مهاجران کمک بگیریم. آنها به‌سرعت وارد عمل شدند، اما مشکلات مسیر مانع از اقدام‌های مؤثر آنها شد. در این بین نیروهای انتظامی پاسگاه مهاجران نیز برای کمک آمدند، اما به این نتیجه رسیدیم که نمی‌توان از مسیر پیش‌رو  خود را به حادثه دیدگان رساند، برای همین به یکی از رانندگان خودروی لودر که از اهالی روستای مجاور بود متوسل شدیم. او بدون هیچ چشمداشتی تنها از سر انساندوستی خود را به محل رسانده بود. وی که منطقه را به‌خوبی می‌شناخت پیشنهاد داد از مسیر دیگری برویم. با اینکه راه دورتر می‌شد، اما نجات حادثه دیدگان اهمیت بیشتری داشت.

خوشبختانه نیروهای کمکی حوالی ساعت 22 به کلبه چوبی رسیدند و دایی هایم را در حالی که دچار دودزدگی شده بودند نجات دادند. آنها به زبان فارسی مسلط نیستند و بارها این جمله را به زبان محلی تکرار کرده بودند که تمام لحظه‌های باقی‌مانده عمرشان را مدیون کسانی هستند که برای نجات جان آنها تلاش کرده‌اند.ایران

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: