شفا آنلاین>اجتماعی>سیدمحمدرضا کلانترمعتمدی از چهرههای شاخص جامعه پزشکی در هشت سال جنگ ایران و عراق بود.
به گزارش
شفا آنلاین،به نقل از سپید او متخصص
جراحی عمومی و فوق تخصصی جراحی عروق و تروماست که موقع جنگ یکی از پزشکان
فعال بود و از آموختههایش برای کمک به مجروحین استفاده کرد. به مناسبت
هفته بسیج جمعی از اعضای
سازمان بسیج جامعه پزشکی به دیدار او رفته بودند.
ایسنا بخشی از صحبتهای کلانتر معتمدی را در این دیدار منتشر کرده است.
او
درباره نحوه آشناییاش با شرایط جنگ گفته است: «روزهای ابتدایی جنگ معاون
درمان وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی بودم. دوره جراحی عروق و تروما را
در آمریکا در مدیکال کالج پنسیلوانیا، جایی که همواره شرایطی شبیه به جنگ
داشت، گذرانده بودم. تفریح سیاهپوستان این منطقه تیراندازی به یکدیگر بود و
ما مرتب با مجروحین تیرخورده مواجه بودیم.
من نحوه درمان بیماران با
گازهای شیمیایی را نیز در آمریکا آموخته و قبل از آمدن به ایران با شرایط
جنگی آشنا بودم.» کلانترمعتمدی از خاطرات سخت روزهای جنگ گفته است: «اوایل
جنگ بیمارستانها زیر چادر و نه به شکل بیمارستانهای صحرایی امروز، بلکه
شبیه به شکل سوله بودند. هرچه دشمن قدرت حمله بیشتری پیدا میکرد، ما نیز
بیشتر قدرت دفاعی پیدا میکردیم. روزی دوبار به بیمارستان حمله میشد اما
بمبهایی که روی بیمارستان میریختند، به مدد و یاری خداوند منفجر
نمیشدند. من در دوران جنگ امدادهای غیبی و معجزات زیادی را به چشم دیدم.»
او
خاطره جالبی هم از یک جراحی نادر در بیمارستان صحرایی تعریف کرده است:
«یادم میآید یک روز رزمندهای را آوردند که ترکش به قاعده شریان آئورتش
اصابت کرده بود. من انگشتم را روی پارگی آئورت او گذاشتم و جلوی خونریزی را
گرفتم. امکانات نبود و قطعهای از «پریکارد» یا نرم شامه قلب را برداشتم و
روی سوراخ گذاشتم و دور تا دور آن را به آئورت دوختم و این رزمنده که در
شرایط بسیار بدی بود، زنده ماند.»
کلانترمعتمدی
روزهای جنگ رییس بیمارستان شهدای تجریش بود و امکانات را از بیمارستانهای
مجهز شهرها به بیمارستانهای صحرایی انتقال داده بود: «یکسری دستگاههای
پُرتابل رادیولوژی زیمنس را برای بیمارستان شهدای تجریش خریده بودیم. من که
رئیس بیمارستان بودم، دستور دادم آنها را به جبهه منتقل کنند. امام
خمینی(ره) فرموده بودند حرف اول را جنگ میزند و باید همه چیز در اختیار
جبهه باشد.» او در جراحیهایی هم که در جبهه انجام میداد، اولویتبندی
میکرد: « ما در دوران جنگ با مشکل تریاژ روبهرو بودیم. تریاژ یعنی اگر
قرار بود جراحی مجروحی۱۰ ساعت طول بکشد، اولویت من با ۱۰ بیماری بود که
میتوانستم در آن زمان جراحی کنم.»
این
پزشک گفته است که دوران دفاع مقدس بهترین دوران زندگیاش بوده: »تنها
جایی که احساس میکردم واقعا خدمتگزار هستم در جبهههای جنگ بود و همانجا
بیدرنگ نتیجه خدمت خود را میدیدم. در عملیات «کربلای ۴»،۱۰ شب نتوانستم
خواب کافی داشته باشم اما آنقدر انگیزه بالا و هدف مقدس بود که همه سختیها
را تحمل میکردیم.دوران دفاع مقدس بهترین و مقدسترین دوران زندگی من
بود.»