پزشکان علاقهاي به حوزه سمشناسي ندارند
بهروز
هاشمي، متخصص طب اورژانس و داراي فلوشيپ سمشناسي است. وي در رابطه با
ميزان آشنايي عمومي پزشکان با مسموميت دارويي و درمان آن ميگويد: «از جمله
تفاوت مسموميت با موارد اورژانسي ديگر اين است که پزشکان با داروها و
انواع مسموميت آنها آشنايي زيادي ندارند. چرا که حوزه مسموميت دارويي بسيار
گسترده است و تشخيص نوع مسموميت هم از روي علائم بيمار يا با آزمايشات
بسيار پيچيدهتر از آن است که پزشکان علاقهاي براي فعاليت در اين حوزه
داشته باشند.
چرا که سمشناسي جزئيات بسياري دارد که به ذهن سپردن تمامي نکات بسيار دشوار است. به همين دليل تنها افرادي که در اين زمينه متخصص هستند، ميتوانند به خوبي تشخيص داشته باشند و حتي آنها هم گاه به اين علت که با بيماراني از يک مسموميت خاص خيلي برخورد ندارند، حين مواجهه به درستي نميدانند چه روش درماني ميتواند درست باشد. بايد در نظر داشت دانش سمشناسي به اندازهاي متنوع و گسترده است که در ذهن پزشک نميماند. از سوي ديگر، بيمار هم به علل مختلف، با صداقت به پرسشهاي پزشک جواب نميدهد و مقدار دارو يا ماده مسموم مصرف را کم يا زياد اعلام ميکند. پ
همين دليل
ديگري بر دشوار تشخيص درست مسموميت است و موجب ميشود در خيلي از موارد
پزشک گمراه شود. معضل بعدي پس از تشخيص، درمان مسموميت است. درمانها هم
درمان هايي هستند که با درمانهاي معمول سيستمهاي بهداشتي متفاوتند. مثلا
دارويي مانند آنتروپين، در بيمار معمولي يک ميليگرم تزريق ميشود، اما در
بيمار مسموم ممکن است اين دارو دو، سه، چهار يا حتي هشت ميليگرم هم تزريق
شود.
در سمشناسي در مواجه با بيمار مسموم، همانطور که بيمار از داروها با
دوز بالا استفاده کرده، درمان هم با دوز بالايي از دارو و پادزهر همراه است
که درمان غيرمتعارفي در نوع خودش براي بسياري از پزشکان است. به همين علت
است که بسياري از پزشکان علاقهاي به بخش مسموميت ندارند. بنابراين ضمن
اينکه ترجيح ميدهند يک بيمار مسموم را که هم شايع نيست و هم با بيماري وي
آشنا نيستند، به متخصصان حوزه سمشناسي ارجاع دهند. از سوي ديگر ميتوان
گفت در اکثر نقاط ايران، کساني که واقعاً بتوانند انواع مسموميتها را
مديريت و اداره کنند، بسيار کم هستند.»
امکانات آزمايشگاهي لازم وجود ندارد
اما
متخصصان حوزه سمشناسي با وجود تعداد کم، بدون ابزار و تجهيزات و امکانات
کافي نميتوانند به تشخيص و درمان با کيفيت بالا برسند. هاشمي در رابطه با
امکانات و تجهيزات آزمايشگاههاي سمشناسي در کشور توضيح ميدهد: «با کمبود
تجهيزات آزمايشگاهي مواجه هستيم. بسياري از تجهيزاتي که براي تشخيص سريع
بيماري و مسموميت به کار ميرود، در سال هاي تحريم وارد کشور نشدهاند و
همانهايي هم که در کشور هستند بيشتر در تهران و بيمارستان لقمان موجودند.
امکانات آزمايشگاهي لازم در شهرستانها وجود ندارد. خيلي از بيمارستانها
در شهرستانها يک بخش آيسييو براي بيماران مسموم ندارند.
پزشکان سمشناس
هم با وجود تجهيزات کم به شهرستانها مراجعه نميکنند و در شهرستانها هم
پزشکان به همين علت به سمشناسي روي نميآورند. براي مثال در اصفهان،
آزمايشگاهي که به طور مداوم در بخش سمشناسي کار کند وجود ندارد. تنها يک
آزمايشگاه در طول زمان صبح تا ظهر فعاليت دارد.
بنابراين اگر نمونه خون يک بيمار مسموم بعدازظهر آورده شود تا روز بعد مورد آزمايش قرار نميگيرد. بنابراين در کار پزشک که در ساعات حياتي بايد با جواب آزمايشات تشخيص بدهد چه روش درماني به کار بگيرد، اخلال ايجاد ميشود.» متخصص طب اورژانس در پاسخ به اينکه آيا ميشود تجهيزات آزمايشگاهي را کشور توليد کرد يا نه به «سپيد» گفت: «سياستها در اين زمينه دقيق نبوده است.
چيزي مثل سرم معمولي
بسيار در بخش درمان و مسموميت کاربرد دارد و ساخت آن نيز به فناوري پيچيده
احتياج ندارد. اما گفته ميشود به علت نبود پلاستيکي که سرم در آن
نگهداريشود، امکان ساخت سرم نيست. اين در حالي است که اعلام شده بسياري از
داروهاي پيچيده و کمياب سرطان در کشور ساخته ميشود. بنابراين امکانات در
آن بخش وجود دارد.»
هاشمي در رابطه با راهکار جايگزين نبود تجهيزات آزمايشگاهي پيشنهاد ميدهد: «در بيمارستان لقمان بسته به نوع آزمايش و نوع مسموميت يک آزمايش بين دو تا هشت ساعت طول ميکشد. بنابراين با توجه به تجهيزات و امکانات موجود در کشور راه پيشنهادي، تأکيد بر توجه به علائم خود بيمار است.
در کنگرهها،
همايشها و سمينارهاي آموزشي نيز هدف اصلي آموزش پزشکان عمومي است که
بتوانند با کمترين تجهيزات و در سريعترين زمان ممکن، بهترين تشخيص را
داشته باشند و اقدام به درمان بيمار کنند. هرچند در بخش سمشناسي نيز
پيشرفتهاي بسيار مهمي انجام شده است.
براي مثال در بخش ساخت پادزهرهاي
گزيدگي عنکبوت، عقرب و خصوصاً مار در ايران مانند مشهد پادزهرهاي بسيار
مناسبي تهيه شده است و اين پادزهرها در صورت گزش توسط حيوان، رايگان به
افراد تزريق مي شود. خصوصاً که مارگزيدگي در نواحي مرکزي و کوهستاني کشور
به وفور انجام ميشود و بسياري از خانوادهها نيز توان هزينههاي درماني را
ندارند.»
هاشمي در رابطه با سطوح دارويي که بيمار با آن مسموم شده و سطوح دارويي که براي وي بايد تجويز شود ميگويد: «سطوح دارويي کاربرد زيادي براي ما دارد در خيلي از شهرها به علت کم بودن بيماران مسموم سنجيده نميشود يا چون دانش اينکه بايد دقيقاً چه چيزي پيگيري شود، وجود ندارد، آزمايشگاه آن را نميسنجد.
بلکه نمونههاي آزمايشي را به شهر ديگري که سطوح در ان سنجش ميشود ميفرستد. بنابراين براي مثال در شهري مانند زنجان که فاصله کمي با تهران دارد، نمونههاي آزمايشي به تهران ارسال ميشود و بعد از انجام آزمايش و برگشتن جواب، سپس اقدام به تشخيص و درمان ميشود. در نتيجه بيمار دو تا سه روز در بيمارستان ميماند و درمان با سرعت و تأثير بالا انجام نميشود.
مسموميت به خوبي از بدن خارج نميشود و بيمار با مشکلات بسياري
مواجه ميشود.» هاشمي در پاسخ به اينکه با وجود نبود بخش آيسييو براي
بيماران مسموم چه بر سر بيمار ميآيد ميگويد: «بيمار در آن چند روز بين
بخشهاي مختلف منتقل ميشود. بيمارهاي شهرستاني دو تا سه روز در
بيمارستانهاي شهرستان ميمانند و همين که متوجه ميشوند کاري از دست
بيمارستان برنميآيد بيمار را با هزينه بالا به تهران انتقال ميدهند.»
سمشناسي و طب کار
سمشناسان
بيشتر با مسموميت دارويي سر و کار دارند. مسموميتهاي غذايي شکل سادهتري
از مسموميتها هستند که مواجهه با آنها براي پزشکان عمومي راحتتر باشد.
اما مسموميت با سموم مختلف، گياهان و قارچهاي سمي، هواي آلوده، مواد
راديواکتيو و گزيدگي توسط حيوانات و حشرات در حيطه وظايف سمشناسان قرار
ميگيرد. هاشمي در مورد متخصصين ديگري که در حوزه سمشناسي ميتوانند
فعاليت داشته باشند، توضيح ميدهد: «در حال حاضر به جز همکاراني که فلوشيپ
سمشناسي دارند، پزشکان قانوني هستند که کارهاي سمشناسي را هم ميتوانند
به عهده بگيرند. با اين همه دوره آموزشي آنها نه يک سال و نيم مانند
سمشناسان، بلکه تنها چند ماه است که بسته به دوره آموزشي گاه حتي تا 9 ماه
هم دوره سمشناسي ادامه پيدا ميکند. متخصصين داخلي و طب اورژانس هم به
مدت يک ماه اين دوره را ميگذرانند.»
هاشمي
در رابطه با جايگاه متخصصين سمشناسي در بازرسي محيطهاي شغلي به سپيد
توضيح ميدهد: «اينکه بخواهيم يک محيط کاري را که در معرض مواد مسموم يا
خطرآفرين بررسي کنيم در حيطه بخش طب کار قرار ميگيرد و جزو وظايف
سمشناسان قرار نميگيرد. اين قانون وجود دارد که متخصص طب کار با بررسي
محيط، مشکلات اين موارد را شناسايي ميکند. اگر بيماري خاصي که بر اثر حرفه
افراد به وجود آمده، توسط متخصص مشاهده شد وي را بايد به مراجع مورد نظر،
يعني بخش سمشناسي ارجاع داد. در نتيجه شناسايي محيط کاري يا آلوده به مواد
مسموم در حوزه کاري طب کار است، ولي درمان آن با متخصص سمشناسي است. چرا
که فعالان طب کار بيمارستان ندارد. هرچند که در شرکتهاي بزرگ ترجيح بر اين
است که از متخصصين خارج از سازمان استفاده نشود.
با همه اينها به نظر ميرسد بايد بيش از آنچه که هست به بخش مسموميت دارويي و فراهم آوردن تجهيزات و امکانات آن توجه شود. جوامع روز به روز بيشتر صنعتي ميشوند و خطر آلودگي با مواد شيميايي بيشتر ميشود. همين موضوع بر اهميت توجه به بيماراني که مسموم ميشود ميافزايد.سپید