اماس را از حيث جنبههاي رواني توضيح دهيد؟
به گزارش شفا آنلاین،اماس
ميتواند اثرات رواني و عاطفي بر فرد بگذارد. حتي امکان اينکه بيمار دچار
استرس و افسردگي و به تبع آن دچار پرخاشگري شود، نيز زياد است. از طرف ديگر
کنترل عوامل اضطرابي، مهم ترين نکته در کاهش حملات اماس و کنترل بيماري
است.
عمده توجه پزشکان به مسائل علمي و جسمي بيمار است، در صورتي که مسائل روحي و رواني به اندازه مسائل جسمي براي کنترل بيماري مهم است. به همين خاطر وظيفه کنترل عوامل رواني هم بر عهده بيمار و هم خانواده وي و پزشک معالج است.
کنترل افسردگي و پرخاشگري و استرس و اضطراب باعث کاهش علائم و پيشرفت بيماري ميشود. بنابراين ارتباط زيادي بين جنبههاي نوروسايکولوژيک و علائم جسمي بيمار وجود دارد.
چگونه ميتوان به استراتژيهاي مهم براي بالابردن کيفيت زندگي بيماران اماس دست يافت؟
بيماران
اماس جدا از مردم نيستند و بالابردن کيفيت زندگي براي ساير مردم منجر به
افزايش کيفيت زندگي در بيماران هم ميشود. اما مهمترين نکاتي که براي
افزايش کيفيت زندگي بيماران اماس ميتوان برشمرد، ورزش، پرهيز از سيگار،
استفاده از داروها به صورت منظم و استفاده از تکنيکهاي مقابله با عوامل
استرس است. ورزش منظم در درازمدت نشان داده است که ميتواند کيفيت زندگي را
افزايش دهد. کيفيت زندگي يک جنبه ذهني هم دارد که مهمترين آن پذيرش بيماري
و تفکر و تعقل براساس واقعيتهاي موجود با بيماري است که بيمار ميتواند
با برنامهريزي براي خود و آينده، کيفيت زندگي را افزايش دهد. حمايتهاي
عاطفي هم از سوي جامعه باعث بهبود کيفيت زندگي بيماران ميشود.
اقدامات حمايتي و پرستاري چطور؟
اين
نکته هم از اهميت ويژهاي برخوردار است. حمايتهاي پرستاري و توانبخشي
مهم است. اما توانبخشي فقط فيزيکي نيست، بلکه توانبخشي ذهني عاطفي و
رواني و حتي توانبخشي درجهت ارتقاي سلامت خانواده باشد. دسترسي سريع بيمار
به تيم درمان اعم از پزشک و پرستار و جلوگيري از ايجاد نگراني از راههاي
مهم ارتقاي کيفيت زندگي بوده و حتي مشاورههاي به موقع با افراد صاحبنظر
نيز راهگشا است.
آيا خودتان بهبود نسبي را در بيماري مشاهده کردهايد؟
بيماري
اماس بيماري است که عمدتا به صورت رفت و برگشت عمل ميکند. رعايت بسياري
از جنبهها مانند شرايط روحي، تغذيه و داروي مناسب باعث ميشود، بيماري در
فاز خاموش بماند. هميشه سود داروها نسبت به عوارض آن بيشتر است. بنابراين
توصيه ميشود که داروي
تجويز شده پزشک حتما مصرف شود.
يکي از علائم بيماري اماس خستگي است. چگونه اين خستگي تشخيص داده شود؟
خستگي
يكي از مهمترين علايم ناتوانكننده بيماري اماس است كه ممكن است تمام
زندگي فرد و حتي اشتغال وي را تحت تاثير قرار دهد. گاهي اوقات اطرافيان
بيمار نميتوانند به خوبي اين نشانه را درک كنند، چون علايم آن قابل رويت
نيست. خستگي ميتواند متاثر از علل زيستي، محيطي، هيجاني، دارويي و حتي
شيوه زندگي فرد باشد. خستگي وابسته به بيماري اماس به سادگي ايجاد ميشود.
با زياد شدن دماي بدن افزايش
مييابد و در فعاليت فيزيكي فرد اختلال
ايجاد ميكند. همچنين ممكن است در تمام مراحل بيماري ماندگار شود. ارزيابي
خستگي كار آساني نيست. چراکه معمولا با مشكلات ديگري در بيمار همراه است.
بيمار اماس مبتلا به خستگي ممكن است از درد، عوارض ناخواسته دارويي و حتي
تغييرات خلقي، مثل افسردگي گلايه داشته باشد. گاهي اوقات خستگي همراه با
اختلالات خواب دو چندان ميشود. در بعضي بيماران اختلالات خواب ناشي از
تكرر ادرار و يا گرفتگيهاي عضلاني است. براي تمييز خستگي از پرسشنامه
استفاده ميشود، كه در آن، بيمار به فاكتورهاي مشخص شده در پرسشنامه بر
اساس تجربه شخصي خود امتياز ميدهد.
علت اين خستگي مفرط چيست؟
خستگي
ميتواند به صورت حركتي يا شناختي باشد. در خستگي حركتي بعد از انقباضات
قوي عضلاني، احساس خستگي پديد ميآيد. اما گاهي بيمار برروي عملي تمركز
ميكند و بدون اين كه كار فيزيكي انجام دهد، احساس خستگي ميكند. از بين
رفتن ميلين اعصاب، كه باعث مصرف انرژي زيادي در حين عملكرد الكتروشيميايي
عصب ميشود، محدوديت حركتي و گرفتگيهاي عضلاني، ضعف عضلاني، مشكلات
تعادلي، آتاكسي و تومور، بيتحركي و قرار گرفتن در يک وضعيت به مدت طولاني،
اختلالات خواب كه در نتيجه تكرر ادرار و سفتيهاي عضلاني به وجود ميآيد،
افسردگي و رژيم غذايي نامناسب از علل ايجاد خستگي در بيمار است.
چگونه ميتوان آن را کاهش داد؟
بيمار پيش از هر اقدامي، بايد با پزشک متخصص مغز و اعصاب مشورت کند. نورولوژيست با تجويز دارو بخشي از خستگي انحصاري بيماري را درمان خواهد كرد. اما ورزش هم جايگاه خود را دارد. براي بهرهمند شدن از مزاياي ورزش، بايد تحت نظر فيزيوتراپيست تمرينهاي ورزشي را انجام داد. تمرين درماني باعث بهبود شرايط فيزيكي عمومي، افزايش تحمل، پيشگيري از افسردگي و سلامت قلبي عروقي شده و در برطرف كردن خستگي موثر است.سپید