خبر را دو روز پیش «غلامحسین محسنی اژهای»، سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرد. او در کنار همه خبرهایی که برای اعلام کردن با خودش به هشتاد و هفتمین نشست خبریاش با خبرنگاران آورده بود، یک خبر خوش هم داشت؛ افزایش بخشش از قصاص در میان ایرانیها.
او گفت که در شش ماه نخست امسال، ٢٥١ نفر از حق قصاص خود صرفنظر کردهاند و حالا با توجه به اینکه حق قصاص توسط اولیای دم گذشت شده، این قاتلان قصاص نخواهند شد: «اینها کسانی بودند که قبلا رضایت نگرفته بودند و احکام قطعی شده بود اما اکنون اولیای دم رضایت دادهاند. حق قصاص یک حق شخصی است و شخص یا ولیدم میتواند درخواست قصاص یا رضایت بدهد که خوشبختانه با همکاری شورای حل اختلاف و اجرای احکام تلاش جدی میشود تا جایی که مقدور است رضایت اولیای دم گرفته شود.» اژهای با بیان اینکه خانوادهها باید این گذشت را مغتنم بشمارند، گفت که «امیدواریم این افراد تنبیه شده باشند و دیگر دست به چنین جرایمی نزنند.»
آنطور که آمارهای قوه قضائیه نشان میدهد و سخنگوی قوه قضائیه هم در
نشستهای خبریاش اعلام کرده، درسال ٩٢، ٣٧٥ و درسال ٩٣، ٣٩٥ مورد رضایت
اولیای دم از قصاص اتفاق افتاده است و اینها همه درحالی است که تنها در
نیمه اولسال ٩٤، ٢٥١ مورد بخشش از قصاص وجود داشته است.
«نمی توانیم کسی را بکشیم»
بعد از اعلام آمارهای مربوط به بخشش اولیای دم ٢٥١ مقتول در شش ماه نخست امسال، بحث و نظرهایی دراینباره راه افتاده است؛ اینکه چه شده خانوادههای مقتولان این روزها بیشتر از همیشه میل دارند بیشتر از آنکه انتقام بگیرند، دوست دارند که ببخشند .
شاید یکی از آخرین خانوادههایی که امسال بخشش را به جای انتقام انتخاب کردهاند، خانواده مرد نگهبانی است که ١٠سال پیش دو پسر ١٧ و ١٨ ساله برای دزدی از یکی از واحدهای ایران خودرو، او را به قتل رساندند، درنتیجه یکی از آنها یعنی «آیدینِ» ١٧ ساله حکم اعدام گرفت؛ حالا ١٠سال از آن ماجرا گذشته و همین دو روز پیش پسر بزرگ مرد مقتول به دادسرا رفته و قاتل پدر ٥٥ سالهاش را بخشیده است.
او که نمیخواهد نامش در گزارش بیاید، برای بخشش قاتل پدرش دیهای نگرفته و
با تلاش اعضای جمعیت امام علی(ع) راضی به بخشیدن قاتل پدرش شده است. او که
٣٤سالش است از اتفاقی که ١٠سال پیش افتاد،
میگوید و اینکه چه شد که از جان قاتل پدرش گذشت: «١٠سال پیش اتفاق
افتاد. پدرم نگهبان یکی از واحدهای ایرانخودرو بود.
یک شب ساعت یک، دونفر
برای دزدی به این واحد رفته و پدرم یکی از آنها را شناخته بود و او هم موقع
فرار او را با طنابی که دستوپایش را بسته بودند، خفهاش کردند. البته بعد
از دستگیری آنها، همدست او قتل را به گردن گرفت. او ١٧ساله و کسی که پدرم
او را شناخته بود، ١٨سالش بود. بعد از این ماجرا آنها به زندان رفتند و
آیدین حکم اعدام گرفت.» او از انگیزهاش برای بخشش قاتل پدرش میگوید: «ما
سه برادریم، چهارخواهر.
این ١٠سال برای ما و مادرم خیلی سخت گذشت اما
درهمین ١٠سال به لطف خدا زندگی را گذراندیم و همه خواهر و برادرهایم غیر
از یک نفر حالا ازدواج کرده و به خانههای خودشان رفتهاند. در این ١٠سال
گروههای زیادی به خانه ما آمدند و از ما خواستند که قاتل پدرمان را ببخشیم
اما برای ما خیلی سخت بود که کسی را که ما را بیپدر کرده بود، ببخشیم. هر
دفعه هم به این دلیل که او وقتی پدرمان را کشته بود، زیر ١٨ سال سن داشت.
در دادسرا به ما میگفتند که از حق قصاصمان بگذریم و پرونده در اجرای
احکام گیر کرده بود؛ تا اینکه از چندماه پیش اعضای جمعیت امام علی(ع) با
ما ارتباط گرفتند و دوباره فعالیتها دراینباره شروع شد. در این مدت
١٠سال، خَیِران یتیمخانهای را به نام پدرم در کهریزک راهاندازی
کردهاند.
حالا با گذشت ١٠سال از این ماجرا هرطور که با خودم فکر کردم، دیدم که نمیتوانم جان یک نفر را بگیرم. من پسر بزرگ پدرم هستم و نمیتوانستم روز اعدام بروم و زیر پای قاتل را بکشم تا بمیرد.» آقای «ی» با بغض، دنبال حرفهایش را اینطور میگیرد: «خیلی سخت است.
کسی نمیتواند
این درد را بفهمد مگر اینکه خودش با پوست و استخوان آن را تجربه کرده
باشد. خدا نکند این بلا سر کسی بیاید. در این مدت با اینکه من خیلی با
خانوادهام برای گذشت صحبت کردم ولی باز هم یکی از خواهرهایم تا ساعت آخر
برای بخشش رضایت نمیداد و همین هم باعث شد که دیروز یکساعت دیرتر به
دادگاه برسیم. حالا خیلیها از انگیزه ما برای بخشش میپرسند.
ما یک ریال
هم دیه نگرفتیم. من فکر میکنم وقتی زمان میگذرد، آدم دلش نمیآید جان
دیگری را بگیرد و چهارپایه را بکشد تا یک نفر بمیرد. کسی که پدر من را
کشته، بچه بوده، من خودم دو بچه دارم و نمیتوانم جان یک جوان را بگیرم.
میدانم که بعد از آن عذاب وجدان هم میگیرم. خیلیها هستند که از حق
قصاصشان استفاده میکنند و به زندگیشان ادامه میدهند اما من قبل از بخشش
مدام به این فکر میکردم که آیا میتوانم بعد از اعدام یک نفر، به راحتی
به زندگیام ادامه دهم؟ فکر میکنم که وقتی یک نفر کسی را قصاص میکند، تا
مدتها به خودش میگوید که من یک نفر را کشتهام. به هرحال جان گرفتن به
این آسانی نیست.
او در ادامه میگوید که چه شد در ازای بخشیدن قاتل
پدرش، دیه نگرفت: «با این پولها نمیشود زندگی کرد. البته شاید بشود با آن
کاری کرد ولی همیشه این توی دل آدم است که این پول برای دیه است. به هرحال
بعد از گذشت زمان این روحیه در ما رشد کرد که بخشیدن بهتر از انتقام است.
آن اوایل همه ما میگفتیم که باید قاتل را بکشیم ولی رفتهرفته آدم تجربه
میکند و آن حسی انتقام از بین میرود و کم میشود. مادرم به من اعتماد کرد
و گفت هرکار تو بکنی من قبول دارم.
میگفت نمیخواهم کسی کشته بشود ولی نمیخواهم هم که او از زندان بیرون بیاید. ما فقط یک خواسته داریم که قاتل پدرم و خانوادهاش دوروبر ما نباشند. دوست نداریم هیچوقت او را ببینیم چون به نظرمان کار او نامردی بود. من هنوز هم نمیدانم کارم درست بوده یا نه؛ باید زندگی این را به من نشان بدهد. پدرم اگر راضی باشد، برای ما دنیایی است. فقط میخواهیم او از ما راضی باشد. ما به جای او تصمیم گرفتیم و قاتلش را بخشیدیم و این سخت است. حالا مدام به این فکر میکنم که وقتی به آن دنیا رفتم، جلوی پدرم روسفیدم یا روسیاه.»
انگیزه بخشش؛ پول یا وجود فرهنگ گذشت
شاید بتوان یکی از دلایل ایجاد موج بخشش از اعدامها را درسال گذشته پیدا
کرد؛ وقتی در فروردین ٩٣ فوتباليست سابق مازندراني و همسرش، قاتل فرزند خود
را در شهر نور در ملأعام بخشيدند و مادر مقتول طنابدار را از گردن محکوم
به قصاص باز کرد.
چند روز بعد از آن بود که پدر و مادر نيشابوري قاتل پسر ١٨سالهشان را بخشیدند. آن زمان پدر «مهران یوسفیمقدم»، نوجوان کشته شده درحادثه دعوا درباره انگیزهاش برای بخشش قاتل فرزندش به گفت که اگر بقیه فرزندانم را هم بکشند، قاتلان را اعدام نمیکند: «من قبلا در فکرم اعدام نبود اما میخواستم مشخص کنم، حکم این کار اعدام است یا نه؟
میخواستم ثابت شود از نظر قضائی میتوانم برای قاتل حکم اعدام بگیرم. پدرم
رضایت داده بود، من هم به امام جمعه قوچان که از بستگانمان است، اختیار را
داده بودم. به من گفتند اجرای حکم کار خوبی نیست. من هم که آدمکش نیستم.
به هیچ عنوان راضی به قتل کسی نمیشوم، اگر زندان بماند، حرفی ندارم اما با
اعدام موافق نیستم. اگر خداینکرده، ۵بچهام را هم بکشند، مور و پرنده را
هم نمیکشم. من بهخاطر خدا و امام حسین و امام رضا بخشیدم. جانش را
بخشیدم.
جوان من که رفت، گذاشتم جوان دیگری زنده بماند.» او هم یکی از اولیای دمی بود که با وجود پیشنهادهای مالی مختلف برای بخشش قاتل فرزندش هیچ دیهای نگرفت.
با همه اینها اما درمیان کارشناسان حقوقی هستند کسانی که میگویند دلیل تعداد زیادی از بخششها از اعدام، انگیزههای مالی است. «عبدالصمد خرمشاهی»، وکیل دادگستری که سالهاست پروندههای مختلف قصاص را بررسی کرده، یکی از آنهاست.
او میگوید: همزمان با رشد جرایم
درجامعه و گسترش خشونت درمیان بخشی از جامعه بهویژه جوانان، متاسفانه
خصلتهای خوب گذشته مانند برقراری صلح و سازش درمیان اختلافات و اعلام گذشت
از جنبه شخصی رفتهرفته درجامعه کمرنگتر شده است: «اگرچه براساس آمارهایی
که اعلام شده در ٦ماهه نخست امسال، آمار گذشت از قصاص رشد صعودی نسبت
بهسال گذشته نشان میدهد اما به نظر میرسد با بررسی دقیق موضوع بسیار
خوشبینانه و سادهباوری است که تصور کنیم خصلت گذشت و بروز عاطفه درمیان
خانوادههای اولیای دم و بزهدیدگان، پررنگتر شده است زیرا موجباتی برای
اینگونه محاسبه و تحلیل وجود ندارد.» او ادامه میدهد: «به نظر میرسد بروز
مشکلات مالی فراوان و نیاز خانوادههای بزهدیده این انگیزه را برای آنها
تقویت میکند تا به جای اعمال برخورد متقابل و مجازات مرتکب جرم از جنبه حق
شخصی خود صرفنظر کرده و با دریافت مبالغی از مرتکب جرم، موضوع را فیصله
دهند.
احساس گذشت یا انگیزه به دادن رضایت، سابق بر این درمیان خانوادههای بزهدیده با عنایت به فرهنگی که درجامعه ما حاکم بوده، تا حدودی وجود داشت و آمار پروندههای مختومه در سالهای گذشته نشانگر این موضوع است اما به نظر میرسد همانگونه که عنوان شد، درحال حاضر صرفا بحث مشکلات مالی و نیاز خانواده بزهدیده به رفع مشکلات است که آنها را ترغیب میکند تا به جای انتقام متقابل و رفتار تلافیجویانه با گرفتن مبالغی، انگیزه انتقام را از بین برده و در هرحال و شکل از حق شخصی خود صرفنظر کنند اما چرا این احساس گذشت و خصیصه صلحطلبی و مدارا در میان مردم کمرنگ شده است، نیاز به واکاوی روانشناسانه دارد و برعهده کارشناسان فن است که در این زمینه تحقیق کرده و راهکارهایی ارایه کنند تا خصلت خوب گذشت بدون چشمداشت به مسائل دیگر بار دیگر درمیان خانوادههای بزهدیده پررنگ شود.»
اما دراینباره نظرهای مخالفی هم وجود دارد؛ مثلا کسانی مانند «غلامحسین محسنیاژهای»، سخنگوی قوهقضائیه همین چند وقت پیش دراینباره گفت: درهمه حال نظام اسلامی اولویتش براین است که اولیای دم را به عفو و گذشت ترغیب کند: «در اینباره مکانیزمهای خوبی در سالهای گذشته پدید آمده و از برکات همین تلاشها و فعالیتهای وسیع دستگاههای حکومتی، سازمانهای غیردولتی و خصوصا قوهقضائیه بوده است که ما در سال ٩٢، ٣٧٥ مورد رضایت اولیای دم داشتیم که این در نوع خود یک دستاورد بزرگ محسوب میشود.»
«سعید خراطها»، جامعهشناس دراینباره میگوید
که روند ایجادشده در سالهای گذشته برای بخشش دراینباره تاثیرگذار بوده
است: «در سالهای گذشته و رفتهرفته گروهایی برای رضایتگرفتن دست به کار
شدند و بعد از آن هنرمندان، چهرههای فرهنگی و ورزشی اضافه شدند و به نوعی
این موضوع به فرهنگ تبدیل شد.
همین الان هم برادر من به همراه جمعی از
هنرمندان برای یک پرونده بخشش از قصاص تلاش میکنند. ازطرف دیگر
خانوادههایی بودهاند که با بخششی که انجام دادهاند، توانستهاند مسیر
یکطرفه اعدام را متوقف کنند و به نوعی این فرهنگ را دوسویه کنند.
بنابراین هم از طرف مردم این فرهنگ ایجاد و تقویت شده و هم هنرمندان پاپیش گذاشتهاند. نقش رسانهها، تلاش مردم و این تکریم بخشش و ستایش مردم و اهالی محل هم باعث شده که بخشش به یک فرهنگ تبدیل شود و درمجموع حرکت خوبی درحال شکلگیری است.» او ادامه میدهد: «البته دراینباره موانعی هم وجود دارد؛ مثلا بعضی از خانوادهها در قبال پرداخت دیه رضایت میدهند اما خانواده قاتل این امکان مالی را ندارد و مسیرهای تعیینشده و مشخصی نیست که دولت بتواند کمک کند و این ضعف حل شود.
از طرف دیگر یک نکته قانونی وجود دارد و آن این است که خانواده مقتول نمیتواند برای قاتل شرط بگذارد مثلا اینکه قاتل در شهر محل سکونتشان نباشد یا اینکه باید خانهاش را بفروشد و برود یا از کشور خارج شود؛ بنابراین یا باید فرد رضایت بدهد یا نه. درحالی که من نمونههایی دیدهام که خانواده مقتول حاضر بوده به این شروط رضایت بدهد اما قانون کمکی دراینباره به آنها نکرده و گفته یا باید اعدام کنی یا رضایت دهی. به نظرم اگر این موانع قانونی هم رفع شود، این آمار بخششها افزایش هم پیدا خواهد کرد.»شهروند