کد خبر: ۸۳۲۸۰
تاریخ انتشار: ۱۶:۵۳ - ۰۸ آبان ۱۳۹۴ - 2015October 30
شفا آنلاین>سلامت>هر چند که اختلالات خوردن(Eating disorders) در مردان در مقايسه با زنان شيوع کمتري دارند، بايد توجه داشت که اين اختلالات محدود به گروه سني خاص يا جمعيت خاصي از مردان نيستند.
به گزارش شفا آنلاین، تا به امروز، بيشترين گروهي از مردان که به اين اختلالات مبتلا شده‌اند، نوجوانان قبل از ورود به دانشگاه و ورزشکاران بوده‌اند. در اغلب موارد درمان مبتلايان به اختلالات خوردن شامل دارودرماني و رفتاردرماني همزمان است.


 بيشترين گروه‌هاي دارويي که در اين زمينه مورد مطالعه قرار گرفته‌اند عبارتند از داروهاي ضدافسردگي و آنتي‌سايکوتيک‌ها. تحقيقات متعددي در مورد اختلالات خوردن در زنان وجود دارد؛ اما متاسفانه تعداد اين مطالعات در مردان اندک است.

 گفته شد که شيوع اختلالات خوردن در مردان به اندازه زنان نيست؛ مطالعات براي اين اختلاف نسبت 1 به 4 را در جمعيت عمومي و 1 به 2 را درميان ورزشکاران تخمين زده‌اند. طبق مطالعه‌اي که نتايج آن در شماره آخر نشريه انجمن پزشکي آمريکا به چاپ رسيده، عدم رضايت از شکل ظاهري بدن در نوجوانان، آنان را به سمت عادات سالم زندگي سوق نداده و برعکس، با رفتارهاي ناسالم تغذيه‌اي در اين گروه سني مرتبط است.

در نسخه چهارم اصول تشخيصي اختلالات روانپزشکي (DSM-IV)، به 3 نوع اختلال خوردن اشاره شده است؛ بي‌اشتهايي عصبي (Anorexia nervosa) ، پراشتهايي عصبي (Bulimia nervosa) و اختلال پرخوري (binge eating disorder). در سال 1996 ميلادي، انجمن روانپزشکي آمريکا نسخه DSM-IV-PC اصول تشخيص اختلالات روانپزشکي را منتشر کرد. در اين نسخه، اختلالات رفتاري خوردن به شکلي ديگر مورد توجه قرار گرفتند.

در نسخه پنجم (5-DSM) که در 2013 ميلادي به چاپ رسيد، طبقه‌بندي کامل‌تري انجام شد و مواردي نظير پيکا، نشخوار، اختلال محدوديت/اجتناب از دريافت غذا نيز به اختلالات خوردن اضافه شدند.


اختلالات خوردن در پسران نوجوان

در سال 2006 ميلادي، مطالعه‌اي روي مردان در گروه سني نوجوان و جوان انجام شد و براساس آن تخمين زدند که 5 الي 15 درصد از کل موارد بي‌اشتهايي عصبي و پراشتهايي عصبي و 40 درصد از موارد اختلال پرخوري، در مردان و پسران اتفاق مي‌افتد. به‌طور کلي، شيوع بي‌اشتهايي عصبي در مردان در مقايسه با زنان 10 به 1 بود؛ اما با در نظر گرفتن علائم نسبي که در 5-DSM گنجانده شده، اين نسبت به ميزان 2 به 1 افزايش مي‌يابد.

در گذشته وجه مشخصه بي‌اشتهايي عصبي عبارت بود از آمنوره (فقدان قاعدگي در سه چرخه پياپي). اين مشخصه به‌دليل ناکارآمدي آن در تشخيص اختلال در زنان قبل از بلوغ، مردان و زنان يائسه از 5-DSM حذف شد. در بررسي‌هاي غربالگري اين اختلالات، عواملي نظير شاخص توده بدني (BMI)، قد، وزن، دور بازو و ضخامت پوست سر و قطر عضله سه سر نيز بايد در نظر گرفته‌شود. مردان مبتلا به پراشتهايي عصبي، به ميزان بيشتري از ساير اختلالات روانپزشکي-نظير سوءمصرف مواد-رنج مي‌برند.

اختلالات خوردن در مردان ورزشکار

نوجوانان توسط همکلاسي‌هاي هم سن و سال خود و نيز رسانه‌هايي نظير تلويزيون و شبکه‌هاي اجتماعي تحت فشار هستند و از آنها انتظار مي‌رود که بدني ايده‌آل داشته باشند. از اوايل دهه 1980 ميلادي، افزايش قابل‌توجهي در تعداد مردان مدل با اندام‌هاي عضلاني و عضلاتي حجيم مشاهده شد. بيشترين تمرکز رسانه‌ها روي مردان شرکت‌کننده در مسابقات ورزشي بود.

اگر ورزشکاري بدن ايده‌آل براي ورزش مورد نظرش را نداشت، هر چند که موفق بود، باز هم از بدن خود رضايت نداشت. ورزشکاران حرفه‌اي بايد مصمم و ايده‌آل‌گرا باشند و روحيه رقابتي داشته باشند تا بتوانند در ورزش موفق شوند. متاسفانه اينها دقيقا فاکتورهايي هستند که خطر ابتلا به اختلالات خوردن را افزايش مي‌دهند. بنابراين مهم است که مربيان نسبت به تغييرات وزن و عادات ناسالم خوردن در ورزشکاران آگاه باشند تا اين اختلالات در مراحل اوليه تشخيص داده شده و در صورت ابتلا، از عوارض جدي جلوگيري شود.


گزينه‌هاي درماني اختلالات خوردن

گزينه‌هاي درماني موجود براي اختلالات خوردن، براساس نوع اختلال متفاوت هستند. مبتلايان به بي‌اشتهايي عصبي، بيشترين سود را از روان درماني مي‌برند.

گزينه‌هاي دارويي براي مبتلايان به بي‌اشتهايي عصبي عبارتند از داروهاي آنتي سايکوتيک و ضدافسردگي‌ها. در ميان آنتي سايکوتيک‌ها، الانزاپين بيشترين پشتوانه مطالعاتي در کمک به وزن‌گيري مبتلايان به بي‌اشتهايي عصبي را دارد. استفاده از ضدافسردگي‌ها در بي‌اشتهايي عصبي، به‌خصوص مهارکننده‌هاي اختصاصي بازجذب سروتونين، به نظر مي‌رسد که موجب افزايش قابل‌توجه وزن شود. درمان ترکيبي شامل هر دو گزينه روان‌درماني و تجويز ضدافسردگي‌ها، نتايج بهتري از روان درماني به تنهايي نشان نداده است. به علاوه، مبتلايان به بي‌اشتهايي عصبي، پاسخ‌دهي درماني خوبي به شناخت-رفتار درماني دارند.

گزينه‌هاي درمان دارويي اين بيماران عبارتند از ضدافسردگي‌هاي سه حلقه‌اي، مهارکننده‌هاي اختصاصي بازجذب سروتونين نظير فلوکستين و داروهاي ضدتشنج نظير توپيرامات. اخيرا درمان مبتلايان به بي‌اشتهايي عصبي با استفاده از ترکيب درماني دارو و شناخت-رفتاردرماني نشان داده که ارجحيتي بر شناخت-رفتاردرماني به تنهايي ندارد. در مبتلايان به اختلال پرخوري، نتايج به دست آمده از شناخت-رفتاردرماني موفق بوده‌اند. گزينه‌هاي دارويي براي اختلال پرخوري عبارتند از ليزدگزامفتامين (Lisdexamfetamine) که اولين داروي مورد تاييد سازمان غذا و داروي آمريکا براي درمان اين اختلال خاص خوردن است.


گزينه‌هاي ديگر شامل ضدافسردگي‌ها (سيتالوپرام، اس سيتالوپرام، ايميپرامين، سرترالين) و داروي ضدتشنج توپيرامات است. مطالعات قبلي در مقايسه شناخت-رفتار درماني همراه با دارودرماني، ارجحيتي بر دارودرماني تنها نداشته‌اند. طبق دستورالعمل منتشر شده از سوي انجمن روانپزشکي آمريکا، ليزدگزامفتامين موجب کاهش در علائم پرخوري (تعداد روزهاي پرخوري در هفته) شده؛ هر چند که هيچ مطالعه‌اي اثر ليزدگزامفتامين را با شناخت-رفتاردرماني مقايسه نکرده است.
US.Pharmacist,2015

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: