کد خبر: ۸۲۶۳۶
تاریخ انتشار: ۱۷:۳۷ - ۰۲ آبان ۱۳۹۴ - 2015October 24
شفا آنلاین>اجتماعی>نخل کشی تکیه تجریش و تکیه نیاوران از جمله معدود نخل کشی‌هایی است که به گفته او نخل کشی را به تاریخ تهران اضافه نمی‌کند بلکه باید به نام «شمیرانات» آن را ثبت کرد: «چون شمیرانات آن زمان جزو تهران نبود و روستا بود.»
به گزارش شفا آنلاین، طایفه «بنی اسد» هم در روز سوم امام در چهارراه سرچشمه علم کشان مفصلی دارند. سقایان همدان یکی از زیباترین مراسم عزاداری را در تهران انجام می‌دهند. سقایانی که به گفته روشن نه سنج دارند و نه علم.

فقط مشک بر دوش می‌نهد و در کاسه‌هایی که در دست دارند به عزاداران در خیابان «سیروس» سیب سرخ تعارف می‌کنند. سیب سرخی که به یک بند سبز گره خورده است و نام عباس را یادآوری می‌کند


حکایت، روایت 200 سال عاشقی برای امام حسین در تهران است. دو قرن دلدادگی با صدای سنج و بوی سیب. چهار گوشه پایتخت به هروله می‌افتند و شیفتگی را تجربه می‌کنند.

هر کس به زبانی صفت مظلومیت حسین(ع) را  می‌گوید. «سعید روشن» تهران پژوه محرم و مراسم‌های آن را در تهران به چهار دوره قاجار، پهلوی اول و دوم و بعد از انقلاب اسلامی تقسیم می‌کند که هرکدام رنگ و بوی خاص خود را دارد. در این میان برخی هنوز همان رنگ و بوی دوره قجری دارند. تکیه «سادات اخوی» یکی از همان تکیه هاست.

نام این تکیه هم به گفته روشن حکایت خاصی دارد: «این اسم بعد از اینکه فتحعلی شاه قاجار صاحب این تکیه که سیدی بوده را به نام «اخوی» صدا می‌زند، باب شد و از آنجا این تکیه به نام تکیه سادات اخوی معروف می‌شود.» برخی تکیه‌ها به نام یک صنف ماندگار می‌شوند مثل تکیه یا حسینیه بزازها که 130 سال قدمت دارد.»

به گفته روشن مکان‌یابی «تکیه»های داخل شهر - آن روزها که هنوز پایتختی قجرنشین بود - خیلی مهم بود. تکیه تجریش که امروزها به اسم «بازار تجریش» می‌شناسند بهترین تصویر را از تکیه‌های قاجاری به مخاطب می‌دهد. تکیه‌ای که دو سوی آن محصور نیست و مردم در آن تردد می‌کنند. ماه محرم که می‌رسید، دکان‌ها بسته و شغل‌ها برچیده می‌شد: «عزاخانه می‌شد.»


مردم شناسی تکیه‌ها یکی دیگر از نکاتی است که امروز خود را در گردشگری مذهبی بیشتر نشان می‌دهد. تکیه‌ها دو طبقه داشتند، با یک سکو که مرکز همه اتفاقاتی بود که می‌افتاد، مردها در پایین می‌نشستند و خانم‌ها یا آن‌طور که روشن می‌گوید «علیامخدره ها» در بالا. سریال «شب دهم» ساخته «حسن فتحی» به بهترین شکل کارکرد تکیه‌ها را در گذشته نشان می‌دهد.

روشن شاخص‌ترین تکیه شهر تهران را تکیه «نیاوران» می‌داند. این تکیه البته جزو شمیرانات قدیم محسوب می‌شود نه تهران آن روزها: «چون شمیرانات جزو تهران نبود، روستا بود» همین روستایی بودنش هم معماری‌اش را با تکیه‌ای مثل تکیه تجریش متفاوت می‌کند، تکیه نیاوران محصور است. بازارچه تجریش به 7 محرم که می‌رسید کرکره‌ها را به حرمت امام حسین‌(ع) و 72 تن پایین می‌آورد و تا سوم امام حسین(ع) و یارانش هیچ خرید و فروشی در آن نمی‌شد.

به گفته روشن، بازاریان تجریش امروز هم به روال سابق برای امام خویش عزاداری می‌کنند. او یکی دیگر از تکیه‌های خاص تهران را تکیه «حصار بوعلی» می‌داند که در ضلع جنوبی نیاوران در هر محرم به سوگ کسی می‌نشیند که «عالم همه دیوانه» اوست. درویش تکیه دزاشیب را هم یکی از مهمترین تکیه‌های باقی مانده از این 200 سال دلدادگی و شیفتگی می‌داند.

تکیه‌هایی که از جنس چوب ساخته شده و همچنان هم اصالت معماری خویش را حفظ کرده‌اند. تکایای دربند و درکه هم در محرم و صفر، تصویر ذهنی مردم را از این دو تفریحگاه عوض می‌کند.

هرچند روشن می‌گوید: «تعداد زیادی از پایتخت نشین‌ها هم شاید ندانند که چنین تکایایی در این بخش کوهستانی شهر قرار دارد.» در گذشته تکیه ساختن هزینه زیادی داشت، همین است که برخی از تکیه‌ها با نام شاهزاده‌ها ثبت شده‌اند مثل تکیه علاالدوله و برخی هم به نام افراد متمول و تاجر: «هزینه غذای عزاداران، منبری، روضه، تعزیه گردان و... از عهده یک فرد عادی برنمی آید.» گاهی هم تکیه‌ها به نام یک صنف مثل کفاش‌ها، مسگرها و آهن‌کوب‌ها ماندگار می‌شد.

هرچند بعد از محو شدن خانه‌های شیروانی در پایتخت شغلی چون آهن کوبی هم به خاطره پیوسته اما هنوز هم تکیه آنها به همین نام برای او که سید الشهداست در بازار بین الحرمین گریه می‌کند: «مثلاً ما در مسجد امام تهران یک هیأت به نام صنف معمار داریم که قدمتی بالاتر از 100 سال دارد. ولی از معماران آن نسل شاید یک یا دو نفر بیشتر زنده نمانده باشد.»

هیأتی هم به نام «شاگردان کفاش» وجود دارد که به گفته روشن، شاگردان کفاش حالا خود استاد شده وبسیاری از آنها هم دفتر زندگی‌شان بسته شده اما همچنان به همین نام خوانده می‌شوند. صنف «نوباوگان قنات آباد» هم به گفته او اول برای پدرها بود و بعد به فرزندان و نوباوگان آنها رسید. این تکیه را می‌توان در میدان محمدیه، بازارچه قنات آباد یافت. هرچند آن «نوباوگان» حالا خود پدر و پدربزرگ شده‌اند. روشن می‌گوید: «تکیه‌ها الان دو حالت دارند. یا به همان روش و اصالت گذشته‌اند یا نوسازی شده‌اند. ال سی‌دی دارند. فقط یک اسم 100 ساله قدیمی با خودشان دارند.»

حسین تکثیر می‌شود
زمام امور به دست «رضاشاه پهلوی» که می‌افتد چند سالی عزاداری‌ها ممنوع می‌شود؛ همین جاست که «هیأت»‌ها برای نخستین بار در آداب و رسوم ایرانی‌ها جا پیدا می‌کنند: «افرادی در منازل خود یا منزل یک بزرگ جمع می‌شدند و عزاداری می‌کردند.» هیأت‌های خانگی در همین دوره آرام آرام تثبیت می‌شوند سنگ بنای محل‌هایی چون «مهدیه» تهران هم در زمان محمدرضاشاه گذاشته می‌شود که البته جایی برای ذکر امام زمان بود. 

روشن، نبود «برق و روشنایی» را در روزگار گذشته یکی از دلایل انجام عزاداری از نماز صبح تا نماز ظهر می‌داند: «عزاداری‌های امروز به صورت «خطی» است اما آن روز به صورت «چرخشی» انجام می‌گرفت. الان به صورت خطی کسی قرآن می‌خواند، بعد خطیب صحبت می‌کند، کسی روضه می‌خواند. سینه‌زنی می‌کنند و بعد هم از عزاداران پذیرایی می‌شود.» اما در روزگاران قدیم این شهر 200 ساله، زندگی به فصل ماتم سید الشهدا که می‌رسید، عزاداران، مراسم را با آیات قرآن شروع می‌کردند. کسی می‌آمد «رجزخوانی» می‌کرد.

این رجزخوانی با آنچه امروز در کوچه و بازار مصطلح شده، فرق دارد. رجز خوان با «شعرخوانی» در واقع حضار را آماده شور و عزاداری می‌کرد. خطیب بالای منبر می‌رفت و روضه خوان دور اول عزاداری را تمام می‌کرد. این دور و تسلسل آنقدر ادامه پیدا می‌کرد تا اذان ظهر خوانده می‌شد.

به گفته روشن شاید تا صلاه ظهر چهار مجلس برگزار می‌شد. هنوز هم می‌توان این شیوه چرخشی را در تکیه «سادات اخوی» دید. تکیه سادات اخوی یک شناسه دیگر هم دارد. جای خاصی برای مردان و زنان ندارد. زنان در وسط می‌نشینند و مردان هم در پنج دری‌هایی که دور تا دور تکیه قرار دارند. سخنران یا آن‌طور که روشن می‌گوید: «منبری هم درست وسط جمع خانم‌ها می‌نشیند.» او یکی از دلایل این صحنه آرایی را نبود بلندگو در روزگار گذشته می‌داند. تکیه‌ای که معماری ایران را به یاد همه می‌آورد یک حیاط مرکزی و اتاق‌هایی که دور تا دور حیاط قرار دارند.

غذای نذری
این «تهران پژوه» همچنین درباره غذای عزاداری هم می‌گوید که در گذشته «عدس» بخش مهمی از غذای عزاداران بود. او می‌پرسد: «از قدیم می‌گفتند به کسی که قسی القلب است عدس بدهید. می‌دانید چرا؟ برای اینکه «بکا آور است».

برای همین است که عدس در کنار غذای محرم زیاد دیده می‌شود. البته آبگوشت هم بود که بیشتر به دلیل جمعیت بسیار زیاد عزاداران پخته می‌شد. صبحانه را نان قندی می‌دادند یا نان خشک که از نان پزی‌ها می‌گرفتند و با چای به حاضران می‌دادند.» تا پیش از آنکه «کاشف السلطنه» چای را وارد ایران بکند آن‌طور که روشن می‌گوید در تکیه سادات اخوی «قهوه» سرو می‌شد.

امروز هم اگر 10 صبح وارد تکیه شوی حتماً کسانی را می‌بینی که در حال دم کردن قهوه برای پذیرایی از عزاداران هستند.

از آن روزگار که نخستین تکیه به نام امام حسین و به عشق عباس در تهران زده شد، بیشتر از دو قرن می‌گذرد. حالا تهران شهر بزرگی شده با جمعیتی که از چهار سوی ایران که همچنان به رسم دیرین خود در ماه محرم و صفر عاشقی می‌کنند. همین تفاوت، رنگ عجیبی به عزاداری‌های پایتخت داده است.

عزاداری که فقط به «مسلمان»‌ها ختم نمی‌شود ارمنی‌ها و مسیحی‌ها هم هستند. به گفته روشن البته مسیحی‌ها یا ارمنی‌ها گوسفند نذر می‌کنند و به عزا می‌نشینند. به گفته او عزاداران مسیحی و ارمنی را بیشتر می‌توان در میدان هفت تیر و مجیدیه بویژه در روزهای تاسوعا و عاشورا دید.

او درباره شرکت یهودی‌های ایران در مراسم عزاداری‌ها هم از «عبدالله انوار» تهران شناس نقل می‌کند که خود شاهد دسته‌های یهودی در عزاداری‌های تهران بوده است. او همچنین با استناد به کتاب «خاطرات 60 سال خدمتگزاری»محمد علامه از عزاداری دسته یهودی‌ها در مرگ آیت‌الله ابوالحسن اصفهانی از مراجع تقلید شیعه خبر می‌دهد.

شاه حسین یاحسین
مراسم «طشت گذاری» را اردبیلی‌ها به تهران می‌آورند. عاشقانی که هر سال شب اول محرم خود را به مسجد مرکزی اردبیلی‌ها در چهارراه «گلوبندک» تهران می‌رسانند تا به یاد آب فرات و لب تشنه عباس بگریند. به گفته روشن ارومیه‌ای‌های پایتخت نشین رسمی دارند به نام «یرالما و یومورتا» که با یک پذیرایی ساده نان، سیب زمینی و تخم مرغ به عزاداران در بازار «کفاش»‌ها می‌دهند.

سیب زمینی که گلپر هم در کنار آن است. روشن از مراسم دیگری به «لطم» سخن می‌گوید که زنان در چهارراه گلوبندک در عزای امام خویش مویه کنان صورت خویش را «پنجه» می‌زنند و آش زین‌العابدین به عزاداران می‌دهند. کاظمینی‌ها هم که مراسم‌شان را که به نام طبالی (طبل خاص شش گوشه) معروف است در خیابان سعدی برگزار می‌کنند. به گفته روشن افاغنه (شیعیان افغانستان و البته پاکستان) هر سال در مسجد لاله زار در شهر ری بر سر و سینه می‌زنند.

خوزستانی‌ها هم شروه خوانی خویش را ضربی غمگین به خیابان وزرا در مسجدی در ضلع جنوب شرقی پارک «ساعی» می‌کشانند. شاه حسینی ها(شاه حسین یا حسین) هم آذری‌هایی هستند که تا سال 73 قمه می‌زدند و حالا آن قمه‌ها بعد از ممنوعیت جای خود را به دسته‌های چوبی داده است.

نخل‌کشان ظهر عاشورا
بسیاری نخل‌کشان را رسم دیرینه اراکی‌ها و یزدی‌ها می‌دانند اما روشن می‌گوید که نخل کشی در تهران هم وجود دارد. به گفته او نخل «درخونگاه» نزدیک به چندین دهه است که بیرون نیامده و در یک مغازه «چوب بری» نگهداری می‌شود با وجود این مردم هر سال آن را برای عزاداری زینت می‌دهند اما نخل کشی تکیه تجریش و تکیه نیاوران از جمله معدود نخل کشی‌هایی است که به گفته او نخل کشی را به تاریخ تهران اضافه نمی‌کند بلکه باید به نام «شمیرانات» آن را ثبت کرد: «چون شمیرانات آن زمان جزو تهران نبود و روستا بود.»

طایفه «بنی اسد» هم در روز سوم امام در چهارراه سرچشمه علم کشان مفصلی دارند.  سقایان همدان یکی از زیباترین مراسم عزاداری را در تهران انجام می‌دهند. سقایانی که به گفته روشن نه سنج دارند و نه علم. فقط مشک بر دوش می‌نهد و در کاسه‌هایی که در دست دارند به عزاداران در خیابان «سیروس» سیب سرخ تعارف می‌کنند. سیب سرخی که به یک بند سبز گره خورده است و نام عباس را یادآوری می‌کند.ایران
 
 

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: