کد خبر: ۸۱۲۰۰
تاریخ انتشار: ۰۳:۲۹ - ۲۱ مهر ۱۳۹۴ - 2015October 13
شفا آنلاین>اجتماعی>آیا تا به حال شنیده‌اید که مردی از دست زنش کتک بخورد و از خانه مثل کارتون موش و گربه با آن حرکتی که نمی‌توانم بیشتر توضیح بدهم بیرون بیفتد. تاکنون کسی برایتان تعریف کرده که از دست زنش کتک بخورد و شما با شنیدن حرف‌هایش با چشمان گرد شده از تعجب به او مثل یک موجود فضایی نگاه کنید؟
به گزارش شفا آنلاین،راستش را بخواهید از این مرد‌های کتک‌خور کم نداریم. جرأت شکایت هم ندارند یا دست‌کم نمی‌توانند اسرارشان را برای کسی بازگو کنند چون حکایت‌هایشان شبیه به فیلمنامه‌های کمدی است. اگر این مردها می‌توانستند قصه‌هایشان را بازگو کنند به عمق فاجعه پی می‌بردید.

یادم می‌آید 20 سال پیش، همسایه‌ای داشتیم که جای زن و مرد محترم این همسایه عزیز رسماً عوض شده بود. مرد همسایه همیشه بساط سبزی پاک‌کنی‌اش درگوشه حیاط به‌پا بود. عصرها هم به بچه‌ها می‌رسید. ناخن‌شان را می‌گرفت و حمام می‌برد و... خانم هم سرکوچه‌مان بقالی داشت.«کبری خانم» برای خودش کلانتری بود توی محل. البته کسی هم جرأت رویارویی با او را نداشت چه برسد به شوهرش.

 شب‌ها سر شام نمی‌دانیم که چه گناهی از «اصغرآقا» (شوهرش) سر می‌زد که جیغ و داد کبری خانم بلند می‌شد و صدای شکسته شدن بشقاب و لیوان و آخر سر هم پرت شدن اصغرآقا به بیرون. البته این را هم بگویم که  شب‌های زمستان مردهمسایه با کمک من از دیوار خانه‌شان بالا می‌رفت و شب‌هایش را در زیرزمین سرد می‌گذراند.

پدربزرگم همیشه مرد همسایه را یک پدیده شوم برای جمعیت مردان مردسالار می‌دانست و می‌گفت که این مردها ظاهراً مرد هستند و آبروی مردها را برده‌اند. آن زمان واقعاً این مردها نوبر بودند ولی حالا شرایط تغییر کرده‌است.
از آن زمان 20 سال گذشته ولی پدربزرگم نیست تا ببیند چه خبر است! چه واویلایی است! اگر زنده بود لابد از غصه سکته می‌کرد. شاید در آینده بسیار نزدیکی برای مردان کتک‌خور انجمنی راه‌اندازی شود تا مرجعی از حقوق‌شان دفاع کند. اگرچنین چیزی رخ دهد شاید اصغرآقا قبول کند به‌عنوان پیشکسوت، رئیس انجمن مردان قربانی خشونت زنان شود.
همین چند وقت پیش یکی از دوستان صمیمی‌ام که رفتارهای مشکوکش مخصوصاً موقع حرف زدن با تلفن نشان می‌داد او هم قربانی‌ است، برایم تعریف ‌کرد: «آسایش ندارم از دست زنم، رسماً پدرمودرآورده. زندگی نیست به‌خدا. تمیز کردن خونه و آشپزی و شست و شو گردن منه به جهنم. تو رو خدا بین خودمون بمونه، جون مادرت به کسی نگی‌ها، آبروم توی اداره میره. زنم بعضی وقت‌ها که حرفمون میشه دست روم بلند می‌کنه. هرچی جلو دستش میاد پرت می‌کنه طرفم. اگر شانس بیارم که به‌هم نخوره، دیوار و ویترین جورمو می‌کشن.
اون سری که دعوامون شد لیوان رو پرتاب کرد، سرمو دزدیدم که به‌هم نخوره، صدای شکستن اومد. برگشتم دیدم صفحه تلویزیون 42 اینچی‌مون که تازه خریده بودم هزار تیکه شده.

راستش رو بگم کار از این‌ها هم گذشته. زنم بعضی وقت‌ها که اعصابش خیلی به‌هم می‌ریزه با مشت و لگد و حتی کمربند چرم میفته به جونم. البته زورش نمی‌رسه منو زیاد بزنه و منم دردم نمیاد ولی خیلی ناراحت ‌می‌شم. افسردگی گرفتم به‌خدا! جرأت نمی‌کنم تو خونه حرفی بزنم از ترس اینکه زنم بهم بد و بیراه بگه یا کتکم بزنه.»

حرف‌های دوستم باور نکردنی است ولی در چند برخوردی که با همسرش داشتم به این باور رسیدم که کتک خوردن از دست چنین زنی چیز عجیبی نیست. شاید هر کسی جای او باشد نتواند از دست چنین زن دیکتاتوری جان سالم به‌در ببرد.

دکتر کامران عسگری، روانپزشک و روانکاو در در این باره می‌گوید: «معمولاً در ارتباطات زناشویی یکی از طرفین دارای تیپ شخصیتی وابسته است که عملاً مشکل خاصی برای ادامه زندگی به‌وجود نمی‌آورد ولی اگر طرف دیگر دارای تیپ شخصیتی اقتدارگرا و دیکتاتور و حتی ضد اجتماعی باشد وضعیت متفاوت می‌شود و پرخاشگری و آزار و اذیت روحی و روانی با آزار جسمی همراه می‌شود.

افرادی که دارای این دو تیپ شخصیت هستند برای ازدواج به گزینه‌هایی فکر می‌کنند که معکوس شخصیت خود باشند، مثلاً تیپ اقتدارگرا و دیکتاتور به دنبال ازدواج با تیپ شخصیت‌های وابسته و منفعل هستند تا بتوانند آنها را در اختیار همه جانبه بگیرند و البته تیپ‌های وابسته هم به‌خاطر ضعف‌هایی همچون ترس در رویارویی با مشکلات و نبود اعتماد به نفس به دنبال ازدواج با افراد اقتدارگرا هستند تا از حمایت‌های آنان برخوردار شوند و این حمایت معمولاً با توهین و تخریب شخصیت و از بین رفتن عزت نفس همراه است.»
دکتر عسگری به ضعف شخصیتی برخی  مردان که قربانی خشونت و توهین می‌شوند می‌پردازد: «بیشتر مردان دارای تیپ شخصیتی اقتدارگرا هستند ولی مردانی نیز هستند که دارای تیپ شخصیتی منفعل و وابسته‌اند که البته ریشه آن به کودکی و رابطه معیوب با مادر برمی‌گردد.

این افراد یا در کودکی بشدت وابسته به مادران کنترل‌گر خود بوده‌اند یا از سوی آنها طرد شده‌اند و رفتارهای زنانه‌ای دارند. این دسته از مردان همواره از سوی خانواده‌های خود تحقیرمی‌شوند و برای ازدواج به دنبال زنانی می‌گردند که اقتدارگرا و قدرتمند باشند تا جای خالی مادرحامی را پر کنند. می‌توان گفت زندگی‌ آنها بیشتر با طعنه و توهین و خشونت همراه است.

البته شاید اختلالات زیادی در این‌گونه زندگی‌ها وجود داشته باشد ولی از نظر روانی چنین همسرانی هیچ‌گاه از هم جدا نمی‌شوند و حتی راضی به این زندگی هستند. اگر به آنها پیشنهاد جدایی بدهیم دیگر برای درمان مراجعه نمی‌کنند و جالب است به این‌گونه زندگی ادامه می‌دهند و تنها کاری می‌توان برای قربانیان مرد انجام داد این است که با مشاوره و آسیب شناسی عزت و اعتماد به نفس را به آنها بازگرداند تا لااقل بخشی از مشکلات‌شان برطرف شود.»

به قول یکی از بچه‌ها الکی نیست که هر مشکلی علتش برمی‌گردد به کودکی. بی‌نظمی، بداخلاقی، افسردگی، دروغگویی و حتی کتک خوردن از دست زن.ایران
 

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: