شفا آنلاین>اجتماعی>مرکز تبادل کتاب عمر چندانی ندارد. خرداد امسال بود که بیلبوردهایی در نقاط مختلف شهر به نمایش درآمد که خبر از اتفاقی جدید در حوزه فرهنگ میداد؛ تبادل کتاب. سادهاش این است که دو نفر کتابهایشان را با هم عوض کنند. به همین راحتی! من کتابم را به تو میدهم و تو کتابت را به من
به گزارش
شفا آنلاین،انگار وارد خانهای شدهای که یک کتابخانه بزرگ دارد. از آنها که آدم دلش
میخواهد ساعتها همانجا بماند و محو تماشای قفسهها شود.
کتابهای قدیمی،
جان میدهد برای برداشتن و ورق زدن و گاهی حسرت خوردن که «ای کاش این مال
من بود!» و آنوقت هی این پا و آن پا کردن که از صاحبخانه، کتاب را به
امانت بخواهی یا نه؟!
هرچند میدانی درخواست نابجایی است، چرا که اگر قرار
بود صاحب کتابخانه به آن بزرگی به هر کسی یک دانه کتاب به امانت بدهد، با
حساب بدقولی و امانت ناداری بعضیها، دیگر قفسههای پیوسته، پر و پیمان
نمیبود.
اما نه؛ امانت گرفتن به مذاق خیلیها خوش نمیآید. آدم گاهی دوست دارد
کتاب مال خودش باشد. مال خود خودش. ور دلش در کتابخانهای که شاید خیلی هم
بزرگ نباشد، اما مال خودش است.
اینجا حس همان خانه با کتابخانه پر و پیمان را به آدم میدهد؛ «مرکز تبادل
کتاب».
قفسههای سفید در فضای بزرگ و روشن مرکز، یعنی اینکه یک دل سیر
میتوانی لابهلای کتابها بگردی و کیف کنی؛ اگر اهلش باشی. میان «منطق
الطیر» عطار و «خسرو و شیرین» نظامی، «سه تفنگدار» دوما و «برباد رفته»
مارگرت میچل، یا هوس نوجوانی بزند به سرت با «آرزوهای بزرگ» دیکنز و خودت
را «پیپ» تصور کنی که میان خانه درندشت خانم «هابیشام» این ور و آنور
میروی و بازی میکنی تا خانم دلشکسته تنها را شاد کنی و خودت بسیار
غمگینی. «الیور تویست» هم اینجاست. میان قفسهها.
کدام نوجوان است که قصه
تلخ پسر یتیم انگلیسی را نخوانده باشد و خودش را در کوچه پس کوچههای مه
گرفته و تاریک لندن تصور نکرده باشد که برای ماندن در خانه «فاگین» پیر،
چشم بگرداند تا جیب مردان پولدار و متشخص شهر را بزند و بعد در عین ناباوری
سر از خانهای درآورد که خانه رؤیاییاش شود.
اینجا در مرکز تبادل کتاب، میشود ساعتها میان قفسهها چرخید و حس بودن
در کتابخانههای قدیمی را پیدا کرد. اگر کتابی برای عرضه دارید که چه بهتر؛
اگر ندارید هم باز میتوانید یکی از خریداران این کتابخانه بزرگ باشید.
مرکز تبادل کتاب عمر چندانی ندارد. خرداد امسال بود که بیلبوردهایی در
نقاط مختلف شهر به نمایش درآمد که خبر از اتفاقی جدید در حوزه فرهنگ
میداد؛ تبادل کتاب. سادهاش این است که دو نفر کتابهایشان را با هم عوض
کنند. به همین راحتی! من کتابم را به تو میدهم و تو کتابت را به من! بچه
که بودیم گاهی این کار را میکردیم.
البته با اجازه بزرگترها. حالا هرکس که
مالک کتابی باشد، میتواند با اجازه خودش راه مرکز تبادل کتاب را پیش
بگیرد. آدرسش سر راست است؛ خیابان انقلاب، نرسیده به چهارراه ولیعصر،
ابتدای خیابان شهید برادران مظفر شمالی. نیاز به شماره پلاک هم نیست.
تابلوی بزرگ مرکز، توجه را به خود جلب میکند، حتی اگر به طور اتفاقی در
حال گذر از خیابان مظفر باشی. این، نخستین مرکز تبادل کتاب در ایران است که
در زمینی که برای انجام کار فرهنگی وقف شده به صورت شخصی و هیأت امنایی
اداره میشود.
سینا صالحزاده، تنها کارمند ثابت مرکز تبادل کتاب است. این را با خنده
میگوید و به قول خودش از ساعت هشت و نیم صبح کرکره مرکز را میدهد بالا و
رأس 9 شب پاییناش میکشد. مرکز البته کارمندان دیگری هم دارد که با روی
باز، پاسخگوی مراجعانی هستند که تعدادشان صبحها چندان زیاد نیست اما بعداز
ظهر به بعد، بیشتر میشود. کارمندان دیگر مرکز، بیشتر دانشجو هستند و
شیفتی کار میکنند.
صالحزاده میگوید: «این مرکز با هدف فرهنگسازی دایر شده و به لحاظ مالی،
صرفهای برای اداره کنندگان آن ندارد. در واقع هدف ما این است که کتابهای
قدیمی و دست دوم که در خانهها هستند و خاک میخورند، به چرخه کتابخوانی
برگردند و افراد بیشتری از مطالعه آنها استفاده ببرند. به این ترتیب کاغذ
کمتری هم برای چاپ کتاب مصرف میشود و درختان کمتری هم قطع میشوند.»
یکی از مشتریها، کتابی را روی میز میگذارد. صالحزاده قیمت پشت کتاب را
در سیستم میزند و میگوید:« این میشود 4 هزار و پانصد تومان. سه هزار و
700 تومان ذخیره دارید. 800 تومان بدهید، درست میشود.»
نحوه محاسبه قیمت
کتاب و شکل معامله، جالب به نظر میرسد. او در این باره بیشتر توضیح
میدهد: «نحوه کار به این شکل است که فردی که مایل است تا کتاب دست دوم خود
را در مرکز تبادل کتاب به فروش بگذارد، به ما مراجعه میکند و قیمت
پیشنهادی خود را برای کتاب اعلام میکند. البته اگر تمایل داشته باشد
میتواند از نظر کارشناس ما برای قیمتگذاری استفاده کند.
قیمت گذاری هم بر
اساس اهمیت کتاب، نویسنده، سال چاپ و وضعیت ظاهری کتاب صورت میگیرد.
البته تمام این موارد در کنار هم سنجیده میشود چرا که ممکن است کتابی به
لحاظ ظاهری، دارای وضعیت مناسبی نباشد، اما ارزشمند و قیمتی باشد.»
صالحزاده همانطور که کار مشتری دیگری را راه میاندازد، ادامه میدهد:«
بعد از اینکه کتاب قیمتگذاری شد، پشت آن قیمت میخورد و برای فروش گذاشته
میشود.
اگر در مدت دوهفته بعد از قیمت گذاری، کتاب با قیمت پیشنهادی به
فروش رفت که مرکز 8 درصد خود را از مبلغ برمیدارد و باقی پول در حساب
فروشنده میماند که میتواند در ازای آن کتاب دیگری بردارد. اما اگر کتاب
در این مدت به فروش نرفت، شامل تخفیف 30 درصدی میشود که مدت آن یک هفته
است.
بعد از گذشت یک هفته، کتاب تخفیف 50 درصد میخورد که مدت آن هم یک
هفته است و بعد هم زمان تخفیف 70 درصدی است که اگر در آن مدت هم کتاب به
فروش نرفت، فروشنده یا میتواند ظرف 72 ساعت برای دریافت کتاب خود اقدام
کند و یا با توافق او کتاب در مرکز نگهداری میشود تا در صورت فروش، عواید
آن صرف هزینههای جاری مرکز شود و یا اینکه وارد چرخه بازیافت شود.
برای
خریداران هم هیچ محدودیتی وجود ندارد و هر زمان که بخواهند میتوانند به
مرکز مراجعه و کتابهای مورد نظرشان را خریداری کنند.»کتابها در قفسههای سفید و عریض، به صورت منظم دستهبندی شدهاند. دفاع
مقدس، تاریخ، ادبیات، داستان ایرانی، داستان خارجی، تاریخ، روانشناسی،
جامعه شناسی، فلسفه، کتابهای دانشگاهی، کتابهای خارجی و کتابهای کودک.
کافی است سراغ قفسه مورد نظرتان بروید و میان کتابها جست و جو کنید تا
شاید برحسب اتفاق، چشمتان به کتاب دلخواهتان بیفتد. البته روش سادهتری هم
برای این کار وجود دارد و آن این است که در سایت مرکز به آدرس
tabadolketab.com کتاب مورد نظرتان را جستوجو کنید.
البته علاقهمندان پر
و پا قرص کتابخوانی یا همان «کرم کتابها» عادت دارند خودشان بین قفسههای
پر کتاب بچرخند و کتابها را از نزدیک لمس و خریداری کنند.
مثل آقایی
حدوداً 50 ساله که هر کتاب را که برمیدارد، با یک جور ولع خاصی ورقاش
میزند و ممکن است 10 دقیقهای هم برای خواندن سطرهایی از آن همانطور
ایستاده وقت صرف کند؛ گرچه برای مراجعانی که خیال ماندن و تورقهای طولانی
دارند، مبلهای راحتی تدارک دیده شده تا فضا را برایشان دل انگیزتر کند.
بیشتر مراجعان مرکز تبادل کتاب را آنطور که صالحزاده میگوید، افراد 20
تا 50 ساله تشکیل میدهند که بیشتر هم به ترتیب متقاضی کتابهای ادبیات،
روانشناسی و تاریخی هستند.
اگر دوست دارید کتابهای پرطرفدار و معروف نصیبتان شود، باید کمی
بجنبید و زود به زود به مرکز سر بزنید چون این جور کتابها خواهان زیاد
دارند و نمیتوانید امیدوار باشید که مدت زمان زیادی در قفسهها بمانند.
این کتابها همانهایی هستند که معمولاً تخفیف هم شامل حالشان نمیشود چون
طول مدت ماندنشان در مرکز گاهی به یک تا دو روز بیشتر نمیرسد. «نمونهاش
کتابهای اوریانا فالاچی که نیامده، میروند.»
این را صالحزاده میگوید و
ابراز خوشحالی میکند از اینکه در این مدت زمان کوتاهی که از عمر فعالیت
مرکز تبادل کتاب میگذرد، با وجود اینکه تبلیغات خاصی هم برای آن انجام
نشده اما با استقبال خوبی از سوی کتابدوستان مواجه بوده است.
البته مواردی
هم وجود داشته که اشخاص برای فروش کتابخانه شخصیشان مراجعه کردهاند اما
وقتی با نحوه فعالیت مرکز آشنا شدهاند، ترجیح دادهاند تا به شکل دیگری
برای فروش کتابهای خود اقدام کنند چرا که این روش، به لحاظ مالی و اقتصادی
نفعی برای طرفین ندارد.
اگر به قیمت پشت جلد کتابها که با برچسب مرکز
تبادل کتاب، چسبانده شده هم نگاهی بیندازید، متوجه این مسأله خواهید شد.
قیمتها معمولاً مبلغی بین هزار و 500 تا 17 هزار تومان قیمت گذاری شدهاند
که البته همانطور که گفته شده، این قیمتها خیلی وقتها شامل تخفیف هم
میشود.
کتابهای قدیمی و مربوط به پیش از پیروزی انقلاب هم در صورتی که
بعد از انقلاب مجوز تجدید چاپ گرفته باشند، میتوانند جایی میان قفسههای
مرکز تبادل کتاب برای خود باز کنند اما کتابهای بدون مجوز و ممنوعه جایی
در این مرکز ندارند.
گشتن میان قفسههای سفید که با نور ملایم پاییزی، احساسی آرامش بخش را به
آدم القا میکند، آنقدر خوب است که بشود ساعتی از هیاهوی خیابان انقلاب و
چهارراه ولیعصر، دور ماند و زیر سقف بلند مرکز تبادل کتاب، وقت را به خوشی
گذراند. کتابی را برداشت و ورق زد و قیافه صاحبش را مجسم کرد که کتاب عزیزش
را آورده تا آن را با دیگری مبادله کند. شاید آن دیگری، شما باشید...ایران