در
همين مورد در اين گزارش سعي شده است به بسياري از بخشهاي مربوط به تيم
تروما پرداخته شود. از سيستمهاي بهبود کيفيت آن گرفته تا پزشکي قانوني و
تجويز داروها، همگي بخشي از نظامي بزرگ هستند که فقط در بالاترين سطح
همکاري خود ميتوانند وظيفه حساسشان يعني نجات افراد را انجام دهند.
تجهيزات را به مسئولان آمبولانس بازگردانيد
نخستين
بخشي که با مصدوم حادثه مواجه ميشود اورژانس پيشبيمارستاني و
تکنسينهايي هستند که با آمبولانس به کمک و نجات فرد ميشتابند. در رابطه
با همين موضوع با بابک مهشيدفر، عضو هيئت علمي دانشگاه علوم پزشکي تهران که
تجربه سالها فعاليت در سازمان اورژانس تهران را هم داشته است به گفت و گو
نشستيم تا از شرايط حرفه فعالان اين بخش اطلاعات بيشتري کسب کنيم.
مهشيدفر
در ابتدا درباره حوزه فعاليت اين بخش ميگويد: «اورژانس پيشبيمارستاني و
بخش اورژانس بيمارستان در ادامه همديگر هستند و چون بخش پيشبيمارستاني به
صحنه نزديکتر است حساسيت بيشتري دارد، اگر نتواند کارش را درست و کامل
انجام دهد، مشخصاً مراقبتهايي که بعدا در بيمارستان انجام ميشود، تأثير و
فايدهاي نخواهد داشت. از سوي ديگر هم امکاناتي که در اختيار تيم اورژانس
پيشبيمارستاني قرار ميگيرد، در کار آنها تأثير ميگذارد. در اين سيستم،
سعي شده است که تمامي آمبولانسها به بيشترين تجهيزات نجات و انتقال مصدوم
به بيمارستان مجهز باشند.» مهشيدفر در ادامه در رابطه با مشکلات و معضلاتي
که اين افراد در حرفه خود با آن مواجهاند ميگويد: «بزرگترين مشکل اين
است که تحريمها روي کيفيت وسايل موجود در آمبولانسها تأثير گذاشته است و
شايد با وجود امکانات کم، مسئولان اورژانس نتوانند آن طور که بايد و شايد،
ابزار و امکانات کافي را در اختيار کارکنان خود قرار دهند.
با اين همه مشکل اصلي اين است که وقتي مسئولان آمبولانس کار خود را درست و کامل انجام ميدهند و مصدوم را کاملا بستهبندي شده، بدون اينکه کوچکترين حرکتي کند به بيمارستان تحويل ميدهند، بيمارستان اين امکان را ندارد که همان وسايل را به مسئولان آمبولانس برگرداند و مصدوم را باز نکند.
به همين خاطر پزشک
اورژانس مجبور است براي پس دادن تجهيزات، مصدوم را باز کند که همين موضوع
تمام تلاش و زحمات مسئولان را که در آمبولانس انجام دادهاند هدر ميکند.
با اين همه اگر وسايل را استفاده ميکردند و همانها يا وسايل ديگري از
همان نوع را بعداً به مسئولان اورژانس پيشبيمارستاني بازميگرداندند هم
خوب بود. ولي متأسفانه در بسياري از مراکز درماني پس از باز کردن بيمار،
پزشکان به ابزار استفاده شده در مصدوم توجهي نميکنند و تجهيزات آمبولانس
ناقص ميشود.
براي مثال در شکستگي تنه استخوان ران پا، آتل کششي وجود دارد
که با کشيدن پا دو استخوان شکسته شده از روي همديگر برداشته شده و مقابل هم
قرار ميگيرند. اين کار، خونريزي درون حفره ران را کاهش مي دهد و باعث
ميشود بيمار در شوک نرود.
اما با وجود اين، زماني که مصدوم به بيمارستان
آورده ميشود، آتل مصرف شده يا آتل کششي جديدي به مسئول اورژانس پيش
بيمارستاني داده نميشود. بنابراين تا زماني که مسئولان آمبولانس بخواهند
ابزار خود را در بخش اورژانس بيمارستان پيدا کنند و پس بگيرند، زماني را در
بيمارستان تلف خواهند کرد.
مسئولان اورژانس پيشبيمارستاني ابزار زيادي در
دست ندارند که جايگزين کنند و وقت زيادي هم ندارند که در بيمارستان به
دنبال وسيله اصلي خود يا دريافت جايگزين آن باشند. چرا که بايد در پي نجات
باقي مصدومين بيمارستان را ترک کنند.» متخصص طب اورژانس در رابطه با
پيشنهاد خود براي راهکار اين مسئله ميگويد: «بهترين راهکار اين است که
مسئولان بيمارستاني ابزار و امکانات مسئولان آمبولانس را تکميل کنند. هرچند
در اينجا نيز با مشکل مواجه هستيم. اورژانسهاي بيمارستاني ممکن است از
تجهيزاتي با برندي استفاده کنند که بيمارستان مورد نظر از آن وسايل با آن
برند استفاده نکند.
البته بين امکانات و تجهيزات پايگاههاي اورژانس با هم
هماهنگي وجود دارد. يعني تمام تجهيزات از يک جنس و يک نوع است. بنابراين
بهترين موقعيت زماني پيش ميآيد که بيمارستانهاي تهران نيز، حداقل
بيمارستانهايي که اورژانس تهران براي آنان بيمار ميبرد، اين وسايل و
تجهيزات را در خود داشته باشند و زماني که مسئولان بيماري را به بيمارستان
ميآورند بدون باز کردن آن تجهيزات، وسايل را به آنان تحويل دهند. از سوي
ديگر اين امکانات چه در اورژانس بيمارستان و چه در پايگاههاي اورژانس پيش
بيمارستاني، شماره اموال ميخورند. اين مسئله بايد با هماهنگي بيشتر بين
سيستمهاي اورژانسي و بيمارستاني با هم حل شود.»
مهشيدفر مشکل ديگر مسئولان آمبولانس را عدم اطلاع بسياري از پزشکان از حيطه وظايف مسئولان آمبولانس معرفي کرد و گفت: «متخصصان اورژانس در بيمارستانها بايد با حيطه وظايف و تواناييهاي مسئولان آمبولانس آشنا باشند. چرا که گاهي از آنان انتظار ميرود کاري انجام شود که در حيطه اختيارات آنان نيست و حتي امکان انجام آن در آمبولانس وجود ندارد. براي مثال رگگيري و تزريقات وريدي کاري نيست که در بسياري از آمبولانسها لازم باشد انجام شود.» مهشيدفر راهکار اين مشکل را هم را از دو طريق دانست و توضيح داد: «دو راه براي انتقال اين اطلاعات به پزشکان وجود دارد. يکي اينکه افرادي که در اورژانسهاي يک بيمارستان هستند، دورههاي اورژانسهاي پيشبيمارستاني ببينند. دوم اينکه جلساتي براي هماهنگيهاي بيشتر براي افراد کليدي برگزار شود.
مانند سوپروايزرهاي آموزشي، سرپرستار و افرادي که مديريت تيم تروما را
در دست دارند. اين افراد ميتوانند به پرسنل خود منتقل کنند که چه
انتظاراتي ميتوانند از متخصصان اورژانس پيش بيمارستاني بخواهند.»
کوچکترين کبودي اهميت دارد
پس
از اورژانس مهمترين بخشي که در يک بيمارستان با تيم تروما در ارتباط است،
پزشکي قانوني است. حادثه دليل و علت دارد و حتماً تمام جزئيات جراحات
مجروحين بايد ثبت شود تا اگر مسئول حادثه، خود بيمار نبوده است، پس از رفع
بحران با مسئول حادثه برخورد شود.
در همين رابطه با کامران آقاخاني، متخصص پزشکي قانوني صحبت کرديم. وي در ابتدا در مورد اهميت حضور پزشکي قانوني در بيمارستان گفت: «براساس قوانين کيفري کشور، هر جراحت يا عارضهاي که بر روي بدن فرد ايجاد شده باشد، غرامت و ديه خاص خودش را دارد. ميزان اين غرامت را نيز بايد پزشکي قانوني و بعضاً دادگاه تعيين کند.
اين بخش مشخص ميکند
که جراحات روي بدن فرد چه هستند، از چه نوعياند و تا چه اندازه روي زندگي
وي تأثيرگذارند.» آقاخاني در مورد روند قبلي پزشکي قانوني در بيماران
ترومايي ميگويد: «رسم معمول اين بودکه بيمار پس از بستري و انجام کارهاي
معمول درماني و بهبود کامل به دنبال کارهاي قانوني آن ميافتد.
اما در حال
حاضر با شرايط فعلي چند سالي است که تمام بيماران ترومايي در همان
بيمارستان ميتوانند توسط يک پزشک قانوني معاينه شوند و اين زمينهاي شده
است تا همکاران متخصص پزشکي قانوني به بيمارستانها وارد شوند.
آنها پس از بررسي بيماران و ثبت جراحات آنها و تطبيق آن با قانون مجازات اسلامي، در نهايت يک نامه کامل و مشخص براي سازمان پزشکي قانوني و مراجع ذيربط آماده ميکنند و بيمار ديگر لازم نيست با شرايط خود به دنبال روند پيگيري آن باشد.» آقاخاني در رابطه با مشکل سيستم قبلي ميگويد: «بسياري از ضايعاتي که روي بدن افراد است، مانند کبودي، ساييدگي و خراشيدگيها پس از گذشت مدتي بهبود پيدا ميکند. اما اگر پزشک معالج اينها را در پرونده ثبت نکرده باشد، عملاً دست بيمار در پيگري روند دريافت غرامت به جايي بند نيست و وي نميتواند ثابت کند که چنين جراحاتي داشته است. معمولاً هم همين اتفاق ميافتد. براي يک ارتوپد يا متخصص مغز و اعصاب که بيمارش دچار شکستگي استخوان ران يا ستون فقرات شده است، اصلا مهم نيست که بيمار چند کبودي و خراشيدگي روي پوست خود دارد و اين موارد را اصلاً در پرونده ثبت نميکنند. غافل از اينکه هر کدام از اينها امکان دارد شامل چندين ميليون ديه براي فرد باشد. اين مبالغ را هم لزوماً طرف مقابل که مسئول حادثه بوده است، پرداخت نميکند.
براي مثال در تصادفات رانندگي بيمه اتومبيل اين مبالغ را پرداخت ميکند و تأثيري بر فرد مقصر در جريان تصادف ندارد.» وي در رابطه با مشکلات بر سر راه اين ثبت وقايع توسط پزشکان ميگويد: «در بسياري از اوقات، پزشک معالج متوجه بسياري از موارد پنهان کار نميشود.
براي مثال امکان دارد پزشک
مواردي از جراحات را ثبت کند که فرد بتواند به عنوان غرامت از طرف مقابل
خود بگيرد، غافل از اينکه اين جراحات ناشي از خودزني فرد بوده است. هدف
اصلي اين افراد در اينجا فريب کادر درماني و شکايت از فردي است که نقشي در
ايجاد جراحات نداشته است. ما بحثهايي مانند خودزني و ديگرزني در منازعه را
بسيار زياد داريم. شايد پزشکان معالج نتوانند متوجه اين موارد شوند، در
صورتي که پزشکان قانوني با تجربهاي که دارند، اين موارد را تشخيص ميدهند و
از تحميل ظلم به ديگري جلوگيري ميکنند. همين موضوع بر اهميت حضور هرچه
بيشتر آنان در بيمارستان ميافزايد.»سپید