اين طرح گواه بر عزم ايران براي بهبود وضعيت علمي خود بهرغم هياهوها، مداخلات سياسي و افزايش تنگناي تحريمهاي اقتصادي است که از طرف آمريکا و همپيمانانش براي مهار توان هستهاي ايران اعمال شده است.
تحريمها تا حدود
زيادي جلوي ورود فناوري پيشرفته (هايتک) را به اين کشور گرفته و نيز مانع
از اين شده است که دانشمندان آمريکايي بتوانند در طرحهاي علمي ايران
مشارکت داشته باشند يا حتي بدون اجازه خزانهداري ايالات متحده بتوانند طرف
مشورت محافل علمي ايران قرار گيرند. تحريمها مانع از اين ميشوند که
کامپيوترهاي ايراني بسياري از نرمافزارهاي پيشرفته علمي را نصب کنند و قطع
ارتباط کشور با سيستم بانکي جهاني مانع از اشتراک ايرانيها براي مجلات
علمي خارج از کشورشان ميشود.
به شکست فکر نميکرديم
باوجود
همه اين موانع، سازندگان ايراني سنکروترون پيش رفتند. آنها قطعات
موردنيازشان را قاچاق کردند و آنچه را که نميتوانستند بخرند، ساختند. جواد
رهيقي، دانشمند هستهاي و مدير اين مرکز ميگويد: «اصلا به شکست فکر
نميکرديم.» باوجود تحريمها، در حوزههاي متفاوتي مانند زلزلهشناسي تا
سلولهاي بنيادي، الهام از انگيزه شکستناپذيري سبب شکوفايي طيفي از ابتکار
عملهاي داخلي شد.
پس از اجازهاي که دولت ايران اخيرا به نشريه ساينس داد تا به برخي اماکن و محققان ايراني دسترسي پيدا کند، معلوم شد که نتيجه همه اينها سرمايهگذاريهاي کلان در امور علمي در ايران بوده است. انزواي ايران در دنيا بهزودي پايان خواهد يافت.
با توجه به توافقي که ايران با قدرتهاي بزرگ جهاني امضا کرده است، در عوض برداشته شدن تحريمهاي جهاني عليه ايران، راه اين کشور براي توليد سلاح هستهاي سد خواهد شد. اگر دولتهاي ايران و ايالات متحده در اين کار اخلالي ايجاد نکنند توافق بايد تا پايان سال جاري ميلادي اجرايي شود.
تا وقتي تحريمها برداشته شوند،
تعامل علمي غرب با ايران روند کجدار و مريزي خواهد داشت. يک هيئت ايراني
که در ماه جولاي در وين مستقر بودند، توافقنامهاي را براي تحقيقات علمي
مشترک با سازمان توسعه صنعتي ملل متحد و ساير طرفها امضا کردند. اوايل
تابستان امسال نيز يک گروه از مسئولان دانشگاههاي آمريکا به سرپرستي آلن
گودمن، رئيس موسسه آموزش بينالملل شهر نيويورک، به ايران سفر کردند تا
چگونگي ارتباط علمي دو کشور را بررسي کنند. گودمن دراينباره ميگويد: «ما
به اين نتيجه رسيدهايم که آنها علمي زنده و خوب دارند.»
يک پيروزي بزرگ در تاريخ کشور
در
بهشت زهرا در جنوب شهر تهران که از بزرگترين گورستانهاي جهان است، رديف
گورها تا افق کشيده شدهاند. بخش بزرگي از اين گورها، متعلق به سربازان
ايراني است که بسياري از آنها در جنگ ايران و عراق کشته شدهاند؛ جنگي
هشتساله که در آن عراق از گازهاي سمي استفاده کرد. چهره شهيدان جنگ،
آنطور که ايرانيها آنها را خطاب ميکنند، پلها، بيلبوردها و نماهايي که
براي اين کار اختصاص يافته است، بهشدت يادآور سالهايي است که انقلاب
اسلامي، شاه را سرنگون کرد. گودمن ميگويد: «اين نمادنگاريها چشمان ما را
باز کرد. ما بهطورکلي اثر شگفت اين ماجرا بر ايرانيها را دستکم گرفته
بوديم.»
3 سال تمام در ابتداي دهه 1980 ميلادي، تمام دانشگاههاي ايران بسته بودند. اغلب مردان براي رفتن به جنگ بسيج شده بودند. همراه آن فرار مغزها اتفاق افتاد. پس از پايان جنگ، موسسات علمي کشور بهتدريج و با دشواري از محاق بيرون آمدند.
ايران بهشدت سيستم آموزش عالي را تقويت کرد، دانشگاههاي
جديدي افتتاح شدند و شمار دانشجويان ناگهان بالا رفت. بهعنوان بخشي از اين
تجديد حيات، دانشگاه صنعتي شريف دوره دکترا (پياچدي) فيزيک را به راه
انداخت. در همين زمان، دولت شروع به راهاندازي برخي مراکز تحقيقاتي کرد؛
مانند، موسسه بينالمللي مهندسي لرزهنگاري و زلزلهشناسي براي برآورد خطر
زلزله در تهران.
با
هدف نظارت بر علوم بعدازانقلاب، در اوايل دهه 1980، شورايعالي انقلاب
فرهنگي، جهاد دانشگاهي را ايجاد کرد تا دولت مطمئن شود، دانشگاهها از آراء
اسلامي منحرف نخواهند شد. بعد، مرکز علمي براي آموزش، فرهنگ و تحقيقات
تاسيس شد تا دستاوردهاي علمي را به نيازهاي جامعه پيوند دهد. مرکز، شروع به
تلاشهاي عملي کرد؛ مانند تاسيس خطوط انتقال برق فشارقوي يا طراحي
ابزارهاي ايمن براي حفاريهاي نفتي و با گروهي از مهندسان در اصفهان همکاري
کرد که ميخواستند براي ارتش ايران هواپيماهاي بدون سرنشين بسازند.
بهاحتمالقوي،
اين مرکز توانسته است به برخي دستاوردها در تحقيقات پايه برسد. در سال
1991، اين مرکز موسسه رويان را براي درمان ناباروري زوجهاي ايراني تاسيس
کرد که مجبور بودند پيش از آن براي حل اين مشکل به خارج از کشور بروند.
بهرغم انزواي ايران، اين موسسه تا امروز تحقيقات مهمي درباره سلولهاي
بنيادي و صدها مقاله درباره شبيهسازي حيوانات منتشر کرده است.
در مقياسي بزرگتر، شورايعالي، روند علم در خاورميانه را سرعت بخشيده است. برنامه کلان ملي براي علم و آموزش، فهرستي از اهداف خود را در سال 2011 منتشر کرد که «کمک به توسعه علم و فناوري در جهان اسلام» ازجمله اهداف آن بود. اين برنامه ميگويد، «احياء تمدن عظيم اسلامي، درگرو پيشرفت ما در علم است.»
شورا در سال 2004، مرکز زبانهاي علمي جهان اسلام را تاسيس کرد و
زبان فارسي را بهعنوان يکي زبانهاي بينالمللي معرفي کرد و حتي خواست تا
اينترنت اسلامي درست کند.
از اوايل دهه نخست 2000، با برنامهريزي براي توليد ناوهاي دريايي و ايجاد يک رصدخانه نجومي، ايران به افکار بزرگ در علوم پايه فکر ميکند. اما برنامههاي اين کشور با دشواري روبهرو بوده است. بسياري از نخبگان ايراني به خارج رفتهاند و همانجا ساکن شدهاند و بودجههاي علمي، همپاي بلندپروازيهاي ايرانيها افزايش نيافته است.
وحيد احمدي، معاونت وزارت
علوم ميگويد: «هرچند دولت تصميم داشته که بودجه علمي معادل 3درصد توليد
داخلي باشد، اما عملا بيشتر از 5/0درصد يعني حدود 75/1ميليارد دلار را
نتوانسته است براي اين کار کنار بگذارد.»
بنابر نظر او، وزارت علوم تنها
27درصد اين ميزان را تحت کنترل خود داشته که اين مقدار واقعا ناچيز است.
جواد صالحي، استاد مهندسي الکترونيک در دانشگاه شريف که 10سال ساکن نيوجرسي
بوده، ميگويد: «بودجه تحقيقاتي اين دانشگاه در سال گذشته تنها چندصدهزار
دلار بوده است. 90درصد از مطالب ما طرحهاي نظري هستند و ما پول کافي
نداريم که الگوهاي نمونه را بسازيم.»
با
توجه به مجموعهاي از نابسامانيها، تنگناهاي اقتصادي باعث شده است که
دريافتي دانشمندان ايراني کمتر شود. به همين دليل وقتي محمود احمدينژاد که
در فاصله سالهاي 2005-2013 رئيسجمهور ايران بود، در سال 2012، حمايت
دستودلبازانه از 40 طرح علمي را اعلام کرد که هزينه آنها طي سالها برابر
با کل بودجه يک سال وزارت علوم ميشد، دانشمندان ايراني مبهوت شدند. يک
استاد دانشگاه تهران دراينباره ميگويد: «بسياري از اين طرحها مورد شک
قرار گرفتند و هرگز مروري بر آنها نشد.»
شروع اعلام تحريمهاي سازمان ملل و آمريکا به علت غنيسازي اورانيوم در ايران بود. تحريمها همراه وضعيت بد اقتصادي دانشمندان ايراني را به دام انداخت. براي مثال، قرار شد هيچ سنگي به ايران وارد يا ازآنجا صادر نشود. مانعي که درواقع سنگي بر سر راه صنايع ايراني بود.
«هيچ سنگي حتي شامل فسيلها هم
ميشود.» عرفان خسروي، ديرينشناس دانشگاه تهران در ادامه ميگويد:
«نميتوانيم فسيلي از خارج قرض بگيريم تا با نمونههاي خودمان مقايسه کنيم.
همچنين، نميتوانيم فسيلي را براي بررسي به خارج بفرستيم و چون به دليل
استفاده دوگانه در صنايع هستهاي، ورود راديونوکلئيدها به ايران ممنوع است،
نميتوانيم قدمت نمونههايمان را مشخص کنيم.»
راه نشريات هم بسته است
هيچيک
از مطالب دانشمندان ايراني امکان چاپ در نشريات بينالمللي را ندارند.
برخي سردبيران اين نشريات جواب هيچ نامهاي از ايران را نميدهند، با اين
باور اشتباه که هر نوع نامهنگاري با نويسندگان ايراني، آنها را مشمول
تحريمها خواهد کرد (تحريمها هر شهروند آمريکايي را از بازبيني کار اعضاي
دولت ايران که در مراکزي مانند مراکز هستهاي کار ميکنند، منع کرده است).
چندي
قبل که دانشگاه شريف از شمول تحريمها خارج شد، الزوير، يک بنگاه نشر آثار
علمي و پزشکي، قبول کرد نشريه مهم اين دانشگاه با نام «ساينتيکا ايرانيکا»
را منتشر کند.
محمدکاظم
جعفري، رئيس موسسه بينالمللي لرزهنگاري و زمينلرزه ميگويد: «تحريمها
خيلي ظالمانه بودند.» براي سالها موسسه او سنسورهاي زلزله را از کانادا يا
آمريکا يا بريتانيا وارد ميکرد؛ دستگاههاي شتابسنج روي گسلها نصب
ميشدند تا نسبت به زلزلههاي در شرف وقوع هشدار دهند و تکانها و يکپارچگي
ساختار پلها و سدها و ساير سازههاي حساس را نظارت کنند.
ايران نيازمند
اين ابزارها بود، اما چون اين ابزارها کاربرد دوگانه داشتند و ميتوانستند
در آزمايشهاي هستهاي هم مورداستفاده قرار گيرند، از ورود آنها جلوگيري
شد. جعفري ميگويد: «حوالي سال 2010، ايران نتوانست حتي براي اهداف انساني
سنسورهاي مهم لرزهنگاري را وارد کند.»
چاره
اين شد که مهندسان موسسه او خود اين سنسورها را طراحي کنند. در دفتر کار
او، زير نقشه بزرگي از ايران که خطوط ضخيم قرمز متقاطع، مناطق زلزلهخيز را
نشان ميدهند، جعفري شتابسنجهاي ساخت موسسه را قرار داده است.
مهندسان
ايراني اين ابزارها را بهعنوانمثال در تاسيسات اتمي بوشهر و سد هيروي در
استان کرمانشاه و در سيستمهايي که بعد از وقوع يک زمينلرزه بزرگ، بتواند
خطوط گاز طبيعي تهران را فورا قطع کند، نصب کردهاند.
مسعود هوشمند، کارشناس ژنتيک و رئيس مرکز ملي مهندسي ژنتيک و بيوتکنولوژي که تيم تحت رهبرياش، قادر است بيش از 300 بيماري نادر ميتوکوندريال، شامل برخي بيماريهاي بومي ايران را تشخيص دهد، ميگويد: «هر جا راه ما را سد کنند، از راه ديگري وارد ميشويم. ما مثل رودخانه راه خود را پيدا ميکنيم.»