کد خبر: ۷۴۴۸۸
تاریخ انتشار: ۰۰:۳۴ - ۰۹ شهريور ۱۳۹۴ - 2015August 31
شفا آنلاین>اجتماعی>جامعه پزشکی>جشنواره چهره‌هاي ماندگار پزشکي به مناسبت روز پزشک به همت سازمان نظام پزشکي کشور در سالن همايش‌هاي بين‌المللي برج ميلاد به مدت سه‌روز برگزار شد.

به گزارش شفا آنلاین، ازسپید ،آخرين روز اين جشنواره در حالي برگزار شد که از برخي چهره‌هاي ماندگار شاخص علوم پزشکي تقدير شد. با تني چند از اين عزيزان به گفت‌وگو نشستيم.

متولد 1302 در اصفهان. دانش‌آموخته دکتراي علوم دندان‌پزشکي در سال 1326. استاد بازنشسته دانشگاه تهران. بنيان‌گذار موزه دندان‌پزشکي در موزه ملي تاريخ پزشکي. سرپرست دفتر دانش‌آموختگان‌دانشکده دندان‌پزشکي از سال 87. تاليف و همکاري در تدوين کتب متعدد از جمله سيري در تاريخ دندان‌پزشکي ايران ازگذشته تا معاصر...

اخلاق‌حرفه‌اي بايد اولويت پزشک باشد


بنده در خود پيشکسوتي و برجسته بودن را نمي‌بينم و چنين تشريفاتي را شايد جايز ندانم، اما دوستان لطف کردند و بنده را پيشکسوت معرفي کردند. بنده تنها خدمتگزاري براي دانشکده هستم. به عنوان فردي که سال‌ها در اين زمينه خدمت کرده‌ام، جامعه پزشکي را به رعايت اخلاق پزشکي دعوت مي‌کنم. اين تنها چيزي است که مي‌توانم به خصوص براي نسل فعلي بگويم. اگر اخلاق رعايت شود، همه مشکلات رفع مي‌شود.

به نظر بنده همه مشکلات موجود در خصوص رابطه بين پزشک و بيمار را نمي‌توان تقصير بيمار انداخت؛ پزشک هم در مواردي مقصر است. همانطور که عرض کردم، تمام اين مسائل در اخلاق پزشکي نهفته است. همه چيز نبايد بر مبناي مسائل مادي باشد و اخلاق حرفه‌اي بايد در اولويت کاري هر پزشک قرار گيرد. ما کساني را داشتيم که در طي اين مدت شاهد بودم که چقدر اخلاق پزشکي را رعايت مي‌کردند و چقدر از نظر مسائل مادي با بيمار همراهي مي‌کردند و در مقابل نيز عده‌اي هستند که اينطور نيستند.


? يحيي عقيقي

متولد 1310 در کرمانشاه. دانش‌آموخته دکتراي عمومي از دانشگاه تبريز. متخصص اطفال از انگلستان. داراي دو فوق‌تخصص روماتولوژي از دانشگاه راچستر و تخصص عفوني از دانشگاه علوم پزشکي تهران. استاد دانشگاه علوم پزشکي تهران. کسب مدال درجه علمي از وزارت آموزش و پرورش در سال 1342. عضو باليني فرهنگستان علوم پزشکي کشور. عضويت در هيئت تحريريه مجلات متعدد. راه‌اندازي دوره فلوشيپي رورمالوژي اطفال از سال 72...

بايد به بخش خصوصي کمک کرد

بنده چنين شايستگي را در خود نمي‌بينم و اين لطف دوستان بود که بنده را انتخاب کردند. اما در خصوص عامل موفقيت خود بايد بگويم که هميشه از خدا کمک گرفته و در تمام مراحل زندگي سعي کردم پشتکار داشته باشم. در تمام مراحل کاري بيشترين موضوعي را که سرلوحه کار خود قرار دادم صداقت، درستکاري، مطالعه روز و پرسيدن آن چيزهايي بود که نمي‌دانستم و هنوز هم خيلي موضوعات وجود دارد که نمي‌دانم. پيامي که بنده به جامعه پزشکي دارم، مطالعه به‌روز پزشکان است. اينکه همگام با علم دنيا پيش بروند و هميشه با بيماران مهربان باشند. چشم به جيب بيماران نداشته باشند که هم دنياي خود را از دست مي‌دهند و هم آخرت خود را. به نظر بنده در بي‌اعتمادي به‌وجود آمده در رابطه بين پزشک و بيمار هر دو طرف تقصير دارند.

پزشک جايگاه بالايي دارد و با جان انسان سر‌و‌کار دارد. بنابراين بنده حق مي‌دهم که پزشک به اندازه ظرفيت خود بيمار ببيند. البته در اين رابطه نبايد چشم به پول بيمار داشته باشد. بارها بنده گفته‌ام که هيچ طبيبي از گرسنگي نمرده است. از آنجا که طبابت هم شغل به‌حساب مي‌آيد، اگر روابط ما با جامعه خوب باشد، رفتار مهربانانه‌اي داشته باشيم و با ديد خوب به قضيه نگاه کنيم، به فکر بيماران و پيگير بيماري باشيم اين رابطه خود به‌خود درست مي‌شود.

پزشک بايد از‌خودگذشتگي داشته باشد. اين‌طور نباشد که شب‌ها تلفن خود را خاموش کند و ديگر پاسخگو به هيچ مسئله و مشکلي نباشد. اگر رابطه بين پزشک و بيمار بهتر از اين باشد، اين مشکلات مختلف که هربار به شکلي بروز مي‌کند از بين خواهد رفت. بايد به اساتيد گذشته خود نگاه کنيم. به دکتر قريب‌ها، دکتر آذرها و انسان‌هايي را بايد ديد که يک عمر خدمت کردند و هميشه اسمي ماندگار و جاويدان دارند و هميشه راه آنها را ادامه دهيم.


? عليرضا يلدا

متولد 1309 در تهران. دانش‌آموخته دانشگاه تهران در سال 1336. متخصص بيماري‌هاي عفوني از دانشگاه تهران. استاد بازنشسته دانشگاه علوم پزشکي تهران. چهره ماندگار رشته پزشکي در نخستين همايش چهره‌هاي ماندگار. عضو پيوسته فرهنگستان علوم پزشکي. اعطاي جايزه‌هاي ساليانه با عنوان «پرفسور يلدا» به پزشکان متخصص عفوني به افتخار ايشان. داراي تاليفات متعدد در زمنيه پزشکي و اخلاق پزشکي...

پزشکي راهي براي پولدار شدن نيست

آنطور که مردم در مورد من نظر مي‌دهند و فکر مي‌کنند، خودم فکر نمي‌کنم. ولي روش کار بنده اين بوده که هميشه به افراد احترام بگذارم و دوستشان داشته باشم. حتي در خصوص دانشجويان هيچ‌وقت انتظار ندارم و منتظر نمي‌مانم که آنها به من سلام دهند.

بنده در سلام دادن هميشه مقدم هستم. فکر مي‌کنم بچه‌هاي خودم سر کلاس هستند و هميشه اين در ذهنم هست که وقت بچه‌هاي من بيهوده تلف نشود.

شعري است که مي‌گويد «درس معلم ار بود زمزمه محبتي/ جمعه به مکتب آورد طفل گريزپاي را» گاهي مي‌بينم که دانشجويان در کلاس يا سخنراني‌ها با هم صحبت مي‌ کنند. به آنها ايراد نمي‌گيرم بلکه به کسي که سخنراني مي‌کند، ايراد مي‌گيرم. براي اينکه آن مطلبي که مي‌گويد مورد احتياج و توجه دانشجويان نيست و براي همين دانشجويان دقت نمي‌کنند. به‌عکس اگر استادي خوب درس ارائه دهد و به دانشجويان احترام بگذارد، مي‌بينيد که دانشجويان نيز با دقت گوش مي‌دهند و احترام مي‌گذارند.

«ماکسيم گورکي» نويسنده روسي مي‌گويد: «کلمه انسان، خيلي مقدس است و خيلي بايد احتياط کرد که اين لقب را به چه کسي مي‌گوييم.» انسان والا کيست؟ انسان والا آن کسي است که در اين دنيا به فکر ديگران باشد و نه به فکر عبادت تنهاي خود.

کتابي به اسم «کشکول شيخ بهايي» نوشته شده که به صورت جُنگ است و مطالب مختلف در آن نوشته شده است. داستان کسي است که خيلي روزه مي‌گرفته و نماز مي‌خوانده و انتظار بهشت را داشته است و به او مي‌گويند که جاي تو بهشت نيست. متعجب از علت آن سوال مي‌پرسد و مي‌گويند تو اين عبادت‌ها را مي‌کردي تا با خدا معامله کني و به بهشت بروي. به جاي اين عبادت‌ها، بگو در زمان حيات خود در دنيا براي مردم چه کرده‌اي؟ پزشکان جوان بايد بدانند که پزشکي راهي براي پولدار شدن نيست و اين اشتباه است و براي پولدار شدن بايد تاجر و کاسب شد.


پس همانطوري که در کتاب «کليله و دمنه» نوشته شده، پزشک بايد مانند يک کشاورز باشد. کشاورز وقتي بذر گندم مي‌افشاند، هدف اصلي آن برداشت گندم است، اما کاه هم در هنگام درو بدست مي‌آورد. روزي ما مثل آن کاه است که مي‌رسد؛ اما اصل هدف، انسانيت و کمک به مردم است. با نگاه کلي به نظام سلامت فعلي بايد بگويم که مردم از طرح تحول سلامت خيلي راضي هستند. براي اينکه تعداد بيماراني که به بيمارستان‌ها مراجعه مي‌کنند، به‌طور مشخصي زياد شده است.

از طرف ديگر بايد گفت هر خوبي يک بدي نيز دارد. وقتي تمام بودجه صرف درمان مي‌شود، آنگاه مسئله پيشگيري مقداري مشکل‌زا مي‌شود. يا اگر حقوقي که به پرستارها داده مي‌شود کافي نباشد و نيز دکتر به اندازه کافي نباشد، اينها ايجاد مشکل مي‌کند.

مثلا بزرگ‌ترين آفت براي يک پزشک اين است که سرش شلوغ باشد. يعني مراجعه‌کننده بيشتر از توان داشته باشد. با اجرايي‌شدن اين طرح، پزشکاني هستند در بيمارستان‌ها که شبي 20 تا 30 بيمار مي‌بينند و درنهايت خسته مي‌شوند و نمي‌توانند خوب ادامه دهند. طب سنتي ما اين بود که بيمار ويزيت نمي‌داد و اين ذهنيت هنوز در روحيه بيماران وجود دارد.

اما امروزه پزشکان تحصيل‌کرده و مطب باز کرده و خرج زندگي بالا رفته است و بيمار نيز از آن‌طرف متوقع است. به همين دليل نمي‌توان از تقصير حرف زد و بايد گفت شرايط بد شده است. اصولا نيز آدميزاد دوست ندارد که هم بيمار شود و هم پول خرج کند. شايد رفيق خودمان را به کافه دعوت کرده و خرج کنيم و خوش بگذرد، اما اگر به همان فرد بگويند که بيمار شدي و بايد پول هم خرج کني، خيلي سخت است.


نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: