به گزارش شفا آنلاین،راهروها در دو مهدکودکي که براي گزارش به
آنجا رفتيم، پر بود از نقاشيهاي کارتوني ديواري و آويزهاي مقوايي که از
سقف به سر بزرگترهايي ميخورد که وارد ميشدند. اين محيط براي نسل آينده
کشور است و مغزهايي را ميپروراند که ميتوانند در آينده کشور تأثيرگذار
باشند. محيط مهدکودک هميشه با کودکان در رابطه است و نقشي حياتي و اساسي در
سلامت کودکان دارد.
در
ابتدا براي اطلاع از وضعيت مهدکودکها، معيارهاي لازم براي کسب مجوز براي
ساخت يک مهدکودک، نتايج بازرسيهاي انجام شده از مهدکودکها و بررسي عواملي
که در يک بازرسي صورت ميگيرد، به سراغ بهزيستي رفتيم و در زيرشاخه معاونت
اجتماعي پيگير مصاحبه با بخش امور مهدکودکها شديم. اما پس از
نامهنگاريهاي بسيار و تماسهاي پياپي تنها به جدولي کلي از شرايط احداث
مهدکودک و تعريفي که سازمان بهزيستي کشور از مهدکودک دارد، رسيديم.
طبق اين تعريف مهدکودک «به مركزي اطلاق ميشود كه مسئوليت مراقبت و فرآيند ياددهي، يادگيري كودكان در ابعاد زيستي، رواني، اجتماعي را عهدهدار باشد و با فراهم آوردن فرصتها و تجارب يادگيري كودكان متنوع براي كودكان از سن 6 ماه تا قبل از سن ورود به دبستان تحقق اين مهم را ميسر ميسازد.» همچنين در جدولي که اين سازمان به دست ما رسانده است، گفته شده تحصيلات مؤسس يک مهدکودک فردي با مدرک کارشناسي از هر رشته تحصيلي ميتواند باشد.
چندين شرط
کوچک نيز براي افراد در نظر گرفته شده است. مانند اينکه افرادي که
ميخواهند با مدرک علوم تربيتي و امثال آن به افتتاح مهد دست بزنند بايد
حداقل شش ماه سابقه کار يا کارورزي داشته باشند. اين تمام چيزي بود که
توانستيم از سازمان بهزيستي استان تهران به عنوان مرجعي مطلع از شرايط
تمامي مهدکودکهاي استان تهران دريافت کنيم.
با
اين حال به سراغ باقي متخصصان کودک در زمينههاي مختلف رفتيم و از آنان در
اين زمينه که يک مهد چه شرايطي را بايد داشته باشد تا به لحاظ جسمي و
رواني سالم باشد پرسوجو کرديم.
پس از بهزيستي نخست به سراغ جهاد دانشگاهي دانشگاه تهران رفتيم. افرادي که علاقه دارند در مهدکودکها فعاليت کنند، در کلاسهايي که جهادهاي دانشگاهي دانشگاهها برگزار ميکنند، شرکت کرده و پس از آزمونهاي نهايي ميتوانند مدرکي از سوي جهاد دانشگاهي دريافت کنند. براي اصلاع از اين کيفيت آموزشهاي اين دورهها به سراغ خانم گودرزي مسئول بخش دورههاي آموزشي کلاسهاي مربيان رفتيم.
وي درباره اينکه چه کساني در اين دورهها به مربيان
آموزش ميدهند، ميگويد: «افرادي که به عنوان استاد در اينجا تدريس
ميکنند، همگي فارغالتحصيلان کارشناسي ارشد و دکتري در زمينه علوم تربيتي،
علوم روانشناسي و علوم آموزشي هستند.
همگي حداقل پنج سال پياپي سابقه کار
مستقيم با کودکان داشتهاند. آنها همچنين توسط شوراي بررسي که در جهاد
دانشگاهي وجود دارد انتخاب ميشوند.» وي در زمينه مدت زمان دورهها و
امتحانات نهايي مربيان توضيح داد: «دورههاي مربيان بسته به اينکه چند روز
در هفته برگزار ميشود دو تا چهار ماه به طول ميانجامد و در نهايت بعد از
اتمام دوره و گذر از آزمون آن دوره بعدي شروع خواهد شد. اين آزمونهابسته
به نوع درس نظري يا عملي هستند و مربيان بر طبق هرکدام از آنها به شيوه
کتبي يا عملي امتحان ميدهند.»
گودرزي همچنين بيان کرد در اين دورهها
افراد حتماً با کودکان در دورههاي کارورزي خود در ارتباط هستند و
ميتوانند در اين دوره آموزههايي را دريافت کردهاند به کار ببرند.
سپس
به سراغ کارشناسان رفتيم و با روانپزشک کودک و پزشک اطفال به گفت و گو
نشستيم تا متوجه شويم براي سلامت کودک چه مواردي لازم و ضروري است.
با توجه
به گفتههايي که در اين پرونده از مسئولان و پزشکان حاصل شده بود، براي
تحقيق و پرس و جو از والدين، مربيان و مديران مهدکودکها به دو مهدکودک در
دو نقطه تهران رفتيم و با برخي ديگر از مهدکودکها تلفني در ارتباط بوديم
که گزارش آن را در ادامه ميخوانيد.
مهدکودک اول: نخستين مهدکودک، در شمال غرب تهران، در منطقه پنج واقع شده بود. حياط نداشت و زيرزمين مؤسسه جاي منطقه بازي کودکان به حساب ميآمد. چند وسيله بازي مثل تاب و سرسره روي فومهاي ضخيم قرار گرفته بودند و کودکان با سر و صدا از آنها استفاده ميکردند.
مدير حاضر نشد تعداد کودکان موجود در مهدکودک را به
ما بگويد اما به نظر ميرسيد بيش از آن باشند که فضاي مهدکودک ميتواند
کودک در خود جا دهد. کودکان از دو تا شش سال در مهد ثبت نام ميکردند. در
ابتداي ثبت نام از کودکان آزمايش نميگيرند و مدير ميگويد: «کودکان مريض
خودشان را نشان ميدهند.» يکي ديگر از مربيان نيز ميگويد: «ما اينجا
کاملاً بهداشت را رعايت ميکنيم. گاهي در ابتداي بهار و پاييز بچهها سرما
ميخورند و به هم انتقال ميدهند که در هر مهدکودکي شايع است و هيچگاه
نميتوان کاملاً جلوي آن را گرفت.» در اين مهد کودک برنامههاي ورزشي شامل
شناي هفتگي و ژيمناستيک روزانه وجود دارد. کودکان هر روز لباس ژيمناستيک
خود را ميپوشند و تفکيک جنسيتي ميشوند.
در پاسخ به چرايي اين تفکيک مربي
ورزش ميگويد: «پسرها فعاليت بيشتري دارند و هميشه دخترها را اذيت ميکنند.
اين کار از ميزان شکايت آنان کم ميکند.» در اين کلاس از دستگاه خاصي
استفاده نميشود و کودکان تنها حرکات کشش را انجام ميدهند.
در مراحل
پيشرفتهتر مربي از آنان ميخواهد حرکتي مثل روي يک پا ايستادن و تعادل
داشتن را تمرين کنند. ظاهراً مربي تنها انتظار تلاش از کودکان دارد و زماني
که کودکان حرکتي را اشتباه انجام ميدهند، دليلي بر تصحيح آن نميبيند.
در
بخش تغذيه کودکان روزانه با خود ميان وعده به همراه دارند. با توجه به
قانون مهدکودک هر ماده غذايي نميتواند مصرف شود و تنها ميوهها و لقمههاي
خانگي مجاز هستند.
مديريت علت اين مسئله را در وهله اول تغذيه سالم و در
وهله دوم جلوگيري از ايجاد اختلاف بين کودکان ميداند. وعده ناهار کودکان
نيز توسط آشپز مهد پخته ميشود و با توجه به گفته مديريت هيچگاه کودکي از
مصرف اين غذاها بيمار نشده و تا به اکنون شکايتي از سوي خانواده نبوده است.
با اين حال هميشه تعدادي کودک هستند که از نوع غذا گله دارند که اين نيز
طبيعي است.
همچنين
بهداشت محيط تا حد مناسبي رعايت شده است. اسباببازي ها و نيمکتها به
صورت هفتگي نظافت ميشوند، ظرفهاي غذايي کودکان دائماً شسته ميشوند و
کودکاني که لباسهاي خود را کثيف ميکنند، ميتوانند از کشوي خود استفاده
کنند و لباس ديگري به تن کنند.
در اوقات بعد از ظهر کودکاني که ميل به خوابيدن دارند روي تشک مخصوص خود ميخوابند و باقي کودکان در محوطه بازي مشغولاند. يکي از مربيها در مورد ساعت خواب ميگويد: «در گذشته همه را به اجبار ميخوابانديم.
اما در حال حاضر اين انتخاب را به عهده خودشان قرار
ميدهيم، چرا که با شکايت هميشگي کودکان مواجه بوديم. اکنون که بچهها نيز
انتخاب آزادانهاي دارند، صادقانه
گاه بهگاه خوابيدن را انتخاب ميکنند و اين مشکل به سادگي حل شده است.»
با
يکي از مادراني که به دنبال کودک خود آمده بود، صحبت کرديم. ميگويد: «به
لحاظ بهداشتي به مهدکودک اعتماد دارم. اما گاهي پيش آمده که با کودک من
مناسب رفتار نکردهاند و اين را حق خود دانستهاند که بدون مشورت و نظر من
تنبيه يا تشويقي براي کودک در نظر بگيرند و با وي هر طور خود ميدانند
برخورد کنند.» مادر ديگري ميگويد: «مهدکودکها و مربيان تصور ميکنند چون
حرفه آنها کودکان است پس الزاماً بهتر از همگي مادران و پدران ميدانند
چطور با کودکان برخورد کنند. در صورتي که هر پدر و مادري اين حق را دارد که
خودش تصميم بگيرد چطور کودکش را تربيت کند و مهدکودک نيز در قبال هزينهاي
که دريافت ميکند با خانوادهها هماهنگ باشد.»
پاسخ مدير اينگونه بود: «مهد نميتواند
صد
در صد همانگونه رفتار کند که همه خانوادهها ميخواهند. خانوادهاي
ميخواهند به کودک خود سخت بگيرند و خانوادهاي نه. مهدکودک تنها ميتواند
يک برنامه تربيتي مشخص براي خود در نظر داشته باشد و طبق همان پيش برود.
خانوادهها نيز بر طبق همان برنامهاي که مهد به آن معروف است ميتوانند به
آن رجوع کنند.»
مهدکودک دوم: دومين مهد در منطقه 9 تهران، خيابان هاشمي قرار داشت. در اين مهد، تعداد کودکان کمتر بود. مدير علت آن را فصل تابستان و تعطيلي کودکان ميدانست و ميگفت در پاييز و زمستان تعداد کودکان به دو برابر اين تعداد ميرسد. با اين حال کودکان ظاهر مناسب و تميزي نداشتند. حياط مهدکودک کاشيهاي سنگي داشت و کودکان در باغچه کوچک حياط بازي ميکردند.
صفي چند نفره هم براي سوار شدن
به روي تنها تاب مهد کشيده شده بود. مربي اين مهدکودک ميگفت: «کودکان که
از بازي در حياط داخل ميآيند ما دستهاي آنان را کامل ميشوييم و
لباسهايشان را تميز ميکنيم.
ولي در حين بازي به آنها سخت نميگيريم که
حتماً لباس خود را تميز کنند.» از مدير که ميپرسيم آيا تا به اکنون حين
ثبت نام از کودکان آزمايشي از آنها مبني بر سالم بودنشان گرفته، ميگويد:
«برخي از کودکاني که از مهدکودکهاي ديگر به اينجا ميآيند، حتماً بايد
براي ثبت نام چندين آزمايش بدهند. ما از کودکان کوچکي که براي اولين بار به
اينجا مراجعه ميکنند، آزمايشي نميگيريم مگر کودکي علائم بيماري در خود
داشته باشد.» وي در مورد آسيبهاي وارده به کودکان گفت:
«تا به حال
کودکي در اين مهد آسيب نديده است. شايد آنها سرماخوردگي جزئي داشته باشند
يا به اسهال مبتلا شوند؛ ولي اين ويروسها به هيچ عنوان از مهدکودک به آنها
منتقل نميشود و همگي از محيط خانه خودشان نشأت ميگيرد.» وي همچنين در
مورد تأمين سلامت رواني کودکان مهدکودک گفت: «ما اينجا تلاش خود را ميکنيم
تا هم به کودکان و هم به خانوادهها آموزش دهيم.
خيلي از مشکلات افراد در
بزرگسالي ناشي از همين مسائل حل نشده کودکي است و زماني که ما کودکي را
مشاهده ميکنيم که مشکلي دارد، پرخاشگر، دروغگو يا بينظم است، سعي ميکنيم
به کودک و خانوادهاش آموزش دهيم که چطور بايد مشکل خود را رفع کنند. اگر
کودک به حرف مربياش گوش نکرد و همچنان قوانين را زير پا گذاشت قطعاً تنبيه
خواهد شد و از بودن در کلاسها محروم ميشود تا زماني که متوجه رفتار
اشتباه خود شود.»
اينکه
روند آموزش رفتارگرايي که دورههاي پاياني خود را در روانشناسي تربيتي
ميگذارند، چقدر ميتواند در يک مهدکودک تأثير داشته باشد، مسئلهاي جداست و
حد تنبيه در مهدکودکها نيز دغدغهاي متفاوت است. مدير در مورد تنبيهها
ميگويد: «هرقدر هم که کودکي کار اشتباهي انجام داده باشد، هيچگاه تنبيه
بدني نخواهد شد. اينکه والدين در خانه کودک را تنبيه بدني ميکنند، به ما
ارتباطي ندارد. ما تنها ميتوانيم به آنان بگوييم با اين کار مسائل بدتر
ميشود. ما در مهدکودک کودکان را در صورت نافرماني و بينظمي تنها از وسايل
بازي، بازي با همسالان و گاهي از بودن در مهد محروم ميکنيم.»
ورزش
کودکان نيز در قالب ورزش صبحگاهي انجام ميپذيرد. کودکان در ابتداي صبح در
حياط جمع ميشوند و با انجام حرکتهايي که مربي ميگويد بدن خود را نرم
ميکنند.
در
صحبت با باقي مهدکودکها متوجه شديم، اکثريت آنها در برنامههاي ورزشي خود
نرمش صبحگاهي را جاي دادهاند. برخي روي کلاسهاي زبان، موسيقي و نقاشي
تمرکز دارند. تمامي آنها
ميان وعده را به عهده خانوادهها ميگذارند و
خود ناهار را براي کودکان فراهم ميکنند. اما تمامي آنان از کودکان آزمايش
درخواست نميکنند، همگي آنها در مهدکودک خود روانشناس ندارند و همه خود را
ملزم به رعايت نکات جزئي تربيتي نميکنند.
در
نهايت ميتوان نتيجه گرفت مهدکودکهاي تهران شايد از قوانيني که براي آنها
در نظر گرفته شده، مثل غذاي سالم و ميان وعده مقوي و ورزش کافي و
آموزشهاي درست، پيروي کنند و به ظاهر هيچ ماده و تبصرهاي را زيرپا
نگذارند، اما آيا اين به معني است که الزاماً کودکان در محيطي سالم رشد
ميکنند؟ يا تنها محيطي فراهم شده است که در آن بيمار نشوند و وقت خود را
آنگونه بگذرانند که والدين و مربيان مهدکودک براي آنان مناسب ميدانند؟
سپید