کد خبر: ۷۳۲۶۸
تاریخ انتشار: ۰۵:۳۵ - ۲۵ مرداد ۱۳۹۴ - 2015August 16
شفا آنلاین>روانشناسی>كودك‌ تان در خانه پدربزرگ لوس مي‌شود و نمي‌تواند از خواهرشوهر شما دل بكند؟ چه باید بکنید؟ هر مادري براي پرورش فرزندش، شيوه‌اي مخصوص به خود دارد. بعضي مادرها معتقدند تمام‌وقت مادري كردن نه به نفع خودشان است و نه به كودك خيري مي‌رساند و برخي مثل سنجاق‌ سينه، فرزندشان را به خودشان مي‌چسبانند.
به گزارش شفا آنلاین،هر مادري براي پرورش فرزندش، شيوه‌اي مخصوص به خود دارد. بعضي مادرها معتقدند تمام‌وقت مادري كردن نه به نفع خودشان است و نه به كودك خيري مي‌رساند و برخي مثل سنجاق‌سينه، فرزندشان را به خودشان مي‌چسبانند و حتي نزديك شدن كودك‌شان به مادربزرگ و دايي هم مضطرب‌شان مي‌كند. با كمك عاطفه كياني‌نژاد، روانشناس براي‌تان شرح مي‌دهيم كه حضور چه آدم‌هايي در زندگي كودك ضروري است و در چه شرايطي وقت‌گذراني كودك‌تان با آنها، نه به تربيتش آسيب مي‌زند و نه آينده‌اش را به خطر مي‌اندازد.

 اگر مي‌خواهيد حد و مرز ارتباط كودك‌تان را با آدم‌هاي اطرافش بدانيد و از اينكه تا چه اندازه بايد او را تحت تاثير نظري كه نسبت به ديگران داريد قرار دهيد، در ادامه اين مطلب با ما باشيد.

محبت بي‌دريغ مادربزرگ يا پدربزرگ بر كودك تاثير بسيار عميقي مي‌گذارد. فراموش نكنيد آدم‌ها محبت كردن را ياد مي‌گيرند و براي اين كار چه معلمي بهتر از پدربزرگ و مادربزرگ؟ پس نگران لوس شدن كودك‌تان نباشيد و اجازه دهيد از اين محبت سيراب شود. اگر كودك هفته‌اي يك‌بار پدربزرگ و مادربزرگ را مي‌بيند، محبت‌ها هرقدر هم كه افراطي باشد، تاثير دائمي روي خلق و خويش نمي‌گذارد.

حتي اگر ديدارها بيش از اين باشد، مي‌شود اين مساله را در گفت‌وگو با كودك حل كرد؛ مثلا بگوييد: «ما در خانه خودمان و هر جاي ديگر يك‌سري قوانين داريم كه تو بايد آنها را رعايت كني؛ در غير اين‌صورت تنبيه مي‌شوي اما استثنائا پيش پدربزرگ يا مادر بزرگ مي‌تواني با اجازه آنها بعضي كارها را انجام دهي يا ندهي.»

پدربزرگ و مادربزرگ

محبت بي‌دريغ مادربزرگ يا پدربزرگ بر كودك تاثير بسيار عميقي مي‌گذارد. فراموش نكنيد آدم‌ها محبت كردن را ياد مي‌گيرند و براي اين كار چه معلمي بهتر از پدربزرگ و مادربزرگ؟ پس نگران لوس شدن كودك‌تان نباشيد و اجازه دهيد از اين محبت سيراب شود.

 اگر كودك هفته‌اي يك‌بار پدربزرگ و مادربزرگ را مي‌بيند، محبت‌ها هرقدر هم كه افراطي باشد، تاثير دائمي روي خلق و خويش نمي‌گذارد. حتي اگر ديدارها بيش از اين باشد، مي‌شود اين مساله را در گفت‌وگو با كودك حل كرد؛ مثلا بگوييد: «ما در خانه خودمان و هر جاي ديگر يك‌سري قوانين داريم كه تو بايد آنها را رعايت كني؛ در غير اين‌صورت تنبيه مي‌شوي اما استثنائا پيش پدربزرگ يا مادر بزرگ مي‌تواني با اجازه آنها بعضي كارها را انجام دهي يا ندهي.»



عمه و خاله؛ عمو و دايي

از همان دوران كودكي يك‌سري افراد در زندگي عاطفي هر فرد حضور دارند كه به مرور كودك به آنها علاقه‌مند مي‌شود و با آنها انس مي‌گيرد. بستگان درجه يك مثل عمو، دايي، خاله، عمه و فرزندان احتمالي‌شان از كساني هستند كه به كودك عشق مي‌ورزند و كودك هم در كنارشان احساس خوبي دارد. اين نوع از رابطه درست به اندازه رابطه با والدين اهميت دارد.

 كودك در ارتباط با فاميل بخش عمده‌اي از مهارت‌هاي اجتماعي را مي‌آموزد و ياد مي‌گيرد چطور رابطه‌اش را با آدم‌هاي مختلف تنظيم كند.

ضمن اينكه دانش والدين هم محدود است و همه چيز را نمي‌دانند و كودك در معاشرت با اقوام نزديك از هر كدام چيزي ياد مي‌گيرد و اين معاشرت‌ها به گسترده‌تر شدن دايره معلومات كودك مي‌انجامد.

گذشته از اين، همان‌طور كه در شماره قبل گفتيم كودك در ارتباط با بزرگسال غير همجنس به تعريفي از جنس مخالف مي‌رسد يا بهتر است بگوییم رابطه عمو با دختر برادرش تعريفي از «مرد» در ذهن او مي‌سازد. اين پيش‌فرض‌هاي ذهني در آينده رابطه كودك را با جنس مخالف شكل مي‌دهد.

رابطه با فاميل را قطع نكنيد!

عمه و خاله؛ عمو و دايي از همان دوران كودكي يك‌سري افراد در زندگي عاطفي هر فرد حضور دارند كه به مرور كودك به آنها علاقه‌مند مي‌شود و با آنها انس مي‌گيرد.

 بستگان درجه يك مثل عمو، دايي، خاله، عمه و فرزندان احتمالي‌شان از كساني هستند كه به كودك عشق مي‌ورزند و كودك هم در كنارشان احساس خوبي دارد. اين نوع از رابطه درست به اندازه رابطه با والدين اهميت دارد. كودك در ارتباط با فاميل بخش عمده‌اي از مهارت‌هاي اجتماعي را مي‌آموزد و ياد مي‌گيرد چطور رابطه‌اش را با آدم‌هاي مختلف تنظيم كند.

ضمن اينكه دانش والدين هم محدود است و همه چيز را نمي‌دانند و كودك در معاشرت با اقوام نزديك از هر كدام چيزي ياد مي‌گيرد و اين معاشرت‌ها به گسترده‌تر شدن دايره معلومات كودك مي‌انجامد. گذشته از اين، همان‌طور كه در شماره قبل گفتيم كودك در ارتباط با بزرگسال غير همجنس به تعريفي از جنس مخالف مي‌رسد يا بهتر است بگوییم رابطه عمو با دختر برادرش تعريفي از «مرد» در ذهن او مي‌سازد. اين پيش‌فرض‌هاي ذهني در آينده رابطه كودك را با جنس مخالف شكل مي‌دهد.

اگر از فاميل بد بگوييد. . .

ممكن است گاهي همه‌چيز خوب پيش نرود و مجبور به قطع رابطه با يكي از اقوام شويد. در چنين شرايطي نبايد كودك را از ارتباط با آنها محروم كنيد يا اينكه مشكلات‌تان را به كودك منتقل كنيد و با بدگويي او را در جريان جزئيات اختلاف‌ها قرار دهيد. كودكي كه دايي‌اش را دوست دارد حتي در صورت قهر شما حق دارد به خانه‌اش برود يا در ‌مهماني كنارش بنشيند.

 از طرف ديگر اگر پدر به هر دليلی از بدي‌ها، ضعف‌ها و اشتباهات دایی در مقابل كودك بگويد، او يكباره مي‌بيند تصويري كه از دايي داشته با تصويري كه پدر ارائه مي‌كند زمين تا آسمان متفاوت است. براي او دايي مرد مهرباني است كه او را به پارك مي‌برد، برايش بستني مي‌خرد، او را روي دوشش مي‌گذارد تا از راه رفتن خسته نشود و. . .

اما پدر مي‌گويد دایی قبلا ماشين پدربزرگ را بي‌اجازه برداشته و با آن تصادف كرده و تصادف را هم پنهان كرده او حالا هم بدهي‌اش را نمي‌پردازد. در چنين شرايطي احساس بسيار وحشتناكي به كودك دست مي‌دهد و تصور مي‌كند به او خيانت شده است. چنين كودكي در آينده نمي‌تواند به كسي اعتماد كند و در روابطش با ديگران دچار مشكلات اساسي مي‌شود.

مهد كودك، اجتماع كوچك

بعضي مادرها خيال مي‌كنند اگر بچه‌شان را مهد بگذارند، روابط عاطفي‌شان مختل مي‌شود و ديگر كودك به مادر دلبسته نخواهد بود پس كودك را پيش خودشان نگه مي‌دارند و مي‌گويند خودم شعر و بازي به او ياد مي‌دهم. چنين تصوري كاملا اشتباه است؛ اول اينكه مادر نبايد براي كودك نقش معلمي را بازي كند چون وظيفه مادر اين است كه بي‌دريغ به كودك عشق و امنيت دهد.

 معلمي نياز به قاطعيت و نظم ويژه‌اي دارد و وقتي پدر و مادر نقش معلم را مي‌پذيرند رابطه والدين و فرزندي خراب مي‌شود. درواقع تشخيص و تفكيك اين دو نقش برايش طاقت‌فرسا خواهد بود. كودك بايد بعد از سه‌سالگي تا شش‌سالگي مهد كودك را تجربه كند و در فضاي مهد نظم را بياموزد يا با سلسله مراتب آشنا شود. كودك در كنار همشاگردي، مربي، مدير، آبدارچي، راننده سرويس و. . . ياد مي‌گيرد چطور با ديگران تعامل داشته باشد و مشكلاتش را حل كند.

تنها در خانه ديگران!

گاهي شرايطي پيش مي‌آيد كه والدين ناچار مي‌شوند كودك را در منزل اقوام تنها بگذارند. توصيه مي‌شود در اين شرايط خانواده‌ها كسي را انتخاب كنند كه به او كاملا اعتماد دارند و مطمئن هستند كه به اندازه خودشان مراقب كودك خواهد بود و از همه مهم‌تر اينكه فرد سالمي است و كودك هم دوستش دارد.

 معمولا پدربزرگ و مادربزرگ اما در شرايط عادي نبايد اجازه داد اين اتفاق بيفتد؛ مثلا كودك پيش خاله مي‌ماند و خيلي به او خوش مي‌گذرد اما ناگهان بحث و جدلي بين او و شوهرش درمي‌گيرد كه باعث اضطراب كودك مي‌شود يا مثلا همسر خاله فيلم ترسناكي مي‌بيند كه والدين در خانه خودشان اجازه ديدنش را به كودك نمي‌دهند. برای همین مي‌تواند با حضور والدین هرقدر دلش خواست خانه خاله بماند ولي بايد شب همراه والدينش به خانه خودشان بازگردد.

او را وارد بازي خودتان نكنيد

تصور نكنيد فرزندتان يكي از دارايي‌هاي شماست كه خودتان به تنهايي برايش تصميم مي‌گيريد و تعيين مي‌كنيد كه با چه كسي در ارتباط باشد. همانطور كه گفتيم، اعضاي فاميلي كه كودك دوست‌شان دارد و در كنارشان احساس آرامش مي‌كند، نبايد به‌خاطر خوشامد شما از فرزندتان دور بمانند.

 اگر با مادرشوهرتان رابطه خوبي نداريد يا از خواهرشوهرتان دل خوشي نداريد، نمي‌توانيد فرزند خود را از معاشرت با آنها محروم كنيد. كودك‌تان حتي در صورت حل نشدن اختلاف‌هاي شما، حق دارد در جشن تولد پسرعمه‌اش حاضر شود يا در ‌مهماني در آغوش عمه‌اي كه دوستش دارد و به او محبت مي‌كند، بنشيند.

وقت بزرگ شدن است

يك بزرگسال در اجتماع فقط در محيط آموزشي خانواده قرار نمي‌گيرد و در طول روز با طيف‌هاي مختلفي از افراد سروكار دارد. براي اينكه كسي در برقراري ارتباط‌هاي اجتماعي موفق شود، بايد از دوران كودكي آموزش ديده و تمرين كرده باشد؛ به همين دليل بايد از همين سال‌هاي كودكي براي تقويت مهارت‌هاي اجتماعي كودك‌تان تلاش كنيد.

بچگي‌اش را بهانه نكنيد و او را از روبه‌رو شدن با بزرگ‌تر‌ها محروم نكنيد تا در آينده بتواند روابط موثر‌تري با آدم‌هاي پيرامونش برقرار كند؛ مثلا كودك بايد به همسايه‌ها سلام كند و با صداي رسا جواب احوالپرسي‌شان را بدهد. پس از او بخواهيد اين كار را انجام دهد و توقع داشته باشيد در ملاقات‌هاي بعدي، اشتباهات قبلي‌ ارتباطي‌اش را مرتكب نشود.

اگر اين كارها را درست انجام داد از او پيش ديگران تعريف و تمجيد كنيد و نشان دهيد كه رفتار شايسته و بجا از نظر همه قابل ستايش و احترام است.

كودك تنها قرار نيست با همسايه‌ها، مربي مهدكودك يا آشناياني كه به خانه‌شان مي‌رويد، ارتباط برقرار كند. او حتي بايد بلد باشد چطور با بقال صحبت كند و خريد كردن را ياد بگيرد پس با خودتان او را به خريد ببريد و در راه بگوييد بايد چطور رفتار كند و براي خواسته‌اش از چه جملاتي مي‌تواند استفاده كند.

بعد از چند بار با هم خريد رفتن مي‌توانيد خودتان بيرون مغازه بايستيد و از كودك بخواهيد به تنهايي داخل برود و خريد كند. بعد هم بايد درباره اين اتفاق با هم صحبت كنيد و اگر خريدش موفقيت‌آميز بود، در جدول ستاره‌ها يك ستاره به او بدهيد. به كودك‌تان ياد دهيد براي بزرگ شدن، تنها نبايد قد بكشد بلكه بايد به شيوه بزرگ‌تر‌ها ارتباط برقرار كند و به‌درستي از پس حل مشكلات ارتباطي‌اش بربيايد.
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: