بررسی پیشینه و وضع موجود، کارشناسان اندیشکده آب را به سمت شناسایی سه مفهوم «علم، هژمونی و آب» سوق داده و درواقع این نشست بهعنوان نقطه آغازی برای ایجاد یک نظام جدید در مقابل سلسله مراتب فنی و ناپایدار غالب بر مسأله آب طراحی شده است. در ادامه بخشهایی از مهمترین مباحث مطرح شده در نشست علم، هژمونی و آب آمده است.
احسان توکلی نبوی، پژوهشگر مرکز آب و توسعه، دانشکده مطالعات خاورمیانه و آفریقا و دانشگاه لندن با اشاره به ادبیات پیشین موضوع آب و بحرانی که گریبان کشور را گرفته است در این نشست گفت: سابقه موضوع ما را به این سمت سوق میدهد که طی ادوار تاریخی، آب در شرق ایران دارای پایگاهی سوقالجیشی (امنیتی) و در غرب ایران دارای جایگاهی اقتصادی (اراضی زراعی آب محور) بوده است. همچنین سنجش شرایط کنونی کشور، غلبه نظام علوم فنی و مهندسی بر مسأله آب را نشان میدهد. با مطالعه و بررسی مسائل آب در خاورمیانه درمییابیم که طی سالهای ١٣٨١ تا ١٣٨٨، ٦٠درصد از دریای سیاه توسط آبهای زیرزمینی برداشت شده است.
وی با بیان اینکه در کشور ما نیز طی ١٠سالگذشته اضافه برداشت آب زیرزمینی مساوی است با برداشت ٧٥سال متوالی از آب رودخانه زایندهرود، یادآور شد: بررسیهایی از این دست میتوانند عمق توجه به مسأله را برای ما شفاف سازند و اهمیت هژمونیک موضوع را آشکار میسازند. درواقع اهمیت موضوع در آنجاست که مسأله آب چگونه مطرح شود؟ و پاسخ به این سوال بهطور مستقیم با نیروهای هژمونیک در ارتباط بوده و تحتتأثیر نمایندگان این طیف از افکار قرار میگیرد.
ارتباط بحران آب و هژمونی
بهگفته توکلی یکی از مسائل مطرح درخصوص ارتباط بحران آب و هژمونی، سطوح
بسیار متفاوت برداشت و فهم از این مسأله در مرکز و پیرامون کشور است. تجارب
جهانی نشان میدهد مسائل بحرانساز در کشورهای دیگر به مسألهای عمومی در
جایجای آنها تبدیل میشود و دورافتادهترین مناطق نیز در جریان فهم عمیق
مسأله و بحرانهای ایجاد شده قرار میگیرند.
وی برای بررسی این موضوع در داخل کشور به مثالی اشاره کرد و افزود:
پرسشنامهای با موضوع سنجش میزان شناخت اساتید حوزه آب نسبت به مسأله و
بحران کنونی آب کشور به اساتید دانشگاه تهران و دانشگاه خوزستان ارسال شد
که یکی از سوالات آن درخصوص دریاچهارومیه و طرحهای احیای آن مطرح شده؛
نتایج نشان میدهد ٦٨درصد از اساتید دانشگاه خوزستان در جریان هیچیک از
این اتفاقات نبودهاند و تعداد دیگری موافقت خود را با طرحهای اینچنینی
اعلام کردهاند.
درحالیکه این رقم در دانشگاه تهران به ١٢درصد ختم شده و نارضایتی تعدادی از اساتید نیز ملاحظه میشود. بنابراین لازم است تجارب و آگاهیهای مرتبط با بحران آب و هر بحرانی که در کشور رخ میدهد، از مرکز (پایتخت - تهران) به حاشیه (استانهای دیگر) انتقال پیدا کند و در سطوح متفاوت کشور انتشار یابد.
توکلی ادامه داد: عدموجود رابطه علوم با یکدیگر مسأله دیگریست که سبب ایجاد نگاه هژمونیک فنی در مسائل آب شده و ناکارآمدی ظرفیت نیروهای فنی و بلااستفاده ماندن نیروهای دیگر علوم در حل مسأله آب را در پی دارد. تجارب بینالمللی نشان میدهد بنیانهای فکری متفاوت، نگرشهای متفاوت و تحلیلهای گوناگون عامل تعریف درست ماهیت و مسأله آب است و حل بحران جز با تعریف درست مسأله مقدور نخواهد بود.
از وجه دیگر، رابطه کارشناسان و جامعه هدف نیز تحتتأثیر نیروهای هژمونی قرارمیگیرد. تجربه برنامهریزی برای یکی از مهمترین حوضههای آبریز استرالیا نشان میدهد که مدیران این پروژه (در نقش نمایندگان هژمونی) برای حل مسأله این حوضه آبریز اقدام به تغییر روابط میان کارشناسان و ساکنان حوزه کردند و پس از جلب تأیید جامعه هدف، تأیید پارلمان نیز برای اجرای پروژه به دست آمد.
نوع ورود به مسأله و برآورد درست از فوریت موضوع بحث دیگری است که به گفته این پژوهشگر مرکز آب و توسعه کاملا تحت سیطره هژمونی قرار دارد. چگونگی طرح مسأله و انتخاب روش مناسب برای طرح آن، کاملا تحتتأثیر نیروهای هژمونیک است. استفاده از روشهای بین رشتهای، طرح مسأله براساس اجماع جمع، ورود دموکراتیزه به مسأله یا استفاده از شیوههای گفتمانی و روشهای مشارکتی، تنها میتواند برخی از روشهای مطرح باشد.
دیدگاه هژمونیک راههای ورود به مسأله را به آنسو سوق میدهد که گلوگاه و دروازه ورود و خروج را جهت محدودسازی، کاملا تحت تسلط داشته باشد. گفتمان حاکم بر جامعه نیروی هژمونیک دیگری است که هدایتگر انتخاب نوع ورود به مسأله محسوب میشود و این امر اهمیت سیر تحول این گفتمان در سطح کشور را آشکار میسازد.
وی با بیان اینکه در این میان رسانه نیز از نقشی هژمونیک برخوردار است،
ادامه داد: غلبه رسانههای حاکم بر جامعه، بسترساز خلق ذهنیات گوناگون برای
افراد جامعه است. مطالعهای که در این خصوص انجام شده، بررسی ایرانیانی
است که درخصوص مسأله آب با رسانههای ارتباطجمعی گفتوگو و همکاری
داشتهاند.
نتایج نشان میدهد اغلب این افراد در رشتههای عمران و محیطزیست (با نگاه غالب مهندسی) بودهاند. تحقیقی مشابه در کشور استرالیا نشان میدهد که علوماجتماعی ازجمله تاریخ، علوم سیستمیک، بازرگانی، علوماستراتژیک و اقتصاددانان بیشترین گفتوگو را در مورد مسائل آب با رسانهها داشتهاند.
این در حالیست که بدون داشتن طیفی رنگینکمانی از تخصصهای مهندسی و علوماجتماعی، هرگز هژمونی از درون سیستمها شکل نخواهد گرفت و لازم و ملزوم ما را آنگونه که شایسته است در طرح مسأله و حل مسأله مشخص نخواهد ساخت. در همین مثال قابل ذکر است کشور استرالیا با تشکیل این طیف رنگینکمانی به درستی از بحران آب خود عبور کرده و نتیجه تجربه این کشور به الگویی جهت حل بحران آب ایالت کالیفرنیا تبدیل شده است.
توکلی در بخش نهایی صحبتهایش در این نشست عنوان کرد: درنهایت باید دانست
با چنین بررسیهایی، مسأله و بحران آب برای کشور ما بسیار پررنگ است اما
باید توجه داشت این بحران نباید به نوعی اتلاف این موقعیت منجر شود. چنین
موقعیت طلایی میتواند در جهت اصلاحات سیستمی نظام آب کشور ما مورد استفاده
قرار گیرد و این در صورتی مقدور خواهد بود که ابتدا به سرعت گذشته
توسعهای خود را نقد کنیم و از نتیجه حاصل از آن، به حل بحران آب بپردازیم.
بنابراین در راستای تحول اکوسیستم نگرش به مسأله آب، به نگاهی چند بعدی (و نه تکبعدی- مهندسی) و ساخت گروههایی متنوع نیاز داریم تا ابتدا مدیریت منابع انسانی در حوزه آب را مطرح کنیم و سپس با دموکراتیزه کردن فضای کنشگری علمی در حوزه آب ایران، استفاده از روشهای مشارکتی بر پایه اعتمادسازی و بهرهگیری از خلاقیت جمعی از بحران عبور کنیم.
بحران را عاملی برای توسعه ببینیم
«محمدعلی مرادی»، پژوهشگر فلسفه بهعنوان صاحبنظر حوزه علومانسانی در این
نشست حاضر بود. وی در سخنانی عنوان کرد: نکتهای که مورد توجه
است، تفاوت نگرش غرب و ما به بحران است. دنیای غرب بحران را عامل رشد و
مدیریت آن را مدیریت توسعه میداند.
درحالیکه تا مسأله و بحران در هر
زمینهای عمق نیابد، قابل حل نخواهد بود. آگاهی دادن به جامعه بدون سازمان
دادن به تولید و نشر دانش در حیطه مسأله آب امکانپذیر نبوده و هرگز مسیر
درونی شدن را نخواهد پیمود. بدون برقراری تناسب میان پژوهش بنیادی و پژوهش
عملیاتی و نقد و ارزیابی درست آنها، هیچ مسألهای و به تبع مسأله آب مورد
طرح و حل نیست.
بهگفته این استاد فلسفه درواقع برای حل مسائل علم و
مسائل آب شکلگیری شبکهای از دانش برای دگرگونی تدریجی رویکرد جامعه لازم
است تا بتواند مفاهیم بحرانی مانند آب را بازسازی کند. اساسا حل بحران آب
در کشور ما نیاز به فرموله شدن خرد جدیدی در جامعه دارد که اجزای جامعه را
در راستای حل بحران آب به سمت تعادل سوق دهد. مادامیکه ساماندهی آموزشی و
فرهنگی وجود نداشته باشد، نگرش ما به علم دگرگون نشود و علم (نه در معنای
صرف science) تمامی وجوه تفکر ما را در بر نگیرد، تکتک افراد و گروههای
جامعه تغییر نگرشی به بحران آب نخواهند داشت و فراتر از آن، بحرانهای
متعدد دیگری نیز ساخته و پرداخته خواهد شد.
بحران هویت بسترساز
بحرانهای دیگر شده است
«اسماعیل خلیلی»، عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت
علوم، تحقیقات و فناوری نیز در بخشی از این نشست به فهم نادرست جامعه از
مفهوم خویشتن اشاره کرد و گفت: میتوان گفت مسأله آب که امروز اینچنین شکل
مهیبی به خود گرفته، براساس مطالعات فرهنگی ناشی از فهم نادرست ما از مفهوم
خویشتن و به معنای درست کلمه «بحران هویت» است که بسترساز بحرانهای دیگر
شده. جامعه ایرانی طی ١٥٠سال گذشته هیچگونه طرح مسألهای پیرامون خود
انجام نداده و آنچه انجام شده، نوعی رونویسی و بازی با کلمات هست.
وی افزود: بنابراین باید دانست هیچ نوع راهحلی برای مسائلی که هرگز به
درستی مطرح نشدهاند، وجود نخواهد داشت. از نگاه دیگر، با بروز مسأله نفت،
مسأله آب و دیگر مسائل تحتتأثیر آن قرار گرفته و در نگاه هژمونی، نفت
راهگشای حل مسائل کشور است.
نگاه هژمونیک نشان میدهد مادامیکه نفت بهعنوان ارباب قدرت اقتصادی- اجتماعی مطرح است، مسائل دیگر هرگز نمیتوانند در کنار آن طرح یا حل شود. بنابراین تمام افکار و اهتمام نمایندگان هژمونی، در پی حل مسائل پیرامون نفت است و مسائل دیگر نیز بهوسیله نفت و درآمدهای حاصل از آن حل خواهد شد.