شفا آنلاین>اجتماعی>گودزیلا هر سال 715 سد لتیان را ویران می کند تا مصائبی که در سطرهای بالا بدان اشاره شد بر سر ملت ایران بیاید و تمدن ایران بعد از هزاران سال در اواسط قرن 21 میلادی، از بین برود. اوضاع بسیار اورژانسی تر از آن است که تصور می شود
به گزارش شفا آنلاین، بزرگ ترین بحران کشور که همانند آتشی زیر خاکستر در کمین تمدن و موجودیت ایران نشسته،"کمبود آب" است.
این
بحران وقتی جدی تر می شود که به یاد بیاوریم تغییرات اقلیمی جهانی، در حال
کوچ دادن ایران از زمره کشورهای نیمه خشک به گروه سرزمین های خشک است.
کاهش
سال به سال میانگین بارندگی ها در کشور نیز موید این مدعاست. آخرین آمار
حاکی است از ابتدای سال آبی جاری(اول مهر93) تا 14 مرداد 94، میزان بارندگي
در کشور نسبت به ميانگين کل 20 درصد كاهش داشته است و این روند همچنان
ادامه دارد
کمبود
منابع آبی باعث برداشت بی رویه از منابع زیر زمینی شده است به گونه ای که
برداشت آب به ذخایر استاتیک رسیده است و یک پنجم آن نیز برداشت شده است.ذخایر استاتیک پشتوانه آبی کشورند و میلیون ها سال طول کشیده که شکل بگیرند.
بی هیچ تعارفی باید گفت که با تشدید این وضعیت، آینده ایران چندان مطلوب نخواهد بود:
* بسیاری از روستاها خالی از سکنه و مخروبه خواهند شد.
* زمین های کشاورزی زیادی به بیابان های بی آب و علف تبدیل می شوند. دامداری از بین می رود و بحران تأمین مواد غذایی تشدید خواهد شد.
*
انتقال آب های سطحی از نقطه ای به نقطه دیگر به دلیل کمبود فراگیر آب،
ممکن نخواهد بود یا با درگیری های سیاسی و اجتماعی جدی همراه خواهد شد؛
درگیری هایی که به نزاع های گسترده فیزیکی نیز منجر خواهند شد.
* بسیاری از شهرهای ایران به ویژه در مرکز کشور، قابل سکونت نخواهند بود.
* با
از بین رفتن پوشش های گیاهی، بلایایی مانند توفان شن، فرونشست زمین، آتش
سوزی گسترده تر جنگل ها و سیلاب های مقطعی و در عین حال ویرانگر در کشور
امری متداول خواهد بود.
* صنایع آب بر، به رکورد مبتلا خواهند شد.
* آب آشامیدنی جیره بندی خواهد شد.
* تنش های سیاسی و امنیتی با کشورهای همسایه بر سر منابع آبی مشترک به حداکثر خواهد رسید.
* مهاجرت از مناطق بی آب به مناطق کم آب و سپس تلاش برای مهاجرت از کشور افزایش می یابد.
* نارضایتی عمومی و امکان تنش های اجتماعی و سیاسی بالا می رود.
* ...
این
ها تنها بخش هایی از ماجرایی است که بی هیچ تعارفی در انتظار ماست مگر این
که تدبیری جدی اندیشیده شود و مشکل به طور ریشه ای حل شود.
ریشه
مشکل این است که کشاورزی در ایران، تبدیل به "هیولا"یی شده که هم در حال
نابودی خود است و هم اضمحلال حیات جمعی و تمدن ایران را هدف قرار داده است.
قبل
از پرداختن به این موضوع ، به این سوال فکر کنید: اگر کسی سد لتیان را با
95 میلیون متر مکعب آب در پشت آن منهدم کند، چه واکنشی در کشور صورت می
گیرد؟ آیا مردم نگران و رسانه ها حساس نمی شوند؟ آیا تمام دستگاه های
اطلاعاتی و امنیتی شبانه روز به دنبال متهم نمی گردند؟ آیا دولت نشست
اضطراری برگزار نمی کند؟ آیا مجلس جلسه فوق العاده تشکیل نمی دهد؟ آیا قوه
قضاییه این "پرونده ملی" را خارج از نوبت رسیدگی نمی کند و هزار آیای
دیگر؟!
خبر فاجعه بار این است که هیولای کشاورزی در ایران، سالانه
715 سد لتیان را منهدم می کند، درست مانند فیلم های گودزیلایی! و همه ما
چنان از کنار این « اَبَرفاجعه » با بی اعتنایی می گذریم که گویا آب از آب
تکان نخورده است!
در
ایران سالانه حدود 93 میلیارد متر مکعب آب مصرف می شود که 86 میلیارد
مترمکعب آن به بخش کشاورزی اختصاص می یابد و بخش کشاورزی هم که گویا در
اعماق تاریخ متوقف شده و با همان روش های زمان مادها آب را مصرف می کند، 68
میلیارد متر مکعب از این آب ها را به هدر می دهد.
اگر اسم این وضعیت برای کشور کم آبی مانند ایران، فاجعه و مصیبت نیست پس
چیست؟! بخش کشاورزی سالانه معادل 715 برابر حجم مفید مخزن سد لتیان تهران،
آب هدر می دهد. اگر حمله نظامی خارجی هم صورت بگیرد، چنین خسارتی وارد نمی
شود.
بار دیگر به فهرست مصائبی که در صورت عدم مدیریت صحیح منابع آب
در انتظار کشور است نگاه کنید! آیا نمی ارزد و نباید به خاطر جلوگیری از
سرنوشت شومی که در انتظارمان است، از همین امروز و از همین لحظه، کاری
اساسی برای مهار هیولای کشاورزی انجام داد؟!
نیاز
به خلاقیت خاصی هم نیست؛ دنیا سال هاست که این موضوع را حل کرده است و با
روش های مدرن آبیاری، هم هدر رفت آب را تا 80درصد کاسته و هم میزان محصولات
را افزایش داده است. این فناوری ها در ایران هم وجود دارند و قابل اجرا
هستند. فقط اراده می خواهد و منابع مالی.
اگر اراده مبتنی بر دانش و
آینده نگری باشد، می توان امیدوار بود که با توجه به شرایط جدید کشور در
دوران بعد از تحریم ها، منابع مالی را نیز تأمین کرد و با همیاری فعالان
بخش کشاورزی، در یک "برنامه واقعاً فوری و اضطراری" ، سیستم آبیاری را از
سنتی به مدرن تغییر داد.
هر
هزینه ای هم برای این کار - هر چند ارقام میلیارد دلاری - با توجه به این
که قرار است نه بخش کشاورزی که "ایران" و آینده ایران را نجات دهد، نه
هزینه که سرمایه گذاری برای "نجات ملی" است.
بی گمان اگر بخش عمده
پول های ایران که قرار است در پی توافق آزاد شود، به کار مهار هیولای
پرمصرف کشاورزی بیاید و آبیاری در ایران را مدرن کند، راهبردی ترین و
عاقلانه ترین کار انجام شده است.
تعارفی در کار نیست؛ گودزیلا هر
سال 715 سد لتیان را ویران می کند تا مصائبی که در سطرهای بالا بدان اشاره
شد بر سر ملت ایران بیاید و تمدن ایران بعد از هزاران سال در اواسط قرن 21
میلادی، از بین برود. اوضاع بسیار اورژانسی تر از آن است که تصور می شود.
عصر ایران