به گزارش شفا آنلاین، هر چند که خودشان چندان به اين قضيه اعتقاد ندارند. با دکتر پريسا
گلکاريان، مشاوره و درمانگر خانواده در مورد جنبه هاي زندگي پزشکان گفت:هر
فردي در زندگي خود چند ابعاد رابه همراه دارد که به اصطلاح افراد چند بعدي
ناميده مي شوند اما از آنجا که پزشکان هميشه درگير مطالعه، درس وبيمارانشان بودند به عنوان افراد تک بعدي از سوي اکثريت شناخته شده اند،نظر
شما در اين مورد چيست؟
کاملا درست است. پزشکي حرفه اي با حجم درسي بالا و حساسيت زياد است که با جان و روان انسان درگيرست. يک شخص براي آن که پزشک باشد بايد قبل از ورود به دانشگاه حسابي درس بخواند و با قبول شدن نيزمطالعهاش زياد تر و متصل به درس ميشود که براي دانشجو خستگي روحي مي آورد.
اما بين دانشجوي پزشکي و
خود پزشک تفاوت بسيار است.اين حرفه تا زماني که فرد دانشجوست، از جامعه
نوازش مي گيرد و از ديدگاه اجتماع در موقعيت اجتماعي و اقتصادي بالايي در
آينده برخوردار است اما زماني که درسش تمام ميشود و يک پزشک عمومي
شده، جامعه ديگر به وي نوازش نمي دهد. اولين سوال جامعه اين است: پزشک
عمومي! تخصص نداري؟ نداشتن تخصص براي پزشک عمومي يک فشار کاري ايجاد مي
کند. بعد از گذراندن طرح و ديدن موقعيت هاي مالي خوب پزشکان متخصص، فرد به
دنبال تخصص ميرود و دوباره طرح.يعني اين اتصال به درس تمامي ندارد. بخش
مهمي از زندگي وي از بين رفته است و تمامي عوامل دست به دست هم مي دهد که
فرد را تک بعدي کند. فردي که سالهاي مهم زندگياش را صرف مطالعه و کسب
تجربه در حيطه پزشکي کرده و حالا اصطلاح تک بعدي به آن چسبيده مي شود.
آيا وزارت بهداشت در اين زمينه کوتاهي کردهاند؟
من دقيقا نمي توانم به اين پرسش، پاسخ شفافي بدهم اما در همه کشورهاي دنيا براي پزشک شدن يک مسير طي ميشود. شايد امکانات آن متفاوت باشد.
شايد بايد
وزارتخانه هاي مرتبط امکانات بهتر و با کيفيتي را در اختيار دانشجويان
پزشکي قرار دهد، امکاناتي که وقتي فرد پزشک عمومي شد بتواند کار کند، درآمد
بالايي داشته باشد و سريعا و با دستپاچگي وارد دوره تخصص نشود بلکه به خود
استراحت روحي دهد. فردبايد بتواند در اين مسير سخت به زندگي خصوصي خود هم
برسد، همسرش را انتخاب کند. منظور از اين امکانات را با يک مثال شرح ميدهم.
پزشکي با همسري از رشته ي خود ازدواج ميکند که ممکن است طرح يکي از آنها
در يک شهر و ديگري در شهر ديگر باشد که خودش پايه گذار هزار مسئله و مشکلات
است اما اگر امکانات مطلوب باشد که هر دو همسر در يک شهر طرحشان را
بگذرانند خب به تبع ميشود گفت امکانات خوبي از سوي وزارت خانه هاي مرتبط ارائه مي شود.
آيا ممکن است اين تک بعدي بودن مختص حرفه ي پزشکي نباشد بلکه به شخصيت فرد جدا از حرفه اش مرتبط باشد؟
دو مورد موجب ميشود که پزشکان تک بعدي باشند:
مورد
اول: از لحاظ شغلي از آن جا که طبيب بايد مسير سختي را طي کند و دائما
مشغول تحصيل علم باشد تا پزشکي حاذق شود سبب مي شود که به جنبه هاي ديگر
زندگي توجه نکند.
مورد دوم: اکثر پزشکان با همديگر رفت و آمد دارند. يعني آن که يا همسر پزشک انتخاب مي کنند و يا اين که طيف دوستانشان همگي از اين حرفه است. ازدواج يک هم رشته با رشته خود درست است که باعث رشد شغلي ميشود اما ضمانت گر يک ازدواج خوب نيست.
هر چقدر تنوع در قشر آشنايان و دوستان باشد صحبت از مسائل
تکراري کاسته مي شود و افراد با مورد تازه روبرو مي شوند، صحبتهاي غير
پزشکي کمتر رد و بدل نميشود و آنها زندگي را از دريچه ديگري مي بينند.
به عنوان يک مشاور چه راه حلي را براي رفع اين قضيه ارائه ميدهيد؟
نميتوانيم
منکر اين قضيه شويم که حرفه پزشکان مثل بقيه است بههرحال بهخاطر نوع
حرفه شان ناخودآگاه اين مشکل برايشان پيش ميآيد. اما نکته اين است من
مشاوران پزشکي دارم که در شرح حال هاي خود دائما مينالند، ميگويند بي
حوصله اييم و شاکي اند که بخشهاي مهمي از زندگي شان را نفهميدهاند که
چگونه سپري کردهاند.
با همه ي اين تفاسير به آنها ميگويم همانطور که جامعه به شما نوازش ميدهد شما هم بايد به اين نوازش پاسخ دهيد و نوازش دهيد. منظور اين است که رفتار خوبي با بيمارانتان داشته باشيد در واقع حمايت و رفتار طبيبانه تان را را به کار ببريد.
بيمار نه زمان طولاني بلکه
چيزي حدود بين يک تا سه دقيقه از شما رفتار حمايت گرايانه ميخواهد و اگر
شما به آن پاسخ دهيد بيش از هر کسي خودتان از ديدن سپاس و قدرداني بيمارتان
خوشحال مي شويد و روي سطح روح و روانتان تاثير ميگذارد.پژوهشها نشان داده اين مسئله، تاثيرات بسيار خوبي در سطح روان قشر پزشک دارد.سپید