شفاآنلاین:جامعه>سلامت> وقتي اين سوال مطرح ميشود كه سواد خوب است يا بيسوادي؟ اكثر قريب به اتفاق پاسخدهندگان گزينه اول را انتخاب ميكنند.
به گزارش
شفا آنلاین : هرچند در دهههاي اخير تعريف سواد در جوامع مختلف تغيير كرده است و ديگر
نميتوان توانايي خواندن و نوشتن را دليل با سوادي افراد دانست اما، در
كشور ما همچنان آمار با سوادان و بيسوادان بر مبناي اين توانايي اعلام
ميشود. در سالهاي اخير مسئولان هرجا خواستهاند شهروندان را به سواد
آموزي تشويق كنند از محدوديتهايي كه يك فرد بيسواد در جامعه امروز دارد
سخن گفتهاند.
اين محدوديتها بيشتر جنبه شغلي و اجتماعي دارد اما، آنطور كه به تازگي يك
مقام مسئول در وزارت بهداشت عنوان كرده است بيسوادي ميتواند همبستگي
مستقيمي با شيوع بيماريها داشته باشد. در دنياي امروزي ديگر فقط داشتن
سواد خواندن و نوشتن به
زبان مادري ملاك سواد نيست بلكه، سواد شاخصهاي
مختلفي از سبك زندگي گرفته تا رفتارها و الگوهاي تربيتي را شامل ميشود.
شايد مهمترين دليل اينكه مفهوم سواد تا اين اندازه در سده فعلي گسترده شده
است رشد و پيشرفت فناوري و تكنولوژي يا فرايندي تحت عنوان مدرنيته و جهاني
شدن باشد. ديگر در روزگار فعلي اينكه تو بتواني به زبان مادريت بخواني و
بنويسي به هيچوجه ملاك با سوادي تو نيست بلكه، بايد بتواني با تمام شئون و
مظاهر زندگي مدرن بشري ارتباط برقرار كرده و متناسب با آن سبك زندگي ات را
هماهنگ كني. در عصر فعلي باسوادي تا حد زيادي بازتاب شرايط زندگي افراد و
محيطي است كه در آن زندگي ميكنند. اگر فرد در كشورهاي توسعه يافته سكونت
داشته باشد به همان نسبت امكان برخورداري از تجدد و تكنولوژيهاي روز جهاني
را مييابد و هرچه فرد در محيط مهجور و عقبافتادهتري زندگي كند به همان
نسبت به واسطه ارتباط محدودتر با مظاهر تكنولوژي بيسواد و عقب افتاده
ميشود. سواد در زمانه فعلي مفهومي انتزاعي و چندوجهي است كه بر اغلب
رفتارهاي روزانه فرد نظر دارد.
بیسوادي در ايران
«نداشتن سواد خواندن و نوشتن و مدرك تحصيلي حتي تا پايه ابتدائي» تعريفي
است كه در كشور ما از بیسوادي -فارغ از تعريف جهاني سواد و بيسوادي-
ارائه ميشود. تعداد بيسوادان بر اساس اين تعريف البته در كشور كم نيست و
سال گذشته باقرزاده، معاون وزير آموزش و پرورش اعلام كرد 3/5 ميليون نفر در
ايران بيسوادند. در حالي كه ميتوان با ايجاد مهارت خواندن و نوشتن اين
افراد را از بيسوادي نجات داد درباره بيسوادي بامفهوم همه گير و جهاني،
نجات فرد از وضعيت بيسوادي بايد با تغيير محيط و شرايط فرد و به همان نسبت
وضعيت بهره مندي او از پيشرفت و تكنولوژي همراه باشد. بيسوادي فارغ از
تعريف خرد و كلان آن براي خود فرد در درجه اول محدوديتهاي زيادي ايجاد
ميكند و اگر اين فرد در محيطي قرار بگيرد كه همه با سواد باشند، بايد خيلي
تلاش كند تا خودش را به بقيه برساند و راحت زندگي كند. براي مثال فرد
بيسواد نميتواند به راحتي خريد كند، آدرس پيدا كند و به طور كلي با
اجتماع خود ارتباط بر قرار كند و به هر حال مهجور و منزوي خواهد شد. علاوه
بر اين كيفيت زندگي فرد نيزتا حد زيادي تحت تاثير اين سواد يا بيسوادي
قرار ميگيرد.
ارتباط مستقيم توسعهيافتگي با مرگ و مير و بهداشت
همانطور كه در گذشته نوع لباس افراد به اندازه عصر فعلي معنا و پيچيدگي
نداشت كيفيت غذا خوردن و سبك تغذيه افراد نيز به مدد تكنولوژي و توسعه
يافتگي تغيير يافته و بهتر شده است. شاخصهاي سازمان بهداشت جهاني در زمينه
كاهش مرگ و مير در اواسط قرن فعلي نيز گوياي اين است كه با رشد و گسترش
دانش و اطلاعات در كشورها ميزان مرگ و مير هم تا حد زيادي كاهش يافته و حتي
در برخي كشورها مانند انگلستان بعد از توسعهيافتگي حدود سي درصد از مرگ و
مير افراد كاسته شده است. در ايران اما به عنوان يك كشور در حال توسعه كه
تمايل و توان كمتري براي ارتباط و بهرهگيري از دانش جهاني وجود دارد،
بيسوادي و نوع تغذيهاي كه فرد بدون دانش و سواد براي خود انتخاب ميكند
تاثيراتي بر سلامتي كلي او دارد كه شايد اين تاثيرات در مقايسه با گذشته
بيشتر هم شده باشد. اين تاثيرات تا جايي است كه رضا ملكزاده معاون تحقيقات
و فناوري وزارت بهداشت، با عنوان اين مطلب كه ۵۰ درصد روستاييان بالاي ۵۵
سال كشور دچار فشار خون هستند، به تشريح مطالعاتي درباره سرطان مري در كشور
پرداخت و افزود: يكي از عوامل خطر در ابتلا به سرطان مري بيسوادي و فقر
است.
فقر روش زندگي را ناسالم میکند
يك كارشناس حوزه سلامت عمومي در رابطه با شاخصهاي عمومي سلامت
ميگويد: سازمان بهداشت جهاني در رابطه با سلامت عوامل متعددي را بررسي
كرده است كه بر اين اساس عوامل فردي 15 درصد، ژنتيك 10 درصد، نظام بهداشت
25 درصد و عوامل اجتماعي مانند فقر و بيسوادي 50 درصد موثرند. امير محمود
حريرچي ميافزايد: سواد هم جنبه فردي دارد و هم اجتماعي و د رحوزه سلامت
سواد هم در عوامل فردي يعني مدل تغذيه و سبك غذايي فرد و هم درعوامل
اجتماعي مانند ميزان امكانات و بهره مندي افراد از تجهيزات و امكانات نقش
دارد. فقر باعث ميشود روش زندگي فرد سالم نباشد و به دليل تغذيه نامناسب
راحتتر بيمار شود. و از سوي ديگر فقر سبب ميشود فرد نتواند دانشي را كسب
كند كه با آن زندگي سالم داشته باشد. وی ميگويد: براي مثال عامل اصلي
ابتلاي به سرطان معده مصرف چاي داغ است يا دير ازدواج كردن و بچهدار شدن
در دخترهاي جوان ميتواند درصد ابتلاي آنها به سرطان را بيشتر كند و آگاهي
به اين مسائل نيازمند كسب دانش و آگاهي است.
آگاهي و عملكرد رفتار تغذيهاي فرد را ميسازد
يك متخصص تغذيه و استاد دانشگاه درباره تاثير سواد بر تغذيه و سلامتي
افراد ميگويد: مسائل تغذيه مولتي فاكتور و چند انضباطي است و
تحت تاثير يك عامل نيست. خديجه رحماني ميافزايد: مشكلات تغذيهاي بطور كلي
به عوامل اوليه و ثانويه بر ميگردد. عوامل اوليه شامل عواملي است كه مواد
غذايي را از چرخه توليد به سر سفره ميآورد و عوامل اجتماعي، اقتصادي و
حتي سياسي و نظامي هم بر اين فرایند تاثير دارند. وی ميگويد: اقتصاد باعث
ميشود دسترسي افراد به منابع غذايي بيشتر شود در حالي كه اقتصاد تحت تاثير
فرهنگ، سواد و آگاهي است. يعني به عبارت ديگر اينكه فرد بتواند تغذيه با
كيفيت مناسب داشته باشدتضمينكننده سلامت او نيست بلكه بايد در درجه اول
نگرش و سوادي براي اين كار و انجام اين نيت داشته و از سوي ديگر اين نگرش
به بينش و عملكرد تبديل شود. اين متخصص تغذيه توضيح ميدهد: براي توضيح
اينكه سواد به تنهايي نميتواند باعث عملكرد خوب فرد در حوزه سلامت و تغذيه
شود ميتوان پزشكي را مثال زد كه با وجود علم به اينكه سيگار بد است باز
هم سيگار ميكشد و اينجاست كه بايد گفت مجموعه سواد، آگاهي، بينش و عملكرد
فرد است که رفتار تغذيهاي او را ميسازد.
آرمان