کد خبر: ۶۹۶۹۱
تاریخ انتشار: ۰۴:۱۵ - ۲۷ تير ۱۳۹۴ - 2015July 18
شفا آنلاین.اجتماعی>چند سالي است که شوخي با بالا رفتن سن ازدواج دختران و گاهي به لودگي کشيدن اين موضوع، تقريبا به بخش ثابت سريال‌هاي طنز تبديل شده و به برنامه‌هاي تلويزيوني هم کشيده شده است، اما گذشته از اين که هدف از اين کار فقط خنداندن مردم است يا اهداف ديگري مانند جا انداختن فرهنگ تن دادن دختران به ازدواج با افرادي است که در شأن خود نيستند، آيا اين رفتار در شأن رسانه ملي کشور ما است يا به تبعاتي که در پي دارد، توجهي مي‌شود؟
به گزارش شفا آنلاین،آيا افرادي که در رسانه ملي براي عموم مردم کالاي فرهنگي توليد مي‌کنند به اين مهم توجه دارند که شوخي کردن با هويت جنسيتي افراد، سبب گرايش پيدا کردن آنان به کسب هويت جنسيتي کاذب مي‌شود؟

منصور بهرامي، روانشناس و عضو ارشد انجمن بين‌المللي تحليل رفتار، شوخي با هويت جنسيتي زنان را زير سؤال بردن آن مي‌داند و مي‌گويد: «رايج شدن اين قبيل شوخي‌هاي خلاف اخلاق، بسياري از زنان را دچار بحران هويت مي‌کند و باعث مي‌شود با هويت خود به‌عنوان يک زن دچار مشکل شوند. در نتيجه چنين زناني نمي‌توانند با نقش خود به‌عنوان يک مادر و زن آشتي کنند و تبعات اين اتفاق بر هيچ‌کس پوشيده نيست.»

اين کارشناس روانشناسي که با رسانه نيز همکاري مي‌کند ادامه مي‌دهد: «در رسانه‌هاي عمومي به‌خصوص صداوسيما، بخشي به‌عنوان اوقات فراغت و تنها براي پرکردن وقت افراد درنظر گرفته مي‌شود که نه سؤالي در ذهن آنها ايجاد مي‌کند و نه به سؤالاتي که در ذهن آنها است پاسخ مي‌دهد. اين قبيل برنامه‌ها روي بخشي از حساسيت‌هايي که در جامعه وجود دارد انگشت مي‌گذارند و آنها را زير سؤال مي‌برند، اما نتيجه آن هزينه‌ بسيار بدي را بر جامعه تحميل مي‌کند.»

وي بر لزوم کنترل بيشتر بر رسانه ملي تاکيد مي‌کند و مي‌گويد: «بسياري از شوخي‌هايي که در تلويزيون مطرح مي‌شود، در شأن رسانه ملي نيست و به عقيده من کنترل بر اين ابزار ارتباط‌جمعي بسيار ضعيف است. اين براي من روشن نيست که آيا در رسانه ما بخش کنترل کيفي وجود دارد و در اين صورت آيا افرادي که در اين بخش مشغول هستند هم به اين شوخي‌ها و گاهي زير سؤال بردن بخشي از جامعه مي‌خندند؟»


وي ادامه مي‌دهد: «اين مشکل با مشارکت کارگروهي متشکل از روانشناسان، جامعه‌شناسان و افرادي که نقش ارتباطات جمعي را خوب مي‌شناسند قابل‌حل است. اين افراد بايد نظارت خود را خارج از هرگونه تعصبي اعمال کنند، زيرا گاهي مشاهده مي‌شود که برنامه‌اي تنها با هدف جذب مخاطب بيشتر و پر کردن اوقات فراغت حرفي مي‌زند که از بين بردن تبعات آن بسيار سخت است.»


بهرامي با اشاره به شوخي کردن با تفاوت‌هاي جنسيتي در رسانه ملي ادامه داد: «گاه افرادي در نتيجه اختلال شخصيتي که در نهاد خود آنها است، بين دو جنسيت زن و مرد تضادهايي مي‌بينند و عقايد شخصي خود را به‌منظور سوءاستفاده مطرح مي‌کنند که اين رفتار دقيقا مشابه اين است که بخواهيم براي ايجاد شکاف، سبک و سياق زندگي قومي را در شمال ايران با قومي در جنوب کشور به‌منظور برتري‌طلبي مقايسه کنيم و شکي نيست که بيان اين حرف‌ها از سوي کساني که مردم آنها را مرجع قلمداد مي‌کنند، بسيار اشتباه است.»

وي در بخش ديگري از سخنان خود در توضيح معناي هويت جنسيتي افراد گفت: «صحبت کردن درمورد هويت جنسيتي افراد يعني زن بودن و مرد بودن در هر انساني ويژگي‌هاي خاص خود را ايجاد مي‌کند. براي مثال زماني که مي‌گوييم مردان از زنان قوي‌تر يا زنان از مردان احساسي‌تر هستند هدف برتري‌جويي جنسيتي نيست، زيرا بين ارزش‌هاي اجتماعي مرد و زن از نظر جنسيتي هيچ تفاوتي وجود ندارد.»

وي با تاکيد بر لزوم احترام گذاشتن به هويت جنسيتي افراد از دوران کودکي گفت: «يکي از عوامل بازدارنده بسيار معروف که در کتاب‌هاي مرجع تحليل رفتار متقابل آمده است، «خودت نباش!» است. به اين معنا که گاهي والدين از دوران کودکي به افراد القاء مي‌کنند که هويتي غير از آنچه دارند را کسب کنند و درنتيجه اين افراد دچار اختلالات شخصيتي و بحران هويت در جواني و دوران بلوغ مي‌شوند.»

اين روانشناس ادامه داد: «اين که يک پدر به دخترش بگويد براي خودش «يک پا مرد» است، نه‌تنها موجب احترام او نيست، بلکه بالاترين توهيني است که مي‌توان به يک زن کرد و کودک هم براي نوازش گرفتن از پدر و مادر به سمت کسب هويت مقابل خودش مي‌رود. بنابراين يک دختر از نظر پدر و مادرش بايد تنها يک دختر باشد، زيرا آسيب‌هاي اين اختلال هويت جنسيتي بعدها و در زمان انتخاب همسر و روابط زناشويي بروز پيدا کرده و افراد را دچار مشکل مي‌کند.»

اين کارشناس با اشاره به ظرفيت انجام کار فرهنگي براي پذيرفتن تفاوت‌هاي جنسيتي بين عموم مردم اظهار کرد: «زماني که احساس مي‌شود، مردان يا زنان از امتيازاتي برخوردارند، بايد آن را با دلايل منطقي که از نظر انساني پذيرفته هستند دربين عموم مردم نهادينه کنيم و اين تنها با کار فرهنگي مقدور است. براي مثال هيچ‌کس نيست که با تفکيک جنسيتي در وسايل نقليه عمومي مخالف باشد، زيرا روي آن کار فرهنگي صورت گرفته است و اگر اين اتفاق با قوه قهريه مي‌افتاد، افراد احساس تبعيض مي‌کردند.»
منصور بهرامي در پايان گفت: «بايد به ياد داشته باشيم در جامعه‌اي که براي زنان ارزشي قائل نباشيم و به آنان آزادي نداده و آنها را محدود کنيم، مردانمان را هم محدود کرده‌ايم. جامعه‌اي که زنان آن با اختلال هويت جنسيتي مواجه باشند، مردان ناسالمي هم خواهد داشت، زيرا اين مادران جامعه هستند که انسان‌سازي مي‌کنند.»

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: