در
مجموع محققان موفق شدند که برآوردي جهاني از ميزان وقوع و شيوع 301 بيماري
حاد و مزمن را به دست آورند و توانستند که تاثيرات 2337 عارضه سلامت را که
به دنبال حداقل يکي از اين بيماريها ايجاد شده بود را ارزيابي کنند.
گروه
تحقيق دريافتند که در سال 2013 از هر 20 نفر تنها يک نفر (3/4درصد) در
سراسر جهان کاملا سلامت است. اين بدان معناست که در حدود 95درصد از ما
مبتلا به يک يا چند بيماري هستيم. به علاوه 3/2ميليارد نفر در سراسر جهان
در سال 2013 حداقل از 5 بيماري رنج ميبردند. در طول يک دوره 23 ساله
مطالعه، تعداد افرادي که بار سنگين 10 بيماري يا بيشتر را به دوش ميکشيدند
تا 52درصد افزايش يافته است.
محققان
افزايش شاخص DALY در طول يک دوره 23 ساله را ناشي از رشد جمعيت و
سالخوردگي ميدانند. بيشترين عوارضي که گريبانگير افراد ميشود، شامل
اختلالات عضلاني- اسکلتي، بيماريهاي رواني، سوء مصرف مواد، بيماريهاي مغز
و اعصاب و بيماريهاي مزمن ريوي است.
سرعت کاهش ناتواني به اندازه سرعت کاهش مرگ نيست
عوامل
اصلي عوارض سلامت بين سالهاي 1990 تا 2013 چندان تغييري نکرده است. با
استناد به تحقيق فوق، در سال 2013 اختلالات اسکلتي- عضلاني مانند کمر درد و
ارتريت، اختلالات رواني مانند اضطراب، افسردگي و سوءمصرف مواد به خصوص
سوءمصرف الکل و مواد مخدر تقريبا 50درصد عارضهها را شامل ميشدند.
در
همين سال در بين ده عارضه مهم در سراسر دنيا، کمر درد و افسردگي دو عارضه
عمده بودند. اين دو بيش از ديابت يا آسم يا بيماري انسدادي مزمن ريوي موجب
ناتواني افراد ميشوند.
محققان
متوجه شدند که عامل عمده اين ناتوانيها براساس محل زندگي تغيير ميکند.
در اروپاي مرکزي دومين عامل مهم ناتواني افتادن از ارتفاع است در حالي که
در ناحيه کارائيب اضطراب عاملي است که انسانها را از پاي درميآورد. در
کشورهاي کامبوج، نيکاراگوئه و رواندا جنگها و درگيريها داخلي علت اول از
دست رفتن سلامت افراد بود در حالي که اين عامل در کشور ويتنام دومين علت
ناتواني بود.
شايد
يکي از مهمترين يافتهها اين بود که ميزان کاهش ناتواني در مقايسه با
ميزان کاهش مرگ از سرعت کمتري برخوردار بود. به عنوان مثال ميزان ديابت بين
سالهاي 1990 تا 2013 به ميزان 43درصد افزايش يافته بود در حاليکه ميزان
مرگ و مير طي همين دوره، فقط 9درصد افزايش را نشان ميداد.
پروفسور
واس ميگويد: « دليل اين تفاوت اين است که ما به جاي اينکه روي کاهش
ناتواناييها تمرکز کنيم، تمام اهتمام خود را متوجه کاهش ميزان مرگ و مير
کرده ايم. عارضههاي مهمي مانند اختلالات اسکلتي-عضلاني يا اختلالات رفتاري
يا رواني توجه کافي را دريافت نکردهاند. توجه به اين نکته نيازمند تغيير
اولويتهاي بهداشتي در سراسر دنيا است. انسانها بايد به سن کهنسالي برسند،
ولي بايد سلامت توشه راهشان باشد.»
بودجه اين پژوهش توسط بنياد بيل و ملينا گيتس تامين شده است.