شفا آنلاین -نامهای زنان و مردان بختیاری هر کدام یادآور فرهنگ اصیل بختیاری هستند اما ما تا چه حد با این نامها آشنا هستیم؟
آیا چنین نامهایی که حتی نام پدران و مادران ماست را برای فرزندان خود انتخاب میکنیم؟ در ایل بختیاری هر نامگذاری ریشه در فرهنگ غنی و اصیل این ایل داشت و هیچکدام بدون علت یا بدون معنا نبود. آیا همچون رنگ باختن دیگر آداب و اصول زندگی در سالهای آینده این نامها کمکم به باد فراموشی سپرده خواهند شد؟ به گزارش ایسنا، البته هنوز برخی جوانان یا زوجهای جوان بختیاری نام فرزندان خود را از نامهای رایج و قدیمی بختیاری یا با الهام از نامهای قدیمی برمیگزینند ولی برخی چنین اعتقادی ندارند. یکی از اقوام، چندسال پیش نام بختیاری «تیام» را روی دخترش گذاشت. این نام بهمعنای چشمانم است و تصمیم داشت که نام دختر بعدی خود را «زونیام» بهمعنای زانوهایم با الهام از نامهای زیبای بختیاری بگذارد اما برخی از اطرافیان به او خرده گرفتند که این نامها را نمیتوان در جامعه امروز بهکار برد. برخی معتقدند نمیتوانند اسمهای بختیاری قدیمی را بر فرزند خود بنهند زیرا گمان میکنند فرزندانشان در سالهای بعد نام خود را مناسب نخواهند دانست و والدین خود را بهخاطر این نامگذاری سرزنش خواهند کرد.
نامهای بختیاری علت دارند
هر کدام از نامهای بختیاری بر اثر علتی شکل گرفتهاند. بهعنوان مثال در گذشته برخی نامها از طبیعت و حوادث طبیعی الهام میگرفت همچون بارونی، سبزوار، صنوبر، ستاره، برفی، گلنار، همهگل، بهارگلی یا سوگلی و ماهپسند. همچنین بختیاریها که از دیرباز علاقه و تمایل زیادی به شاهنامه و خواندن آن داشتند، نامهای شاهنامهای برای فرزندان خود انتخاب میکردند. نامهایی همچون رستم، زال، سودابه، منیژه، اسفندیار، سهراب و بیژن. برخی والدین نیز نام اشیای قیمتی را برای فرزندان خود انتخاب میکردند همچون اشرفی، طلا، گوهر، نرقه یا نقره. برخی نامها نیز براساس آرزویی شکل میگرفت. مثلا بعضی از خانوادههای پردختر به امید اینکه فرزند جدید آخرین فرزند دختر آنها باشد برای او اسامی همچون خانمبس و دربس را انتخاب میکردند. برخی نامها در بختیاریها به سبک و سیاقی تلفظ یا گفته میشد که آن اسم کوتاه یا خلاصهتر میشد. مثلا شووی یا شوچراغ به جای شب چراغ، کوچیرعلی به جای کوچکعلی، قپونی به جای قپانی، مایجون به جای ماهیجان. در اینباره یونس شفیعی، کارشناس فرهنگ بختیاری، گفت: «در قوم بختیاری نام و نامگذاری جایگاه ویژهای دارد. به فرض در زمان متولد شدن بچه چند ملاک در این نامگذاریها مد نظر قرار میگرفت. اگر کودکی در مسیر کوچ به دنیا میآمد نامهای منتخب پیرامون همان آب و هوا و یا آن زندگی کوچنشینی بود. بهعنوان مثال نامی تحتعنوان «بارونی» در زمان بارندگی زیاد یا نام «برفی» در زمان بارش برف یا نام کوه همچون «کلار»، «تاراز» یا «منگشت» را والدین بر کودک خود مینهادند.» وی تصریح کرد: «بختیاریها یکسری تابوهایی داشتند و این تابوها در زندگی قوم بختیاری زیاد بوده است. مثلا در این قوم نامی تحت عنوان «گرگعلی» وجود داشت. در دوران کودکی موی گرگ را در گهواره و یا به گویش لری«تعده» میگذاشتند و خاصیت این کار براساس اعتقادات آن زمان فراری دادن اجنه بود. بنابراین گرگ یکی از نمادهای قدرت در قوم بختیاری تلقی میشد.»شفیعی گفت: «اما نامگذاری برای دختران از ظرافت و زیبایی خاصی برخوردار بوده است. مثلا اسمهایی همچون ماهپری، شاهپری، گلپری، پرگل و ماهگل از نامهای زیبا و دلانگیز برای دخترانشان بوده و نمونهای دیگر از اسمها همچون جواهر، طلا و گلطلا که برگرفته از لوازم زینتی است. همگی اینها ریشه در روحیه زیباشناختی در قوم دارد که در نامگذاریها به دختران نگاه ویژهای داشتهاند.»
تغییر اسامی
وی گفت: «امروزه کسی نمیآید اسم گلبس را بر دختران امروزی بنهد. تردد و ورود به اجتماع در آن زمان کمتر بود اما حالا دختر خانواده میخواهد به مدرسه یا دانشگاه یا سرکار برود و باید اسمهای مرسوم را بر آنها گذاشت.» شفیعی ادامه داد: «میتوانیم بگوییم که بختیاریها تحتتأثیر نامگذاریهای شهرها نامهای جدید را انتخاب میکنند. مثلا به جای اینکه نام فرزند خود را علیداد بگذارند نامش را آرشام میگذارند و اسمهایی که باب جامعه امروزی هستند و در فرهنگ شهری کاربرد دارند را برمیگزینند. این به این معنا نیست که بختیاریها میخواهند به فرهنگ و گذشته خود پشت کنند بلکه به این معناست که میخواهند مثل شهریها بهروز باشند زیرا نمیشود من به اهواز بیایم و چون پدرم چوغاپوش بوده من هم چوغا بپوشم». وی گفت: «راههای علمی متعددی برای حفظ و نگهداری چنین آداب و رسومی وجود دارد. یکی اینکه مکتوب و جمعآوری شوند یا بهصورت فیلم و مستند نگهداری شوند. مثلا نامی همچون «شیرینبس» تحریف شده و در زبان شهری به جای آن از شیرین استفاده میکنند. میتوان برخی نامها را با انجام اصلاحاتی در چرخه نامهای امروزی قرار داد». شفیعی بیان کرد: «هر زمان یا دورانی برای خود یک سری باورها یا آداب و رسومی را در پی دارد. مثلا وقتی یک بچه شهرستانی وارد شهر میشود تا حدودی سعی میکند که خود را با شرایط شهر وقف دهد و این شرایط زندگی و محیطهاست که آدم را به جلو میکشاند و دست خود آدم نیست.