به گزارش شفا آنلاين،دکتر غلامرضا اکبری با اشاره به اینکه علاوه بر تغییرات فیزیولوژیک عادی مانند خستگی جسمی،
برخی تغییرات روانی نیز در جریان انجام کار یا زمانی که فرد در شرایط خاصی
قرار میگیرد، به وجود میآید گفت: ابعاد و ویژگیهای این تغییرات روانی
هنوز به طور دقیق روشن نشده است.
وی اضافه کرد: مورد اول اغلب تحت عنوان "کسالت" به کار میرود و بر اثر
اشتغال به کارهایی به وجود می آید که مورد علاقه فرد نیست. البته کسالت در
اغلب موارد، بر اثر کارهای تکراری یا خیلی ساده حاصل میشود. با این همه
نباید فراموش کرد که کار در نفس خود کسالتآور نیست، بلکه واکنش فرد در
مقابل کار است که ویژگیهای کسالت آور بودن را به آن نسبت میدهد. در واقع
کارگر یا کارمند است که کار را کسالتآور توصیف میکند نه این که کار
کسالتآور بودن خود را نشان دهد.
اکبری گفت: متغیر دوم که در برخی موارد پیش میآید تحت عنوان "خستگی ذهنی"
به کار میرود که احساسی شناخته شده است و به صورت کوفتگی، بیمیلی به کار،
دلزدگی و چشم پوشی از کار بروز میکند. از این متغیر تحت عنوان "خستگی
روانی" نیز نام برده میشود.
این متخصص مغز و اعصاب یادآور شد: طبق مطالعات انجام شده صدای بلند، دامنه
توجه افراد را کاهش میدهد و افراد تنها قادر نیستند حواس خود را بر امور
خیلی مهم متمرکز کنند و فقط به محرکهای شدید توجه نشان میدهند.
وی گفت: صدای زیاد در محیط کار، زندگی و روابط اجتماعی، کار افراد را به
طور ریشهای مختل میکند. کسانی که در محیطهای پر سر و صدا کار میکنند،
به هنگام بازگشت به خانه آن قدر خستهاند که حوصله ندارند از خانه خارج
شوند و به دید و بازدید فامیل بروند و حتی حاضر نمی شوند پاسخ سوالات
همسر و فرزندان خود را به دقت و با حوصله بدهند. این نوع زندگی، به مرور
زمان، هم برای خود فرد و هم برای اطرافیان او خسته کننده و در نهایت باعث
اختلافات خانوادگی میشود.
اکبری گفت: صدای بلند، عملکرد روزانه شخصی افراد را مختل میکند، فراموشی و
خطاهای ادراکی به وجود میآورد و حتی موجب میشود کارکنان اشیای خود را
فراموش کنند و به مرتب کردن میز کار خود و اطراف نپردازند.
این متخصص مغز و اعصاب در پایان گفت: کارکنانی که در معرض صدای محیط کار
قرار میگیرند، نسبت به هم جبهه میگیرند و در واقع عصبانی میشوند. از
کوچک ترین اختلاف رنجیده خاطر می شوند و رفتار پرخاشگرانه از خود به
صورت کلامی و عملی نشان می دهند. ایسنا