کد خبر: ۶۳۰
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۳ - ۰۷ اسفند ۱۳۹۱ - 2013February 25
شفا آنلاین : ازاینکه می‌شنویم عده‌ای در یک خانه یا در یک تالار پذیرایی جشنی برای فروپاشی یک زندگی مشترک برپا کرده‌اند، چه احساسی می‌یابیم؟
جشن طلاق؛ شلیک به خانواده با ادای روشنفکری شفا آنلاین : ازاینکه می‌شنویم عده‌ای در یک خانه یا در یک تالار پذیرایی جشنی برای فروپاشی یک زندگی مشترک برپا کرده‌اند، چه احساسی می‌یابیم؟   کسی نیست که بدونه الآن می‌خوایم چکار کنیم؟ خودت بگو! - بگم ... . بگو... . -حالا نوبت چکش است، شاید تعجب کنین که چکش برای چی؟ چکشو می‌خوایم تا این "حلقه  لعنتی"، این "طوق لعنت" را له کنیم ...! هورا هورا... صدای کف و سوت کرکننده است که در سالن طنین‌انداز می‌شود و میهمانان شروع به دست زدن و پایکوبی می‌کنند...!؟ بخشی از مکالمات و محاورات جاری در یک جشن مذموم و زشت به‌نام "جشن طلاق"! را خواندید. این روزها پدیده شوم و ناپسند "جشن طلاق" سوژه بسیاری از رسانه‌های مکتوب و دیجیتال شده است، جشنی که مغایرت و تضاد آشکاری با فرهنگ دینی و ملی ایران و ایرانی دارد، جشنی که رهاورد و سوغات هجمه فرهنگی غرب و یکی از صدها روش  "جنگ نرم" است که متأسفانه در سایه غفلت خانواده‌ها و مراکز مسئول  گسترش می‌یابد. این جشن وارداتی سوغاتی شومی است که آمده تا منفورترین حلال خدا را تا حد یک مراسم عادی تنزل دهد و ازسویی دیگر از اعمال زشت نیز قبح‌زدایی کند. سؤال این است که ما را چه شده است؟ ازاینکه می‌شنویم عده‌ای در یک خانه یا در یک تالار پذیرایی جشنی برای فروپاشی یک زندگی مشترک برپا کرده‌اند، چه احساسی می‌یابیم؟ آیا می‌توان برای فروپاشی یک خانواده هلهله و شادی کرد؟ آیا می‌توان برای از بین رفتن مهمترین نهاد اجتماعی هریک از جوامع یعنی خانواده هورا کشید و کف و سوت زد؟ به‌‌راستی چه بر سر فرهنگ ایرانی و نسل جوان ایران قرار است بیاید که این‌گونه تیشه به بنیان‌های فکری و اعتقادی خود می‌زنیم ودر برابر این پلشتی‌ها سکوت پیشه می‌کنیم ودم برنمی‌آوریم؟ ما را چه شده است که به‌سمت بی‌هویتی می‌تازیم، تا انگ روشنفکری‌مان پررنگ‌تر شود و به زیبایی رسم و رسوم و سنت‌های‌مان می‌خندیم؟ مارا چه شده است و برای آن‌چه نمی‌شناسیمش و از ما نیست، بیگانه است با ما و دشمن برای‌مان عادی جلوه‌اش داده است جشن و مراسم پایکوبی برگزار می‌کنیم و با بی‌شرمی هرچه تمامتر "کارت دعوت" هم برایش چاپ و توزیع می‌کنیم؟ وقاحت و خودباختگی فرهنگی که این‌چنین نسل جوان ما را تهدید می‌کند و در گرداب خودش کشانده، مولود چیست؟ به‌راستی ما را چه شده است که به‌راحتی در مراسمی به‌نام "جشن طلاق"  گردهم می‌آییم، کادو می‌بریم و به زن تنهامانده از زندگی مشترک تبریک و شادباش می‌گوییم...! به‌راستی آیا باید برای رواج و اپیدمی شدن "زلزله اجتماعی" به شادی و سرور پرداخت و مجلس آراست؟ آیا برای له‌شدن همه اعتقادات و باورهای انسانی‌مان و زیبایی‌های یک همزیستی قشنگ نشانه‌های پیوستگی را باید له کرد؟ آیا باید مجسمه  سر از تن جدا و آغشته به خون را زینت‌آرای کیک کرد ؟ زنی که برای جدایی‌اش از زندگی زناشویی امروز "جشن طلاق" می‌گیرد، آیا به فردایش فکر کرده است که هدف متحرکی برای چشمان ناپاک و ذهن‌هایی بیماری است که به او به‌عنوان یک ابزار نگاه می‌کنند؟ به‌راستی چرا باید به موهوماتی تمسک جوییم که با ما و فرهنگ و سنن ما بیگانه هستند؟ ساده‌لوحان فکر می‌کنند که دشمن قرار است با سربازان "بلوند"  و"موطلایی" به ما حمله ور شود، اما نمی‌دانند این روزها صفحات تلویزیون "ال‌سی‌دی" و "مانیتورهای رایانه‌ها" تبدیل به مسلسل‌هایی شده‌اند که همه وجودمان و تاروپود زندگی‌مان را هدف قرارداده‌اند! امروز خبر جشن طلاق را می‌شنویم، آمار طلاق و تغییر سبک زندگی فکرمان را مغشوش کرده است، در سایه غفلت همگانی فردا و فرداها باید منتظر شنیدن چه خبرهای شوک‌دهنده‌ای باشیم؟ منبع :تسنیم ،فرهادخادمی
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: