به گزارش شفا آنلاين،طبق دادههای این جدول که بر اساس اطلاعات جدول شماره ۴۹ مرکز آمار ایران (بررسی بودجه خانوار در مناطق شهری ایران) محاسبه شده، یک خانواده کارگری در چهارمحال و بختیاری با رقم ۳۶۸۲۰۲۰ ریال، بیشترین بودجه را برای تامین هزینههای تحصیلی در طول سال در اختیار دارد و کارگر اصفهانی با رقمی معادل ۱۶۳۶۴۵۳ریال کمترین میزان بودجه را برای پرداخت هزینههای تحصیلی خانوار میتواند صرف کند. ارقامی که اگر تقسیم بر ۱۲ ماه سال شوند میتواند نشان دهد که کارگران تا چه مبلغی میتوانند ماهانه صرف هزینههای تحصیلی کنند.
با نگاهی به جدول، هزینههای تحصیل خانوار کارگری در کرمان به صورت سالانه طبق جدول شماره ۴۹ مرکز آمار ایران، درپاییز ۹۳ رقمی معادل ۵۷۹۳۶۵۷ ریال است. برای به دست آوردن هزینهٔ استاندارد تحصیل که در این خانواده صرف میشود باید بین هزینه استاندارد تحصیل و درآمد خالص خانوار کارگری نسبت بگیریم. در کرمان این رقم معادل 4/20 صدم درصد است. با این حساب قدرت واقعی سرانه خانوار کارگری در کرمان (یعنی هزینهای که کارگر میتواند برای مخارج تحصیل فرزندانش بپردازد) به دست میآید. قدرت واقعی سرانه خانوار کارگری برای هزینههای تحصیلی در کرمان به صورت سالانه رقمی معادل ۲۵۹۱۰۵۱ریال است. اگر این رقم را به تومان، بر تعداد ماههای سال تقسیم کنیم، هزینهٔ تحصیل برای هر خانوارکارگری به صورت ماهانه به دست میآید. این رقم در کرمان، ۲۱۵۹۲ تومان است. یعنی هر خانوار کارگری در کرمان تنها میتواند ماهانه نزدیک به ۲۱ هزار و ۶۰۰ تومان صرف هزینههای تحصیلی فرزندانش کند. با در نظر گرفتن اینکه خانوادهٔ مورد نظر ما، دو فرزند دبستانی دارد و نیازهایی از قبیل خرید نوشتافزار یکی از ملزومات تحصیل است باید به بررسی میزان هزینههایی که برای خرید این اقلام وسایر هزینههای جاری دانش آموزان دبستانی به خانوادههای کرمانی تحمیل میشود پرداخت.
مادر این خانواده کارگری در کوهبنان کرمان با شنیدن رقمی که قدرت واقعی سرانه تحصیل خانوار در ماه را نشان میدهد، نیشخندی میزند و میگوید، این رقم حتی هزینهٔ رفت و آمد ماهیانهٔ فرزندانمان را هم تامین نمیکند.
براساس اطلاعاتی که این خانوار کارگری در اختیارمان قرار دادهاند، هزینههای تحصیلی دو دانش آموز دبستانی که کیفیتی حداقلی از امکانات آموزشی برخوردارند، رقمی به مراتب بالاتر از ۲۵۹۱۰۵۱ ریال (سالانه) را در بر میگیرد. هزینههای ثبت نام در مدرسهای دولتی در شهرستان کوهبنان کرمان به صورت سالانه حدود ۶۰ هزارتومان است. با در نظر گرفتن اینکه این خانواده فرزندان کلاس ششمی و کلاس دومی دارد که هر دو در مقطع دبستان تحصیل میکنند، در همان ابتدای سال از ۲۵۹۱۰۵۱ ریالی که میتوانند به صورت سالانه صرف تحصیل کنند، ۱میلیون و دویست هزار ریال کسر میشود.
به اینها اضافه کنید هزینه خرید کیف و کفش و لباس مدرسه را که برای دونفر حداقل ۱ میلیون و پانصد هزار ریال دیگر هزینه روی دست این خانواده میگذارد. با همین هزینههای اولیه ورود به مدسه عملا میبینیم که دیگر از مرز قدرت واقعی سرانه این خانوار کارگری برای اختصاص منابع مالی برای تحصیل فرزندانشان گذشتهایم. اما هنوز هزینههای جاری تحصیلی فرزندان این خانواده باقی مانده است. این دانش آموزان با سرویس به مدرسه مراجع میکنند، مادر خانواده میگوید، هزینهٔ سرویس ایاب و ذهاب فرزندان این خانوار کارگری، ماهانه ۳۵ هزار تومان برای هر نفر است.
به گفتهٔ او برای پرداخت این هزینه باید از هزینههای تفریحی و نیازمندیهای اعضای دیگر خانواده شامل پوشاک و هزینههای جانبی خانه بگذرند تا بتوانند ماه به ماه هزینههای رفت و آمد فرزندان به مدرسه را پرداخت کنند.
به گفتهٔ این خانواده اگر هزینهٔ کلاسهای متفرقه (زبان و ورزش) را از هزینههای جاری تحصیل فرزندان کسر کنیم، هر یک از این دو نفر رقمی نزدیک به ۵۰۰ هزار تومان به صورت سالانه صرف هزینههای تحصیلشان میشود. رقمی که به گفتهٔ این خانوار کارگری در کوهبنان کرمان، با جرح و تعدیل بسیار به عنوان رقم نهایی صرف مخارج تحصیلی فرزندانشان میشود. مادر این خانواده میگوید برای تامین این هزینهها بارها زیربار قرض رفتهاند تا بچهها از تحصیل بازنمانند. جالب است بدانید که شهرستان کوهبنان طبق آخرین آمارگیری نزدیک به ۱۰۴۰۰ نفر جمعیت دارد. شهری کوچک که طبیعتا هزینههای زندگی در آن به مراتب پایینتر ازکلان شهرهای کشور و در راس آنها تهران و سایر کلان شهرهای کشور است.
اطلاعاتی که داده شد، مربوط به شرایط واقعی تامین هزینههای تحصیل برای خانوادهٔ ۴نفره یک کارگر معدن است که در شهرستان کوهبنان کرمان و در یک خانهٔ ۴۰ متری با دو فرزند دانش آموز زندگی میکنند و جز هزینههای مدرسه، هزینهٔ دانشگاه و مخارج تامین هزینههای ناشی از تحصیل فرزند دانشجو را هم ندارند و اساسا قرار هم نیست در این گزارش به سراغ خانوادههای کارگری که فرزند دانشجو دارند برویم.
برای اینکه بیشتر متوجه شرایط خاص تامین هزینههای تحصیلی خانوادههای کارگری شویم سری به یکی از کلان شهرهای مهاجر پذیر در نزدیکی تهران میزنیم. شهری که به «ایران کوچک» معروف است. استان البرز و شهرکرج یکی از شهرهای است که به دلیل وجود شهرکهای صنعتی مختلف در اطرافش عمدتا مهاجر پذیر است و خانوادههای کارگری زیادی را با درآمد حداقلی در خود جای داده است. دیدهها و شنیدهها حکایت از این دارد که محل کار بیشتر کارگرانی که در کرج ساکن هستند، تهران و شهرکهای صنعتی اطراف آن است. ترافیک سنگین صبحها و عصرهای اتوبان کرج به تهران و بالعکس و خیل عظیم اتوبوسها و سرویسهایی که کارگران کرجی را به نقاط مختلف حاشیه و مرکز تهران میرسانند گواه خوبی بر این ادعاست.
حال میخواهیم ببینیم یک خانوادهٔ ۴نفره کرجی چگونه از پس مخارج تحصیل فرزندانش برمی آید. جدول شماره ۴۹ مرکز آمار ایران، هزینهٔ تحصیل یک خانوار ساکن استان البرز، در پاییز 93 با تورم 11/87 درصدی را نشان میدهد. که رقمی معادل ۵۹۹۳۲۹۵ ریال است. نسبت هزینهٔ استاندارد تحصیل به درآمد خالص خانوار کارگری (یعنی همان رقم ۱۳۶۳۷۱۰۶ریال) به صورت سالانه در استان البرز 4/4 است. رقمی که در نهایت قدرت سرانه واقعی سالانه خانوار کارگری برای مخارج تحصیلی درالبرز را نشان میدهد ۲۷۲۷۴۲۲ میلیون ریال معادل ۲۷۲هزار تومان به صورت سالانه است. با تقسیم این رقم بر ۱۲ (تعداد ماههای سال) هزینههایی که به صورت ماهانه صرف تحصیل میشود به دست میآید. بر این اساس یک خانواده کارگری در البرز رقمی حدود ۲۲ هزار و هفتصد تومان در جیب دارد تا بتواند هزینههای تحصیل فرزندانش را بپردازد. رقمی که به گفتهٔ یک کارگر خدماتی ساکن کرج که در تهران کار میکند، با توجه به هزینههای گزافی که این روزها مدارس از والدین طلب میکنند، بیشتر به شوخی شبیه است تا واقعیت!
برای روشنتر شدن موضوع سعی کردیم کلیه هزینههای تحصیلی که سالانه برای تامین هزینههای جاری فرزندان به این خانواده تحمیل میشود را بررسی کنیم. این کارگر که برای تامین هزینههای زندگی مجبور است همزمان در دو واحد خدماتی در تهران مشغول به کار باشد دل پردردی از نحوهٔ تامین هزینههای تحصیلی فرزندانش دارد. به گفتهٔ او تنها هزینهٔ ثبت نام دو فرزند دانش آموزش که در مقاطع پیش دانشگاهی و هشتم دبستان درس میخوانند در همان ابتدای سال حدود ۳۰۰هزار تومان خرج روی دست او میگذارد. این درحالیست که این دو دانش آموز در مدارس هیئت امنایی و دولتی درس میخوانند و به گفتهٔ این کارگر قرار نیست هزینهای بابت ثبت نام از آنان گرفته شود.
این کارگر تاکید میکند که این هزینه جدا از مبالغ دیگری است که در طول سال با بهانههای کمک به مدرسه یا برگزاری کلاسهای آموزشی و تفریحی دیگر از آنها گرفته میشود و او مجبور است برای اینکه فرزندش شرایط خود را متفاوت با دیگران نبیند زیر بار قرض برود تا بتواند شرایط تحصیل را برای فرزندانش راحتتر کند. وی اضافه میکند، اگر هزینهٔ خرید کیف و کفش و لباس مدرسه را هم به هزینههای جاری موجود اضافه کنیم در مجموع رقمی نزدیک به ۱ میلیون تومان در سال صرف هزینههای تحصیل دو فرزند دانش آموزش میشود. این کارگر برای اینکه بتواند این هزینهها را تامین کند از صبح تا ساعت ۵ عصر در یک واحد خدماتی کار میکند و از ۵ عصر تا ۱۰ شب در یک واحد تولیدی به کار نظافت مشغول است.
به گفتهٔ این کارگر، هزینههای جانبی که مدارس به خانوادهها تحمیل میکنند گاهی آنقدر کمرشکن است که صرفا برای اینکه آبروی فرزندانمان جلوی دوستانشان نرود مجبوریم به هر شکل ممکن هزینهها را تامین کنیم. برای این کار حتی مجبوریم از خوراکمان هم بزنیم و خیلی وقتها بسیاری از مواد غذایی را که جزء ضروریات است از جیرهٔ روزمرهمان حذف کنیم. به گفتهٔ این کارگر، بالا رفتن سایر هزینههای زندگی و در کنار آن ضرورت ادامهٔ تحصیل فرزندان او را تحت فشارهای شدید شغلی قرار میدهد، در این میان اگر درآمد کارگر به گونهای نباشد که بتواند با رفتن بر سر یک کار هزینهها را تامین کند باید در دو یا سه جا کار کند تا بالاخره بتواند تاحدودی از پس یکی از این هزینهها بر آید.
ایلنا