به گزارش شفا آنلاین،از این 11 درصد، 430 هزار نفر در حاشیه شهر زاهدان در شرایط بسیار اسف باری ساکن هستند. مناطقی که فاصله نزدیک با مرکز شهر و با مراکز اداری و حاکمیتی شهر دارند و مملو از مردمی هستند که سلامت و بهداشت آنها مغفول مانده و قدم زدن در بین آنها تنها افسوس و شرمندگی را تداعی می کند.بر کسی پوشیده نیست که، مناطق حاشیه نشین به دلیل عدم برخورداري از بهداشت و امكانات درماني، فقدان امكانات شهري، اثرات منفي و وخيمي را بر محيط انساني، محیط زیست و شرایط کالبدی شهر برجاي ميگذارند، به همین دلیل متولیان حوزه سلامت معضل حاشيه نشيني را در آغاز فاز دوم طرح تحول نظام سلامت، در صدر برنامهريزي های خود قرار دادند و در دو محور الف- تدوين استراتژي كلان و راهبردي و ب – برنامهريزي خرد در حوزه بهداشت اقدامات موثری را انجام دادند.
در محور نخست، برون رفت از مسئله حاشيه نشيني و بهيژه معضلات ناشي از بحران بهداشت و سلامت، نيازمند تدوين استراتژي و برنامه فرابخشي مبتني بر آمايش سرزمين است. سپس براي برون رفت از مشكلات ناشي از حاشيه نشيني نيازمند تدوين برنامه براي جلب مشاركت همگاني هستيم. بنابراین مهمترين عامل در موفقيت برنامههاي بهسازي، تعهد و الزام همه افراد جامعه است. در واقع بايد احساس مشاركت عمومي و درك نياز واقعي به بهسازي و ارزش آن، در ميان همه افراد جامعه و سازمانهايي كه در اين زمينه تلاش ميكنند، توسعه پیدا کند.
اما از منظر خرد و تدوين برنامه، وزارت بهداشت با آغاز فاز دوم برنامه طرح تحول نظام سلامت حاشيهنشينان در تمام استانهاي كشور به بسته خدمات جامع بهتدریج دسترسی پيدا خواهند کرد. در بسته حمايتي نظام سلامت، استقرار پزشک، پرستار، مددکار اجتماعی و روانشناس در مراکز درمانی مناطق حاشيه نشين و صدور دفترچه بيمه درماني پيشبيني شده است.
اکثر مناطق حاشیه نشین از خدمات بهداشتی کم بهرهاند که اين وضعيت منجر به افزايش بيماريهاي واگيردار و بيماريهاي عفونی در اين مناطق می شود. همچنین تبعات سوء ناشی از حاشیه نشینی، امروزه عاملی در جهت سقوط افراد در ورطه انحراف و بزهکاری از جمله اعتياد و انواع جرايم است.
تاکنون برنامه عملیاتیاي برای اصلاح وضع حاشیه نشینی در کشور وجود نداشته و معمولا اغلب برنامههای رفاهی با اولویت قرار دادن شرایط ساکنان مناطق مرکزی شهرها تدوین شده است. اين رويكرد باعث شده که بر اثر دافعه عواملي چون فقر و بیکاری، افراد از زادگاه خود رانده شده و به شهرهای دیگری روی آوردهاند؛ از آنجاییکه اکثریت این گروهها بیسواد بوده و آمادگی لازم را در جهت جذب در بازار کار شهر ندارند، عامل پسزدگي شهری آنها را به حاشیه شهرها رانده است.
تحقيقات
انجام شده حاشيه نشيني را ناشي از عواملي چون : توسعه نامتوازن ناشي از
ساختارهاي اقتصادي، نقصان برنامهريزي شهري و مقابله با معلولها بهجاي
مقابله با علتها، پيدايش شكاف طبقاتي ميان مردم و درنهايت ناتواني
شهروندان در تطبيق با محيط شهري و پسزدگي آنان به حاشيه شهر ميداند. همين
تحقيقات تاكيد ميكنند كه وجود یک زخم اجتماعی در گوشهای از شهر بهعنوان
يك پيكر واحد، عملکرد دیگر نقاط شهر را تحت تاثیر قرار میدهد.