به گزارش شفا آنلاين،طلاق عاطفی؛ اصطلاحی که برخی آن را جدایی خاموش و محصول دنیای مدرن می دانند و عده ای دیگر نیز وقوع آن را در نتیجه ناسازگاریهای رفتاری، مسایل اقتصادی، باورهای اعتقادی، فشارهای اجتماعی و عوامل شخصیتی زوجین پیش بینی می کنند.
چه بسیار زوجهایی که به دلایلی همچون نگرانی از پیامدهای عاطفی، مالی، اجتماعی و فرهنگی طلاق، حاضر به جدایی نیستند و به اجبار به زندگی مشترک ادامه میدهند. همسرانی که از مرحله دعوا، کشمکش، دشمنی و تنفر عبور کردهاند و به نوعی بیتفاوتی نسبت به هم رسیدهاند. در واقع دو طرف از این مرحله به بعد فقط به خاطر فرزندان و حفظ منافع فردی مجبور به ادامه زندگی می شوند و این درحالی است که دیگر بود و نبود طرف مقابل برایشان تفاوتی ندارد؛ تنها مسئله مهم قبح طلاق، نگرانی در خصوص شرایط فرزندان، مسایل مالی بعد از طلاق و همچنین عدم امنیت اجتماعی است (که این مسئله بیشتر در خانمها مشهود است) موجب احساس نیاز به ادامه زندگی مشترک میشود.
افزایش شبکه های اجتماعی عاملی برای سر شدن خانواده ها
"مریم" که تنها دو سال از آغاز زندگی مشترکش می گذرد، علت اصلی ایجاد طلاق عاطفی را افزایش روز افزون شبکه های اجتماعی می داند و می گوید: "از زمانی که همسرم گوشی تازهاش را خرید و نرم افزارهای چت کردن را روی آن نصب کرد، سردی به خانه ما آمد. استفاده بیش از حد او از گوشی و ایجاد ذهنیت برای من باعث شد بارها دعوایمان بشود و هربار فاصله من و همسرم بیشتر شود، اما تنها به خاطر مسایل اقتصادی که ممکن است بعد از طلاق قانونی برایم پیش بیاید، مجبور شدم به این زندگی رنجآور ادامه دهم."
از زمانی که همسرم گوشی تازهاش را خرید و نرم افزارهای چت کردن را روی آن نصب کرد، سردی به خانه ما آمد.
"حسن" که به قول خودش برای رعایت حرمت خانوادهاش نخواست نام خانوادگی اش را بگوید، رسیدن به مرحله طلاق عاطفی را به اختلاف فرهنگی شدید میان خانواده ها وابسته می داند و می افزاید: "در زمان ازدواج به تنها چیزی که فکر می کردم، فرار از خانه پدری و احساس استقلال در خانه خودم بود. به زندگی مشترک نیاز نداشتم و به دلیل اختلاف با پدرم تصمیم به ازدواج گرفتم و نتیجه اش این شد که پس از گذشت چند ماه از زندگی زیر یک سقف، متوجه شدم در کنار کسی هستم که هیچ فهم مشترکی از دنیا و نیازهای من ندارد."
"مینا" و "سعید" زوجی که حاضر شدند همزمان و در کنار یکدیگر درباره طلاق عاطفی صحبت کنند وجود فرزند را تنها عامل بقای زندگی مشترک می دانند. مینا می گوید: "به خاطر تنها فرزندمان که برایمان خیلی عزیز است، مسیر زندگی را حتی بدون رضایت عمیق قلبی ادامه می دهیم؛ او دنیای خودش را دارد و من هم دنیای خودم."
"سعید" نیز حرفهای همسرش را تایید می کند و می گوید: "شاید خودمان سوختیم، اما اجازه نمیدهیم فرزندمان بسوزد؛ نمیخواهیم جامعه بچه ما را طرد کند و آسیبهای اشتباه ما متوجه فرزند 4 ساله مان شود."
طلاق عاطفی گستردگی بیشتری از طلاق قضایی دارد
معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری کل استان گلستان در خصوص وضعیت طلاق عاطفی و قیاس گستردگی آن در جامعه نسبت به طلاق قضایی گفت: "رابطه بین طلاق عاطفی و طلاق قضایی مانند کوه یخی است که قله آن را طلاق قضایی شکل میدهد؛ در حالی که بخش اعظم این موضوع به عنوان طلاق عاطفی ریشه در زیر آب دارد و کمتر دیده میشود. "
رابطه بین طلاق عاطفی و طلاق قضایی مانند کوه یخی است که قله آن را طلاق قضایی شکل می دهد.
حسین شعبانی ادامه داد: "به طور یقین اختلافات عمدهای در خانواده ها وجود دارد که تعدادی از آنها را در طلاق قضایی مشاهده می کنیم؛ رشد 9 درصدی طلاق قضایی در سال 92 نسبت به سال 91 بیانگر این است که واقعیتی به نام طلاق عاطفی در جامعه وجود دارد که علاوه بر طرح پرونده های کیفری و حقوقی درباره مسایل خانوادگی در حوزه طلاق، در قالبی وسیعتر دارای رشدی نگران کننده است. "
دولت برای مشخص کردن متولی خانواده بلاتکلیف است
شعبانی با انتقاد از بلاتکلیفی دولت در خصوص مشخص نبودن متولی اصلی بحث خانواده تصریح کرد: "متاسفانه علاقمندی خانواده ها به تشکیل پرونده و حل مشکلات در مراجع قضایی به دلیل بلاتکلیفی خانواده ها برای حل مشکلات زوجین از مسیرهای مباحثه، مشاوره و تفاهم رو به افزایش است. "
وی گفت: هرچند وضعیت جامعه در حوزه طلاق در حال حاضر حاد و بحرانی نیست، اما باید بپذیریم رشد 9 درصدی طلاق در سال 92 از یک سو و کاهش 6 درصدی ازدواج از سوی دیگر بیانگر کاهش 15 درصدی ازدواج است که اگر به صورت میانگین طلاق عاطفی را 2 تا 3 برابر طلاق قضایی پیش بینی کنیم، شاهد استحکام کمتر نهاد خانواده طی سالهای اخیر هستیم.
عدم مسئولیت پذیری و نبود فهم مشترک از زندگی مهمترین عامل طلاق است
معاونت اجتماعی دادگستری کل استان گلستان عدم مسئولیت پذیری و نبود فهم مشترک از زندگی را مهمترین عامل طلاق دانست و اذعان کرد: "عوامل متعددی در وقوع اختلافات خانوادگی نقش دارند. بررسی ها نشان میدهد طلاق در جوامع مختلف و طبقات مختلف اجتماعی شیوع پیدا کرده و مهمترین عامل آن عدم احساس مسئولیت از سوی زوجین است. باید گفت متاسفانه آموزش های لازم به منظور انتقال جوانان از یک فضا به عنوان منزل پدری به فضای دیگر که همان سقف مشترک و زندگی مستقل است به زوجین داده نمی شود و خانواده ها نیز قادر به انجام آن نیستند. "
شعبانی فعال سازی بنیاد صیانت از نهاد خانواده، ایجاد مجتمع مشاوره ای، کاهش هزینه های دادرسی مربوط به طلاق و تحت پوشش بیمه قرار گرفتن مشاوره های خانوادگی را مهمترین طرح های پیشنهادی از سوی معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری کل استان گلستان برشمرد و گفت: " امیدوارم با اجرایی شدن این طرح ها که برخی دارای مصوبات لازم نیز می باشند، شاهد کاهش نرخ طلاق در هر دو صورت قضایی و عاطفی باشیم."
طلاق عاطفی تعریف علمی ندارد
فاطمه گرزین کارشناس ارشد مطالعات زنان و خانواده، ضمن عامیانه خواندن واژه "طلاق عاطفی" گفت: "این واژه مبنای علمی ندارد و به صورت عامیانه به زوجینی که زیر یک سقف زندگی میکنند، اما فاقد روابط عاطفی و روانی و ای بسا زناشویی هستند، گفته میشود."
وی در پاسخ به این سوال که طلاق عاطفی چگونه شروع می شود، توضیح داد: "کارشناسان معتقدند یکی از زوجین در شروع این رویداد مقصر است، اما پژوهش خاصی در این زمینه صورت نگرفته تا مشخص شود رفتارهای تحریک کننده برای شروع طلاق عاطفی بیشتر از طرف مردان است یا زنان."
گرزین عوامل فردی، اجتماعی و میانجی را به عنوان سه رکن موثر در بروز طلاق عاطفی بر شمرد و تصریح کرد: "به جز زوجین، ممکن است جامعه نیز تاثیر بسزایی در سرد شدن روابط همسران داشته باشد؛ و از سوی دیگر عوامل میانجی همچون خانوادههای زوجین نیز تاثیرات مهمی در رخ دادن طلاق عاطفی دارند."
تأثیرات طلاق عاطفی بر روی پسران و دختران به شکلهای مختلف خود را نشان میدهد. در پسران این آسیب به صورت بزهکاری، خشونت و در دختران به صورت بیماریهایی همچون افسردگی و اضطراب دیده میشود.طلاق عاطفی در جامعه تاثیرات منفی فراوان بر روی فرزندان دارد
این کارشناس خانواده درباره شیوع طلاق عاطفی در طبقات مختلف اجتماعی نیز گفت: "متاسفانه در ابن خصوص نیز تحقیقات خاصی وجود ندارد و نمی توان به طور یقین گفت که کدام یک از طبقات اجتماعی بیشتر درگیر این مساله هستند. شاید بتوان با توجه به شیوع طلاق قضایی در تمامی اقشار جامعه تحلیل کرد که طلاق عاطفی نیز به همین نسبت در تمامی اقشار وجود دارد و تنها دلایل وقوع آن در بین طبقات مختلف جامعه میتواند متفاوت باشد، نه مقدار آن."
گرزین مهمترین پیامد طلاق عاطفی در جامعه را تاثیرات منفی فراوان این رویداد بر روی فرزندان دانست و ادامه داد: "تأثیرات طلاق عاطفی بر روی پسران و دختران به شکلهای مختلف خود را نشان میدهد. در پسران این آسیب به صورت بزهکاری، خشونت و در دختران به صورت بیماریهایی همچون افسردگی و اضطراب دیده میشود."
وی با بیان اینکه راهکار علمی برای پیشبینی جدایی عاطفی زوجین در زندگی مشترک وجود ندارد، افزود: "بدون تردید شناخت پیش از ازدواج نقش مهمی در پیشگیری از بروز طلاق قضایی و عاطفی خواهد داشت و اقداماتی از این دست می تواند در راستای پرهیز از سرد شدن روابط عاطفی زوجین، سبب کاهش آمارها در این بخش شود. همچنین مسئولیت پذیری و پرهیز از رفتارهای تحریک کننده، می تواند سبب اعتماد بیشتر زوجین به هم و در نهایت دوری از طلاق عاطفی شود."
به هر حال آنچه از اهمیت زیادی برخوردار است، لزوم توجه دولتمردان به بحث خانواده و صیانت از بنیان آن است. هرچند آمار دقیقی از میزان شیوع طلاق عاطفی طی سالهای اخیر وجود ندارد، اما کمی دقت به اوضاع خانوادهها، بیانگر رشد این معظل اجتماعی از یک سو و نیاز به چاره اندیشی برای متوقف کردن آن از سوی دیگر است.
مهر