کد خبر: ۴۴۵۲۰
تاریخ انتشار: ۲۱:۱۷ - ۲۷ آذر ۱۳۹۳ - 2014December 18
شفاآنلاین-در باره میزان شیوع این پدیده نیز آمار مشخصی وجود ندارد و نمی توان گفت با صرف برگزاری چند میهمانی که بیشتر در میان قشری خاص شیوع یافته و اساسا بدل به امری همه گیر نشده است، پدیده ای هولناک در کشور اتفاق افتاده است. اما در این میان طی ماه های اخیر برخی رسانه ها با موشکافی موضوعات فوق تلاش کردند مساله جدیدی را در روابط اجتماعی کشور بیان کنند...
به گزارش شفاآنلاین،طی ماههای اخیر هشدار های بی سابقه ای در خصوص برخی رفتارهای  اجتماعی مثل ازدواج سپید و جشن طلاق از سوی رسانه ها داده شده است .نگرانی درباره این موضوع حتی موجب شد که برخی مسئولان و علما نیز از بروز چنین پدیده ای ابراز نگرانی کرده و در باره شیوع احتمالی آن هشدار دهند.

بر اساس بررسی های صورت گرفته تعهدات سنگین عقد رسمی و ازدواج  سنتی موجب شده که در شهر های بزرگ کشور جوانان میلی به رفتن به سمت ازدواج های سنتی و رسمی نداشته باشند.

پدیده هایی مثل مهریه سنگین، شرایط ضمن عقد و هزینه های سرسام آور ازدواج،  بی رغبتی و بی انگیزگی جوانان را برای تشکیل خانواده دامن زده و موجب بروز پدیده های نوظهوری شده است که البته به نظر می رسد در ارائه آمارهای مرتبط با شیوع این پدیده ها در ایران اغراق هایی هم صورت گرفته است . حسام الدین آشنا مشاور رئیس جمهور چندی قبل در این باره هشدار داد و از آن تحت عنوان زندگی مشترک زنان و مردان زیر یک سقف بدون ازدواج رسمی نام برد.

بنا به گفته مسئولان فرهنگی کشور همخانگی دختر و پسر ها تحت عنوان ازدواج سپید هنوز به مرحله رسیدگی و شیوع نرسیده و حتی یکی از مسئولان گفته مطلقا چنین پدیده ای در ایران وجود خارجی ندارد.با این حال معاون امور جوانان وزارت ورزش می گوید باید اقدامات پیشگیرانه لازم تدارک دیده شود تا اگر چنین موضوعی مشاهده شد بتوان آن را به سمت کانال رسمی ازدواج هدایت کرد.

جامعه شناسی طیف های طرفدار ازدواج سپید

به لحاظ اجتماعی می توان گفت یکی از دلایلی که منجر به در پیش گرفتن این سبک از زندگی می شود عرفی شدن مساله روابط میان دختر و پسر در جامعه است. قرار های دوستانه آخر هفته، حضور در جشن ها، دوستی های دامنه دار و معاشرت های اجتماعی بدون محدودیت از جمله مواردی است که می تواند زمینه ساز در پیش گرفتن این سبک زندگی شود

بر اساس بررسی های صورت گرفته ازدواج سپید را نمی توان فقط نوعی همخانگی دائمی دانست بلکه در مواردی حضور چند ساعته در یک خانه و پرداختن به اموری که در زندگی عادی جریان دارد نیز به نوعی همان ازدواج سپید تلقی می شود.
همچنین بیشتر زنانی که به سمت این سبک از زندگی می روند افراد مطلقه ، بیوه و دخترانی هستند که معاشرت های گسترده اجتماعی با جنس مخالف داشته و اینگونه روابط را امری عادی تلقی می کنند.

در طیف مردان نیز افراد طلاق گرفته، جدا از خانواده ( در خانه های مجردی) و نابهنجار که دارای طیف گسترده ای از روابط با زنان خیابانی هستند ( مردان خیابانی) و بزهکاران مرفه ( افرادی که به خاطر داشتن پول بی قاعده به سمت تفریحات ماجراجویانه خطرناک می روند)  در زمره طرفداران این سبک از زندگی به شمار می روند.
 
 
جشن طلاق

جشن طلاق از دیگر موضوعاتی است که به عنوان پدیده ای عجیب چندی است که وقوع آن آن در کشور مورد اشاره قرار گرفته است.طبق آمارهای رسمی موجود همه ساله 20 درصد ازدواج ها در کشور به طلاق منجر می شود و 14 میلیون پرونده طلاق در کشور ثبت شده است که در نوع خود آماری تکان دهنده محسوب می شود.

افزایش میزان طلاق در جامعه و نارضایتی از زندگی زناشویی موضوعی است که چند سال اخیر به کرات به آن پرداخته شده است اما نکته مهم این است که با وجودی که طلاق امری اسفبار و ناراحت کننده است چرا برخی از وقوع آن احساس شادی و مسرت دارند؟
 
فلسفه وجودی جشن طلاق و جامعه  شناسی  رفتاری طرفین
 
بر اساس بررسی های صورت گرفته میدانی، فلسفه جشن طلاق در این است که افراد پس از طی کردن پروسه طولانی و زجر آور طلاق که گاهی سالها به طول می انجامد هنگام موفق شدن در این امر جشن رهایی برگزار می کنند که می تواند در قالب یک میهمانی کوچک با ابراز همدردی دوستان یا اقوام همراه با جنبه های تسکین دهنده روحی باشد!!!

   در باره میزان شیوع این پدیده نیز آمار مشخصی وجود ندارد و نمی توان گفت با صرف برگزاری چند میهمانی که بیشتر در میان قشری خاص شیوع یافته و اساسا بدل به امری همه گیر نشده است،  پدیده ای هولناک در کشور اتفاق افتاده است. اما در این میان طی ماه های اخیر برخی رسانه ها با موشکافی موضوعات فوق تلاش کردند مساله جدیدی را در روابط اجتماعی کشور بیان کنند این در حالی است که به نظر می رسد با وجود نبود آمارهای مطمئن و دقیق نمی توان  نسبت به حاد بودن و حتی حاد شدن اینگونه موضوعات حساس شد گرچه می توان آنها را یک زنگ خطر بحساب آورد، اما مطرح کردن این موضوعات می تواند حتی جنبه تشویق و به عبارتی مد شدن این پدیده ها را در پی داشته باشد  . بنا بر این به نظر می رسد بزرگ نمایی چنین موضوعاتی علاوه بر ایجاد نگرانی در جامعه  می تواند منجر به القای وجود یک معضل غیر قابل حل در کشور شده و حساسیت های بی موردی را ایجاد کند.


فردا
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: